کارگری در ایران: بین واقعیت‌ها و آرزوها و مرگ بی‌صدای امیدها

کارگری در ایران: بین واقعیت‌ها و آرزوها و مرگ بی‌صدای امیدها
 مقدمه:
در دنیای امروز، کارگران به عنوان ستون فقرات هر جامعه‌ای شناخته می‌شوند. درحالی که   کارگران باید از حقوق برابر و شرایط کاری مناسب برخوردار باشند، اما در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه‌داری، این ستون فقرات به دلیل سیاست‌های نادرست و بی‌مسئولیتی جمهوری اسلامی و مسئولین اداره کننده کشور، در حال فروپاشی است و کارگران با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند. افزایش قیمت‌ها، کاهش دستمزدها، و عدم امنیت شغلی تنها بخشی از مشکلاتی است که کارگران ایرانی با آن مواجه هستند. این وضعیت نه تنها به بی‌عدالتی اجتماعی دامن می‌زند، بلکه امیدها و آرزوهای کارگران را نیز به مرگ بی‌صدا محکوم می‌کند.
اینجا قصد دارم به طور مختصر به بررسی وضعیت کنونی کارگران در ایران، چالش‌ها و مشکلاتی که با آن روبرو هستند و نقش بی‌مسئولیتی جمهوری اسلامی و مسئولین در ایجاد این وضعیت بپردازم و همچنین،   به راه‌حل‌ها و امیدهای کارگران برای آینده‌ای بهتر نگاهی بیندازیم.
الف: وضعیت اقتصادی و اجتماعی کارگران
۱. کاهش دستمزدها: افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی باعث شده که دستمزدهای کارگران به صورت واقعی کاهش یابد. این موضوع باعث شده که کارگران نتوانند نیازهای اساسی خود و خانواده‌هایشان را تامین کنند.
۲. افزایش ساعات کاری: بسیاری از کارگران مجبور به کار در ساعات طولانی‌تر برای جبران کاهش درآمد هستند. این موضوع باعث افزایش خستگی و کاهش کیفیت زندگی آنها می‌شود.
۳. عدم امنیت شغلی: بسیاری از کارگران قراردادهای موقت و بدون تضمین دارند. این وضعیت باعث ایجاد نگرانی و استرس مداوم در آنها می‌شود.
۴. حقوق عقب‌افتاده: بسیاری از کارگران با مشکل پرداخت نشدن حقوق خود مواجه هستند. این موضوع باعث مشکلات مالی جدی برای آنها می‌شود.
ب: چالش‌ها و مشکلات کارگران
۱. شکنجه و بازداشت: کارگران معترض و فعالان کارگری به دلیل اعتراضات و فعالیت‌های صنفی خود، با شکنجه و بازداشت‌های غیرقانونی مواجه می‌شوند.
۲. عدم وجود اتحادیه‌های مستقل: عدم وجود اتحادیه‌های کارگری مستقل که بتوانند از حقوق کارگران دفاع کنند، یکی از مشکلات اصلی کارگران در ایران است.
اگر اتحادیە ای هم باشد دست نشانده‌ی خود مسئولین و دولت می باشد برای دادن وعده های سر خرمن به کارگران
۳. بی‌مسئولیتی مسئولین: مسئولین جمهوری اسلامی هیچگونه مسئولیتی در قبال شرایط کارگران نمی‌پذیرند و مشکلات آنها را نادیده می‌گیرند.
۴. سوءاستفاده از کارگران: بسیاری از کارفرمایان با سوءاستفاده از شرایط اقتصادی ناپایدار، حقوق کارگران را تضییع کرده و از آنها بهره‌کشی می‌کنند.
۵. حوادث ناگوار: در چند سال گذشته حوادث ناگواری مانند انفجار معدن یورت، انفجار پالایشگاه نفت تهران، آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو، و انفجار معدن طبس رخ داده که باعث مرگ شمار زیادی از کارگران شده است. این حوادث نشان‌دهنده بی‌مسئولیتی و عدم توجه به جان و ایمنی کارگران توسط مسئولین جمهوری اسلامی و کارفرمایان است.
در اینجا به اختصار به شماری از حوادث کارگری که در پی بی مسئولیتی مقامات رژیم، دهها کارگر در چند سال اخیر جان خود ا از دست داده‌اند و یا دچار نقض عضو شده‌اند میپردازم:
۱. حادثه معدن یورت:  انفجار در معدن زغال‌سنگ یورت در استان گلستان در اردیبهشت سال ۹۶ باعث جانباختن ۴۳ کارگر شد. این حادثه به دلیل نبود استانداردهای ایمنی و نبود تجهیزات مناسب رخ داد.
۲. حادثه پالایشگاه نفت تهران:  انفجار و آتش‌سوزی در پالایشگاه نفت تهران در آبان سال ۹۶ باعث جانباختن ۱۰ کارگر شد. این حادثه نیز همانند سایر حوادث کارگری به دلیل نقص فنی و نبود  اصول ایمنی رخ داد.
۳. حادثه معدن طبس:  انفجار در معدن زغال‌سنگ طبس در ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ باعث مرگ بیش از ۵۰ کارگر شد. این حادثه نیز به دلیل نبود استانداردهای ایمنی و تجهیزات مناسب رخ داد.
۴. حادثه ساختمان پلاسکو:  آتش‌سوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو در تهران در  ۳۰ دیماه سال ۹۵ باعث مرگ ۱۶ آتش‌نشان و تعدادی از کارگران شد. این حادثه به دلیل نبود استانداردهای ایمنی و نبود تجهیزات مناسب برای مقابله با آتش‌سوزی رخ داد.
این حوادث همگی نشان‌دهنده بی‌مسئولیتی و عدم توجه به جان و  ایمنی کارگران توسط مسئولین جمهوری اسلامی و کارفرمایان است. این وضعیت نیازمند تغییرات اساسی هر چه سریعتر در مورد وضعیت و معیشت کارگران در ایران است  تا از تکرار چنین حوادثی جلوگیری شود.
 امیدها و آرزوهای کارگران: زنده‌مانی در برابر استبداد و بی‌عدالتی
۱. تغییرات قانونی بنیادین: کارگران نه تنها خواستار تغییرات سطحی در قوانین کار هستند، بلکه به دنبال تغییرات بنیادینی هستند که ساختار ناعادلانه کنونی را به چالش بکشند. آنها نیازمند قوانینی هستند که حقوق کارگران را به طور مطلق تضمین کنند و بهره‌کشی از نیروی کار را پایان دهند. چنین تغییراتی باید شامل افزایش حداقل دستمزد به سطحی باشد که زندگی آبرومندانه برای همه کارگران فراهم شود.
۲. تشکیل و تقویت اتحادیه‌های مستقل و دموکراتیک: کارگران برای دفاع از حقوق خود نیازمند اتحادیه‌هایی مستقل و دموکراتیک هستند که بتوانند آزادانه عمل کنند. این اتحادیه‌ها باید بتوانند صدای کارگران را به گوش مسئولین برسانند و در مقابل هر گونه استثمار و بی‌عدالتی ایستادگی کنند. بدون وجود چنین تشکیلاتی، کارگران نمی‌توانند به طور مؤثر از حقوق خود دفاع کنند.
۳. بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی: کارگران خواستار تغییرات اساسی در سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی کشور هستند تا بهبود واقعی در شرایط زندگی آنها حاصل شود. این شامل افزایش قابل توجه دستمزدها، ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر و بهتر، و تضمین امنیت شغلی است. کارگران نباید در شرایطی کار کنند که مجبور به تحمل فقر و بی‌عدالتی باشند.
۴. آگاهی‌بخشی و آموزش سیاسی و صنفی: آگاهی‌بخشی و آموزش حقوق کارگری باید به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تقویت مواضع کارگران در برابر استثمار و بی‌عدالتی استفاده شود. این آموزش‌ها باید فراتر از حقوق اولیه باشد و شامل آگاهی‌بخشی سیاسی و صنفی نیز باشد تا کارگران بتوانند به طور فعالانه در جهت تغییرات اجتماعی مبارزه کنند. آگاهی‌بخشی باید به کارگران کمک کند تا سیستم‌های سرکوبگر را شناسایی و بر آنها غلبه کنند.
این امیدها و آرزوها نشان‌دهنده عزم راسخ کارگران برای تغییرات اساسی و بنیادین در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی است که آنها را به استثمار و بی‌عدالتی محکوم کرده است. تنها با تلاش مستمر و هماهنگ می‌توان به آینده‌ای دست یافت که در آن حقوق و کرامت انسانی همه کارگران به رسمیت شناخته شود.
نتیجه‌گیری: ضرورت تغییرات بنیادین و سرنگونی رژیم
وضعیت کارگران در ایران به دلیل سیاست‌های نادرست و بی‌مسئولیتی جمهوری اسلامی و مسئولین، به یک بحران فراگیر و بی‌پایان تبدیل شده است. کارگران نه تنها از حقوق برابر و شرایط کاری مناسب محروم هستند، بلکه تحت فشارها و استثمارهای شدید قرار دارند. این وضعیت تنها با افزایش دستمزدها و تشکیل اتحادیه‌های مستقل بهبود نخواهد یافت؛  جمهوری اسلامی با سیاست‌های سرکوبگرانه و فساد گسترده، حقوق کارگران را نادیده گرفته و آنها را به حاشیه رانده است. افزایش دستمزدها، تشکیل اتحادیه‌های مستقل، و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی تنها بخشی از راه‌حل است. اما بدون ایجاد تغییرات اساسی در قوانین و نظارت‌های ایمنی، و بدون سرنگونی رژیمی که اساساً ناتوان از پاسخگویی به نیازهای جامعه است، نمی‌توان به بهبود واقعی وضعیت کارگران و سایر اقشار جامعه دست یافت.
کارگران باید به این آگاهی برسند که حقوقشان تنها با مبارزه برای تغییر رژیم و ایجاد حکومتی که واقعاً نماینده منافع آنها باشد، تحقق خواهد یافت. تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی حکومتی که به عدالت اجتماعی، حقوق کارگران، و برابری پایبند باشد، می‌توان از تکرار حوادث ناگوار جلوگیری کرد و امیدها و آرزوهای کارگران را زنده نگه داشت.
نویسنده : فعال سیاسی آزاد بابایی
۱۹نوامبر۲۰۲۴