ضرورت ایجاد تشکل بیکاران در کردستان

در سال های اخیر افزایش جمعیت جوان در ایران و مشخصن کردستان تقاضای کار روز به روز به دلیل عدم اشتغال زایی به ارتش عظیم بیکاران افزوده است. روند صعودی روبه رشد و غیر قابل کنترل افزایش نرخ بیکاری یکی از چالش های محوری مبارزات جامعه کارگری را به خود اختصاص داده است.  بیکاری به عنوان پدیده ای شوم و ویرانگر محصول مستقیم مناسبات نظام سرمایه داری در استان کردستان و مناطق کُردنشین، همچنین یکی از نشانه های اساسی عقب نگه داشتن، توسعه نیافتگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تاریخی این جامعه کارگری است. در روزهای آغازین سال جدید خورشیدی، اعتراضات صنفی و معیشتی به ویژه اعتراضات کارگران در ایران به دلیل ناهمخوانی افزایش حقوق‌ها با نرخ تورم از سر گرفته شد و همچنان ادامه دارد. بر اساس این گزارش، ایران در بازه زمانی مارس سال ۲۰۲۲ تا مارس ۲۰۲۳، (برابر با فروردین ۱۴۰۱ تا فروردین ۱۴۰۲)، «تورم اسمی» ۷۳ درصدی را تجربه کرده که از این نظر، پس از لبنان، زیمبابوه و آرژانتین، بدترین کشور جهان است.

در حالیکه موضوع اشتغال و دستیابی افراد به کار از اساسی ترین نیازهای یک جامعه محسوب می شود اما هر سال جمعیت زیادی از مردم ایران به ورطه ی فقر کشانده می‌شوند و رشد بیکاری در ایران افزایش می‌یابد، و هر ساله افزایش دستمزدهای حداقل به مراتب کمتر از تورم واقعی است.  در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد کارگران در ایران دارای قراردادهای موقت هستند. نگرانی که جامعه کارگری و اقشار فرودست را در مناطق شهری و روستایی تهدید می‌کند بخشن ناشی از بیکاری اردوی کار است. سیاست تبعیض و محرومیت های چند لایه ناشی از وجود ستم ملی در استان‌های کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی در کنار بحران‌های اقتصادی حاصل بیش از چهار دهه رژیم جمهوری اسلامی است و روزانه آمار بیکاران در این استان‌ها را نیز افزایش می‌دهد. بیکارانی که نه شغلی برای تامین مایحتاج زندگی خود و خانواده دارند و نه بیمه‌ی بیکاری‌ که آنها را به کولبری در مناطق مرزی در کردستان و مناطق کرد نشین روانه نکند. عدم سرمایه‌گذاری و در عین حال در حاشیه قرار دادن این استان‌ها در اختصاص دادن بودجه و فراهم کردن زیرساخت‌ها و تسهیلات لازم در واقع در دامن زدن به افزایش جمعیت بیکاران در این استان‌ها، و از سوی دیگر بعنوان کارگران مهاجر به استان‌های دیگر مهاجرت می‌کنند. از هم پاشیدن شیزازه خانواده ها، افزایش مهاجرت و رشد حاشیه‌نشینی در گوشه‌ وکنار شهرها، گسترش فقر و نابرابری در بین طبقات فرودست، تنها بخش کوچکی از نامطلوب ترین پدیده های اقتصادی و اجتماعی نظام سرمایه داری است که پیامدهای  ناگوار آن، سهم بیشتر قربانیانش را از میان زنان و مردان، جوانان و نوجوانان میگیرد و افزایش آمار کودکان کار را در پی داشته است.

مرکز آمار ایران بنا به سیاست‌های فریبکارانه حکومتی در جدیدترین گزارش خود، نتایج طرح آمارگیری نیروی ‌کار زمستان سال گذشته بسیار کمتر از میزان واقعی آن را منتشر کرد. بررسی نرخ بیکاری افراد ۱۵ ساله و بیشتر نشان می‌دهد که میانگین نرخ بیکاری در کل کشور ۹.۷ درصد است. آمارها ارقامی هستند که برای تبیین واقعیت اقتصادی موجود در عرصه های مختلف ارائه می‌شوند اما در ایران تحت حاکمیت سرمایه داری اسلامی به دلیل ارائه‌ی آمارهای دروغین متناقض همواره «فریب آماری» به یک نرم نهادینه در نهادهای دولتی تبدیل شده است. استان کردستان با ۲۰.۵ درصد بالاترین نرخ بیکاری را در میان استان‌ها به خود اختصاص داده است که بیش از دو برابر میانگین کشوری است. پس از کردستان، کرمانشاه با ۱۵.۱ در ردیف دوم و چهارمحال و بختیاری با ۱۳.۷ در ردیف سوم قرار گرفته است. از طرف دیگر، نرخ بیکاری در زمستان ۱۴۰۱ نسبت به زمستان ۱۴۰۰  در استان کردستان، ۳.۸ درصد افزایش یافته است. این آمار و اعلام آن از سوی یک نهاد رسمی، با ادعاهای نمایندگان و مدیران در کردستان مبنی بر ایجاد ۴۱ هزار فرصت شغلی جدید، و جزو سه استان برتر کشور بودن کردستان، همخوانی ندارد و طرح موضوعاتی دروغین از قبیل تاثیرِ سردسیر بودن استان و برخی توجیهات دیگر از این دست در افزایش نرخ بیکاری، تنها سرپوش گذاشتن بر سر چالش های ساختاری سیاست های اقتصادی نظام سرمایه داری است. حتا بر اساس «فریب آماری» اشاره شده از سوی نهادهای دولتی و شاخص های توسعه اقتصادی در استان های مرزی در مقایسه با دیگر مناطق کشور پُر واضح است که به دلیل فراهم نبودن زیر ساخت ها و توسعه صنعتی، نبود فرصت های شغلی، عدم سرمایه گذاری در شهرهای مرزی و مشخصن در استان کردستان و مناطق کُردنشین یکی از عوامل رشد آمار بیکاری و پدیده کولبری در این مناطق است. باید اذعان کرد این روزها تنها کارگران بیکار به این کار در مناطق مرز نشین نمی شود، بلکه جوانان تحصیلکرده کشور که اهل این مناطق هستند به دلیل نبود کار و عدم سیاست های اشتغال زایی، برای کسب معاش و درآمد برای زندگی خود و خانواده به کولبری روی آورده اند.

حاشیه‌ نشینی در کردستان موجب ایجاد مناطقی حاشیه نشین شهری، به مانند حسن آباد، نایسر، فرجه و ننله در سنندج و همچنین ۳۴ محله مشابه در دیگر شهرهای بزرگ استان کردستان شده و همچنین شهرستان های دیواندره، دهگلان و سروآباد محروم ترین شهرستان های در استان کردستان هستند. روند افزایش جمعیت و مهاجرت‌های روستاییان به شهرها در کنار افزایش اجاره بهاء و قیمت خانه، خانواده های زیادی را به حاشیه شهرها برده و در کنار آن باعث افزایش آسیب‌های اجتماعی شده است. حاشیه نشینی، معادل محرومیت انسان‌ها از دسترسی به استانداردهای زندگی، از جمله محل سکونت و اسکان مناسب است. البته باید تاکید کرد که رشد حاشیه‌نشینی در شهرهای کردستان تنها به دلیل مهاجرت ساکنان روستایی به سمت شهرها نبوده و در برخی موارد این شهرنشینان که به دلیل تورم و افزایش روزافزون قیمت کالاهای اساسی و پایین آمدن توان اقتصادی هر بار مجبورند انتظارات خود را از کیفیت سرپناهی که در آن زندگی می‌کنند، پایین‌تر بیاورند و ناگزیر بودن به زندگی در حاشیه‌ی شهرها تن در دهند. همانگونه که در سطح جامعه به خوبی آشکار است، چندین سال است شاهد سقوط سـطح زنـدگی و معیـشت کـارگران و دیگر اقشار مزدبگیر هستیم. هر روز وضـعیت زنـدگی کارگران و حقوق بگیران اسـفناک تـر شـده، بـسیاری از کارگران شغل خود را از دست مـی دهنـد و امکـان شـغل یابی برای نیروی بیکار کم تر می شـود. در شرایط وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی و سیاسی نظام سرمایه داری و رکود ناشی از آن، بحرانی حاد و فراگیر با بیکاری بر پیکر جامعه کارگری ایران به سان آوار فرومیریزد و نظام سرمایه داری رژیم جمهوری اسلامی، با اتکاء بر بیکارسازی ها در تهی تر شدن سفره خالی کارگران نقش مستقیمی را بازی می کند. ناگفته نماند اگرچه جنبش رفع ستم ملی عکس العمل توده ای در مقابل تبعیض ها، نابرابری ها و بی حقوقی های ناشی از وجود این ستم یک مسئله تاریخی است، اما با وجود جنبه های همگانی این ستمگری ملی، عوارض و بازتاب آن در نزد همه اقشار و طبقات جامعه کردستان به یکسان متاثر نبوده و نیست. به این معنا سرمایه داران و صاحبان ثروت که در استثمار کولبران و کارگران ذینفع هستند فشار چنین ستمی بر خود احساس نمی کنند.

در شرایطی که تداوم بحران اقتصادی و فقر و فلاکت عمومی و درماندگی رژیم در کنترل بحران هایی که با آن دست به گریبان است، بسیار حیاتی است کارگران با تکیه بر تجارب مبارزاتی و همت فعالین و پیشروان خود، با ارزیابی و شناخت عینی مؤلفه های وضعیت کنونی را بشناسند و برای مقابله با فقر و بیکاری روزافزون و تباه کننده کنونی خود را آماده کنند. بسیار مهم است بدانیم اگر مطالبات کنونی بخشهای مختلف کارگری بعضن متفاوت باشد، اما در عوض ابزار و راه رسیدن به خواست ها و تغییر توازن قوا به نفع طبقه کارگر نیاز مشترک آنان به اقدام به ایجاد تشکل بیکاران، رمز اتحاد و یکپارچگی کل طبقه و محرک حرکت سراسری آن است. از اینرو بار و مسئولیت مبارزه علیه بیکاری و مبارزه برای سراسری شدن تشکل مستقل کارگران و زحمتکشان و تشکل مستقل بیکاران وظیفه برپائی و سازماندهی این جنبش بر دوش کارگران کمونیست، فعالین جنبش کارگری و کارگران بیکار و با تجربه در کردستان است. تشکل یابی بیکاران نیاز فوری و مشترک کل طبقه کارگر است. نسلی از جوانان پرشور و انقلابی بخصوص دختران در محلات کردستان که در جریان مبارزات سراسری در ۸ ماه گذشته در خیزش انقلابی جسورانه، همگام و همصدا با دیگر نقط ایران در کف خیابان پایه های ایدئولوژی رژیم جمهوری اسلامی را هدف اعتراضات و اعتصابات خود قرار دادند، تجارب فعالین کارگری، فعالین عرصه جنبش زنان و محیط زیست که در اعتصابات عمومی کردستان ظرفیت و توانائی خود را بارها برای به زیر کشیدن رژیم جنایتکار اسلامی به نمایش گذاشتند، بی گمان جمعیت عظیم آنها از خانواده های کارگری، از ساکنان محلات فقیر نشین در حاشیه شهرها هستند که هزاران بیکار و متقاضیان کار در بین آنها واقعیتی انکار ناپذیر است و بر همین اساس این مناطق از محلات در حاشیه شهرها شرایط لازم و بستر و شرایط عینی آن آماده است. بر همین اساس نقش عنصر آگاه و فعالین کارگری است که میتواند در سازماندهی این مبارزات و برای شکل دادن آگاهانه این مبارزات تاثیر گذار باشد و مبارزات پراکنده و نامنسجم بیکاران جامعه را برای تشکل یابی و سازماندهی و ایجاد هژمونی سمت وجهت بدهد و پتانسیل این مبارزات را از پراکندگی بسوی یک قدرت سازماندهی شده تر سوق دهد. چشم انداز آتی این اقدام در راستای ضرورت کسب قدرت سیاسی در آینده تحولات ایران از نان شب هم واجب تر است.

به باور من در شهرهای کردستان ظرفیت مبارزه با بیکاری وجود دارد. سازمانیابی تشکل کارگران بیکار علیه بیکاری برای مبارزه امری امکان پذیر و عملی است. راه حل مبارزه با بیکاری در گرو سازماندهی کارگران بیکار و پشتیبانی کارگران شاغل است. از اینرو فعالین کارگری با انتقال تجارب خود به شیوه هائی از مبارزه که توجه و حمایت دیگر اقشار زحمتکش بویژه کارگران شاغل، از خواسته های برحق بیکاران و جوانان متقاضی کار را میتواند جلب کند و هچنین بر سر خواستهای مشترک با ابتکارات خود آغاز تشکل یابی جنبش بیکاران را از همین محلات کارگری و حاشیه نشین آغاز نمایند و تمام تصمیم گیریها با خرد جمعی و مشارکت خود کارگران بیکار گرفته شود. آنها میتوانند در یک ارتباط منظم با بیکاران همه محلات و با ایجاد هماهنگی با آنها برای اقدام دستجمعی، سازماندهی شده و با برنامه، گسترش این ارتباطات با دیگر شهرستان ها در استان کردستان و مناطق کرد نشین زمینه های عملی پیوند با تشکلهای مستقل کارگران و تشکلهای فعالین جنبش کارگری در پروژه های عملی و با برگزاری مجامع عمومی سازمانیابی شوراها را در دستور کار وفعالیت خود قرار دهند.

۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱