مسئله دستمزدها و تحولات سوریه

مسئله دستمزدها و تحولات سوریه

در حال تهیه مقدماتی بودم که مطلبی را در مورد دستمزدها بنویسم. که تحولات سوریه  بوقوع پیوست و بشار اسد سقوط کرد. سقوط بشار اسد و قطع این بازوی منطقه ای جمهوری اسلامی و تضعیف شدید آن  افق سرنگونی این حکومت را که در محاصره اعتراضات مردمی است در چشم انداز نزدیکتری قرار میدهد. در نتیجه این خبرها تصمیم گرفتم که افکارم را در دو یادداشت کوتاه یکی بر سر دستمزد و  دیگری بر سر تحولات سوریه روی کاغذ بیاورم. با این تاکید که تنها راه رهایی انقلاب است.

نشست تخصصی مزد ۱۴۰۴ و حرف ما کارگران

آخر سال است و جمهوری اسلامی به شیوه روتین هر ساله با سیاستهای  کارگری اش در تدارم سیه روزی بیشتری به ما کارگران و بازهم حداقل دستمزدی تحقیر آمیز و چندین بار زیر خط فقر را بر ما  کارگران تحمیل کند.

در دو هفته گذشته، دو جلسه به عنوان ” نشست تخصصی مزد ۱۴۰۴” در محل وزارت کار جمهوری اسلامی برگزار شده که هدف آن “بالا بردن توان چانه زنی شرکای اجتماعی” اعلام شده است. شرکای اجتماعی در مسئله دستمزدها در نزد جمهوری اسلامی شامل مزدوران سرمایه است که به نام کارگر اما در ضدیت تمام با کارگر، به همراه نمایندگان تشکیلاتهای چون “اتاق بازرگانی ایران، اساتید و صاحب نظران دانشگاهی” هستند. شرکایی که هر چه آموخته اند و تجربه کرده اند تماما برای ارزان کردن هر چه بیشتر نیروی کار کارگر است و در زیر یک سقف نشته اند تا عقلهایشان روی هم بریزند که چگونه میشود، باز هم شرایط وخیم تری به کارگران تحمیل کرد.

در این دو جلسه، این شرکای اجتماعی از قول سازمان بین اللملی کار (ILO) حرف آخرشان در تعیین دستمزدها را اینگونه بیان کردند: ” معیارها و شاخص‌های مشخصی وجود دارد که سازمان بین‌المللی کار بر اساس شواهد و واقعیت‌های موجود، پیشنهاد داده است که این معیارها باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که تعادلی میان نیازهای کارگران و عوامل اقتصادی برقرار کنند. به همین دلیل، ILO تأکید دارد که هیچ فرمول معجزه‌آسایی وجود ندارد و بیشتر بر توصیه به استفاده از شاخص‌ها و معیارها تأکید می‌کند. ” نماینده جمهوری اسلامی در این سازمان معتقد است: ” وضعیت کشور ما در موضوع مربوط به تعیین دستمزد مناسب است اما خب…(!!) “؛ منظور این جناب نیز این است که همین نشستن شرکای اجتماعی سرمایه زیر یک سقف و بخث کردن بر سر چند و چون تعیین دستمزد کارگر وضعیت مناسب است! او در سخنانش عنوان رد گم کن “دستمزد معیشتی” را به کار می برد و به روایت ایشان  دستمزد معیشتی یعنی”  زندگی شایسته‌ برای فرد و خانواده‌اش”. اما وقتی حد و مرز این مثلا “زندگی شایسته” را نمایندگان سرمایه تعیین میکنند، یعنی زندگی در حد خط بقا. دستمزدی که کارگران هرگز به آن تن نمی دهند.

 ایشان به سیاق همه کسانی که نگران سود سرمایه است اینگونه ادامه میدهد:”… علاوه بر این، تمرکز صرف بر حقوق کارگران و نیازهای آن‌ها ممکن است به کاهش سرمایه‌گذاری، کاهش رقابت‌پذیری صادرات و از دست رفتن شغل‌ها منجر شود. ”  و این یعنی هر چه کارگران میکشند از تقاضای نامعقولشان برای بیشتر دریافت کردن از “دستمزد معیشتی” است! و این خیلی بد است چون به زعم ایشان ” رشد پایدار دستمزدها نیازمند یک تحول ساختاری و … دارد و این یک فرآیند کوتاه‌مدت نیست و نیازمند برنامه‌ریزی بلندمدت است. “همه این حرفها یعنی اینکه کارگر باید بسوزد و بسازد.

همانطور که اشاره شد قصد این بود که بار دیگر به شامورتی بازیهای نوکران سرمایه اشاره کنیم و اینکه تا وقتی قرار است چرخ روزگار برای سود سرمایه بچرخد، صاحب یک کالای معین، یعنی کارگر، تنها کسی است که در جهان سرمایه داری حق ندارد خود چگونگی ارائه و قیمت کالایش را تعیین کند. بلکه نماینده خریدار، جلسه با اساتید صاحب نظر میگذارد تا به ارزان ترین قیمت ممکن، سرمایه دار به نیروی کار دسترسی داشته باشد، و این مهم صد در صد به کمک نیروهای امنیتی و انتظامی، زندان و شکنجه و اعدام تضمین شده باشد.

اما برای ما کارگران مساله دستمزد روشن است. همین امروز سنگر به سنگر مقابل تعرضات حکومت می ایستیم و با اعتراضات سراسری متحدانه خود بساط کذایی کمیته مزد و شرکای اجتماعی تعین مزدشان را بر هم میزنیم. با تجمعات اعتراضی مان به اعتراضات مردم بر سر معیشت و رفاه گرما می بخشیم.  مسئله دستمزدها یعنی چگونگی زندگی ۹۹ درصد جامعه. یعنی طلب جامعه برای منزلت و معیشت و این تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی با نیروی انقلاب مردم است که جواب میگیرد. انقلابی به پشتوانه مبارزات چند دهه گذشته به انسانی ترین شکل خود یعنی زن زندگی آزادی شکل گرفته است، باید و میتواند منجر به تشکیل حکومتی شود که توده مردم در سرنوشت خویش بطور مستقیم دخالت کنند و نگذارند که کسانی از روی شکم سیری برای مردم گرسنه “تصمیم سازی” کنند.

بشار اسد سقوط کرد

تحولات سوریه بیش از پیش حکومت اسلامی را پریشان و آشفته ساخته است.

 جمهوری اسلامی که در محاصره مردم به جان آمده است، و همیشه توان نیروی منطقه ای اش را به رخ ما میکشید، اکنون بازوانش قطع شده و میرود که قلب نیروی سرکوبگرش در منطقه در جنگ میان تروریستها بطور کامل از کار بیفتد. نیروهای سرکوبگرش در “حرم رقیه” دیگر نه بر سرنوشت خاندان حسین، بلکه بر سرنوشت خویش گریه میکنند.

جمهوری اسلامی در آستانه سقوط قرار گرفته است. همانطور که قبلا گفتیم شرایط جنگی این بار برایش نعمت نبود، بلکه نقمت و زحمت شد. خودش گرفتار شرایط جنگی شد. هر قدمی این حکومت برمیدارد به ضد خودش تبدیل میشود.

هر حکومت دیکتاتوری ای که به هزیمت می افتد از این قاعده مستثنا نبوده است، اما این قاعده بر متن تحولات واقعی و زمینی رخ میدهد؛ آنهم انقلاب زن زندگی آزادی است. مهمترین علتی که سیاستهای حکومت اسلامی را یکی پس از دیگری به شکست می کشاند.

فعالین کمونیست و چپی که واقعا میخواهند کاری کنند، لطف کنند دست از هشدار دادن و ترساندن بردارند. من فکر میکنم در تاریخ کمونیسم تا کنون، این برای اولین بار است که کسانی خودشان را کمونیست میخوانند کارشان نه سازماندهی اعتراضات موجود، بلکه ترساندن فعالین این اعتراضات قرار داده اند. آنچه در خاورمیانه میگذرد، گوشه ای از بحران ساختاری نظام سرمایه داری در حال حاضر است و راه برون رفت از این وضعیت نزد ما کمونیستهاست. برای این مهم بیش از هر چیزی باید به نیروی جنبش طبقه کارگر باور داشته باشند، که خود را بخشی از این جنبش بدانند.

دنیا فقط محل جولان دادن امثال خامنه ای، ناتانیاهو، اردوغان، ترامپ و پوتین نیست که نتیجه سیاستهایشان به قدرت رسیدن نیروهای ویرانگر مدنیت و تمدن بشری است. بلکه اینجا، در ایران نیرویی هست که جواب انسانی به معضلات امروز بشری که نتیجه کارکرد نظام سرمایه داری است را دارد.

در این شرایط خطیر که سقوط جمهوری اسلامی هر دم قطعی تر میشود، و صدای پای “انقلاب گرسنگان” هر دم رساتر میشود، ما کارگران، و کمونیستها به مثابه نمایندگان گرایش سوسیالیستی طبقه کارگر آمادگی خود را باید بیشتر کنیم تا به مردم در منطقه خاورمیانه، و جهان نشان دهیم، جواب انسانی و شرافتمندانه، با اتکای به جنبش وسیع و قوی چپ اجتماعی به بحرانهای موجود وجود دارد.

یاشار سهندی

کارگر کمونیست ۸۶۱

Translate