زنده باد خودرهایی کارگران و مزدبگیرن زن و مرد نا بود باد کار مزدی

زنده باد خودرهایی کارگران و مزدبگیرن زن و مرد نا بود باد کار مزدی

رهایی ما فقط و فقط بدست خودمان امکان پذیر است، رهایی ما بدست هیچ حزب، هیچ سازمان و هیچ حکومتی ممکن نیست.

امروزه روز ما دردنیایی نزدیک به بربریت سیستم سرمایه‌داری زندگی می کنیم و ضروری است جلوی این بربریت را در کارخانه‌ها، در مؤسسات، در ارتش، در محلات و در سراسر جامعه ایران گرفت. این ما هستیم که درمکان‌های نامبرده به تولید یدی و فکری می پردازیم و وظیفه‌ ماست که برای خود رهایی خود سیستم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی این بربریت را ریشه کن و نابود کنیم. انقلاب و دگرگونی مورد نظر ما را نه حزبی، نه سازمانی، نه حکومتی به نام جمهوری اسلامی و یا دیگر حکومت‌های سرمایه داری می توانند انجام دهند. این امر مهم را فقط و فقط شوراهای انقلابی کارگران و مزدبگیران ضد سرمایه در ایران می توانند پیش ببرند. در نتیجه این ما هستیم که می توانیم به بربریت میدان فعالیت دهد و یا این بربریت مزدی را نابود کند و خود را رها کند. امروزه ما با بحرانی ترین وضعیت سیستم سرمایه داری مواجه هستیم. سیاست نئولیبرالیسم چهار نعل به تمام دست آوردهای تاریخ مبارزه طبقاتی کارگران ومزدبگیران در جهان و ایران حمله ور شده است، امروزه وضعیتی حاکم است که جنگ و خونریزی از سوی دولت‌های سرمایه داری و نمایندگان آنها یعنی حاکمیت‌های سیاسی چه با چهره‌ی اسلامی« جمهوری اسلامی، حماس، حزب‌الهه و…» و چه  چهره‌ی ‌دموکراسی از غرب تا شرق« اسرائیل به نمایندگی از سرمایه داری غرب و روسیه به نمایندگی از سرمایه داری شرق » هر روز ابعاد وسیعتری به خود می گیرد؛ بی خانه مانی، آوارگی وکشتار از سویی و از سوی دیگرنا امنی شغلی، گسترش پیمانکاران و استثمارگران به رنگ‌های مختلف، پایین بودن سطح استاندارد زندگی برای اکثریت انسان های تولیدگر یدی و فکری که ظاهرن درگیر جنگ و خون ریزی نیستند، وسعت بیشتری گرفته وبیداد می کند. عدم اطمینان کارگران و مزدبگیران به آینده، بخصوص عدم اطمینان جوانان یعنی فرزندان ما به آینده ای بهتر، بیکاری وسیع وطولانی مدت بدون حمایت و حق بیکاری و مجموعه ای از گرفتاری هایی که بر اثر بیکاری برای ما کارگران به وجود می آید. مجموعه ی این گرفتاری ها فقط مختص به طبقه‌ی  کارگر و مزدبگیران است. اما شرایط موجود را ما می توانیم  به سود خودمان تغییر داده و دست حاکمان سیاسی انسان کش، حاکمان بچه کش و …را و دست کارفرمایان سیستم سرمایه داری حاکم برکارگران و مزدبگیران را از ثروتی که با نیروی کارما انباشت شده و انباشت می شود را کوتاه کرده و خود، خود مدیریتی کارخانه، مؤسسات و کل جامعه را از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به عهده گیریم و این تنها راه رهایی ماست. در نتیجه ما به رهبری کسی نیازی نداریم اگر حزبی یا سازمانی می خواهد ما را حمایت کند ما با کمال میل می پذیریم اما رهبری آنها را نمی پذیریم ما آنها را می بخشیم که بدون رای گیری ازما و به نام ما حزب و سازمان تشکیل داده اند اما اگر می خواهند از ما حمایت کنند بهتراست که خود را در شبکه های شورایی موقتی متشکل و سازمان دهند وبه محض وقوع انقلاب و ایجاد شوراهای کارگران و مزدبگیران به این ارگان‌ها و شوراهای انقلابی کارگران ومزدبگیران  ضدسرمایه بپیوندند و حزب و سازمانی جدا از ما ایجاد و تشکیل ندهند. برخی از این احزاب، سازمان‌ها و روشنفکران حرفه ای معتقدند که مبارزه‌ی ما با سیستم سرمایه داری خود بخودب و بدون هدف است و محکوم به شکست است و بدون راهنمایی این احزاب سیاسی و حرفه ای ها ما به هدفمان نخواهیم رسید، که البته این روش تفکر خیال بافی و خود بزرگ بینی آنها را نشان می دهد. به باور من این تفکر ادعایی پوچ است. از اینها گذشته، جمعیت ما کارگران و مزدبگیران اکثریت مطلق جامعه را تشکیل می دهد. بر این بنیاد حق ماست که اقلیت حاکم بر سیستم سرمایه‌داری و خود سیستم سرمایه‌داری را واژگون کنیم و شوراهای انقلابی کارگران و مزدبگیران را برای تامین حقوق سیاسی، حقوق اقتصادی، حقوق فرهنگی و … کارگران و مزدبگیران زن و مرد جای گزین کنیم. 

تاکید بر تفکر شورایی و تجارب بدست آمده

زمینه های کاربرد عملی و شکل گیری تفکر شورایی، خودگردانی یا خود مدیریتی، دموکراسی مستقیم و پی بردن به خردِ جمعی از سوی کارگران و مزدبگیران به مرورزمان شکل گرفته است و شکل می‌گیرد. با توجه به اینکه  جنبش خود انگیخته‌ی کارگران و مزدبگیران یک باره وغریزی، و یا از آسمان نازل نمی شود، بلکه دریک روند تجربی و عمل مبارزاتی کسب می شود. بر این بنیاد بحران های کوتاه و یا بلند مدت جوامع سرمایه داری، جنبش های خودانگیخته‌ی کارگران ومزدبگیران برای بدست آوردن مطالبات خود، ابتدا به اعتراض، اعتصاب، تظاهرات ودرقدم بعدی دست به اشغال کارخانه ها و مؤسساتی خواهند زد. این وضعیت درانقلاب شکست خورده ۵۷ ایران، دربخش ها و شاخه های صنعتی کارخانه ها ومؤسسات، بخصوص در تهران و شهرهای صنعتی دیگراتفاق افتاد. با توجه به تجارب مبارزاتی کارگران و مزدبگیران کشور‌های دیگر به تجاربی که در بحران مالی سال ۲۰۰۰-۲۰۰۱ اتفاق افتاد می پردازم. در بحران مالی نامبرده درآرژانتین اشغال کارخانه ها و مؤسسات به وسیله‌ی کارگران و مزدبگیران شروع شد که به یک بحران سیاسی اقتصادی تبدیل گردید. این روند به اوروگوئه، برزیل و ونزوئلا کشیده شد. البته شدت و عمق بحران ونزوئلا در حد برزیل وآرژانتین نبود، با اینحال اغلب سرمایه داران سرمایه های خود را از ونزوئلا خارج کرده، کارخانه ها ومؤسسات را به حال خود رها کرده فرار کردند. ازبحران مالی سال ۲۰۰۱ و ادامه ی بحران در ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۸ در آرژانتین ۴۰۰ کارخانه و مؤسسه در اشغال کارگران و مزدبگیران باقی مانده است که بصورت خود مدیریتی و بخشن بصورت تعاونی اداره می شوند. بنا براین در برزیل ۷۲ کارخانه ومؤسسه، در اوروگوئه ۲۲ کارخانه و مؤسسه، و در ونزوئلا ۸۰ کارخانه و مؤسسه زیر خود مدیریتی کارگران و مزدبگیران قرار دارد و کماکان این وضعیت ادامه دارد. همچنین این روند در کشورهای آمریکا و اروپا گسترش یافت. این نشاندهنده ی این است که کارگران و مزدبگیران بدون وجود سرمایه داران، خود می توانند وضعیت بلاتکلیفی کارخانه ها و مؤسسات را سامان اقتصادی و سیاسی دهند و حتی به تولید محصولات بیشترو سالم تری بپردازند. در روند خودمدیریتی کارگری تجارب مختلفی بدست آمده است. اینکه کارگران و مزدبگیران با حرکت خود انگیخته ی خود درانتظار فراخوان سندیکاها، اتحادیه ها و احزاب و سازمان های چپ نماندند و خود با شناخت و تجربه‌ی خود تا جایی که توان داشتند و شرایط مناسب بود، به تسخیر کارخانه ها و مؤسسات پرداخته، خود گردانی، خود مدیریتی و دموکراسی از پایین  را در کارخانه ها و مؤسساتی که در اختیار داشتند عملی ساختند. کارگران و مزدبگیران، با تسخیرجمعی کارخانه ها و مؤسسات، وتصمیمات جمعی روزانه و هفتگی، مجمع عمومی مشترکی برای پیشبرد مطالبات جمعی شان به وجود آوردند. به این ترتیب تحولات جالبی از نظر روانی، منش جمعی و روابط اجتماعی بین کارگران و مزدگیران بوجود می آید، که پایه های بنیادی تفکر شورایی است و از سویی برای دنیای سوسیالیسم تجربه‌ی با ارزشی در آینده ی کارگران و مزدبگیران خواهد بود. یکی دیگر از تجارب کارگران در روند بحران این بوده که توانسته اند با اشغال کارخانه ها ومؤسسات، با شوراهای کارگری، کنترل و مدیریت کارگری و تعاونی کارگری را برای تامین زندگی روزمره ی خود و جلوگیری از بیکاری و … تشکیل دهند، هر چند در شرکت و یا کارخانه ای که به صورت تعاونی اداره می شود، دراین کارخانه و مؤسسات، ساختار سلسله مراتبی مثل هیئت مدیره، مدیرعامل، رئیس، استادکار و یا سرکارگر خبری نیست. برخلاف گذشته که شرکت بدون اندیشه‌ی و سازمانیابی سلسله مراتبی، بدون هیئت مدیره، استاد کار و سرکارگر غیر قابل تصوربود. در سازمانیابی  شورایی و خود مدیریتی و دموکراسی کارگری از پایین، با خرد و تصمیمات جمعی  محصولات تولید به فروش می رسد. اما باید توجه داشت که  کارخانه ها و مؤسساتی که به شکل تعاونی کارگری خودگردانی می شوند با مدیریت کارگران و مزدبگیران هدایت می شوند. در مدل وروش تعاونی‌های کارگری، مالکیت برابزار و وسائل تولید از سرمایه داری دولتی  و یا خصوصی  خلع ید می شود و کارگران را سهام دار اصلی شرکت کرده و کماکان کار مزدی، انباشت سرمایه برای اجیرکردن ادامه پیدا می کند. این روش در دراز مدت رقابت بازار سرمیه داری را مجددن احیا و دامن خواهد زد. در صورتیکه تفکر شورایی ضد سرمایه داری فرق اساسی با تفکر تعاونی‌های کارگری دارد. تعاونی کارگری بر این تئوری بنا نهاده شده است: « کارخانه ویا مؤسسه را اشغال کنیم، محصول تولید کنیم و سودش را بین خودمان تقسیم کنیم» این روش اساسن به روند رشد کل جامعه توجهی ندارد و به منافع خصوصی و فردی می انجامد و در نهایت به بازگشت سیستم سرمایه داری می انجامد. تفکر شورای ضد سرمایه داری از این تنگ نگری فراتر می رود و به جهان وطنی می اندیشد. تفکر شورایی به رفع کارمزدی و تبدیل کارگران و مزدبگیران به انسان‌هایی که از حقوق مساوی برابرند می کوشد. کوشش ما رفع تضادهای طبقاتی است. ما در این مسیر حرکت می کنیم که تضادهای طبقاتی درون جامعه  را رفع کنیم و رابطه امان را بصورت طبیعی با طبیعت برقرار کنیم و مبادلاتمان را در رفع نیازهای ضروری از یک سو واز سوی دیگربه حفظ طبیعت در جامعه بپردازیم. براین بنیاد است که شوراهای کارگران و مزدبگیران جهان و بخصوص ایران برای رهایی از زیر یوغ سیستم و نظام سرمایه مبارزه می کند. طبیعی است که در یک بحران سیاسی اقتصادی یک کشور شیوه های مبارزه و سازمانیابی مختلفی وارد جنبش می شود و ما کارگران برای رهایی خود فقط به تفکر شورایی ضد سرمایه داری نیازداریم که هم خود را از بند کار مزدی رها کنیم و هم جامعه را از روابط  و سنن کهن و دست و پا گیراسطوره ها رها سازیم.

نابود باد سیستم سرمایه داری در ایران به حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی

بدون تشکیل شوراهای انقلابی کارگران ومزدبگیران ضد سرمایه و کنترل اقتصاد و سیاست جامعه، نابودی این سیستم ممکن نیست

پیش به سوی ایجاد شوراهای کارگران و مزدبگیران زن و مرد ضد سرمایه

یکشنبه ۱۵ مهر ۱۳۰۳

۶ اکتبر ۲۰۲۴

علی برومند