من هم کارگر آق دره هستم

در بین خبرهای سرکوب و ستم بر کارگران و زحمتکشان در این سالیان، حکایت کارگران حق‌طلب آق‌دره از فراموش‌نشدنی هاست.

در این سالیان آنها علیه بیکار سازی، علیه دستمزدهای اندک و شرایط دشوار کار در معدن، و علیه سیاستهای تفرقه اندازانه از جمله عدم استخدام‌کارگران بومی و تضعیف روحیه جمعی کارگران بارها دست به اعتراض و تجمع مسالمت‌آمیز زدند. زنان آق‌دره مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، کارگران و جوانان جویای کار تلاش کردند صدای حق‌خواهی خود را به گوش مردم برسانند، اما همچون بردگان آزادی‌خواه در قرون گذشته با بازداشت و‌ حبس و ضربات شلاق اربابان خودخوانده و توخالی مواجه شدند.

هربار که به داستان کارگران آق دره، و‌ سرگذشت هزاران کارگر دیگر که طی این سالیان به احکام شلاق و‌ حبس محکوم شده اند، فکر می‌کنم، احساس نفرت دوچندانی از بی‌عدالتی، و ثبات‌قدمی ده‌چندان برای پیگیری کرامت انسانی و زندگی شایسته برای تمام هم‌طبقه‌ای‌ها و فرودستان این جامعه می‌کنم.

وقتی شنیدم بار دیگر عده‌ ای از این کارگران به اتهام‌های امنیتی محاکمه شدند، با خود گفتم این بیدادگاهی است برای سرکوب تمام کارگران و‌ حمایت از سرمایه داران و‌ چپاول گران منابع عمومی کشور که از قبل کار، زحمت و استثمار ما و‌ تخریب محیط زیست به ثروتهای نجومی رسیده اند.

من هم خود را در کنار کارگران آق‌دره و تمام زحمتکشان مورد ستم و سرکوب می بینم. کلیه اتهامات واهی علیه این کارگران لغو باید گردند. اعتراض، اعتصاب و ‌تشکل از حقوق ابتدایی همه ما کارگران باید باشد.

دور نیست روزی که تمام کارگران و زحمتکشان در صفوف متحد و متشکل عدالت را به این سرزمین بازگردانند و فردایی بهتر برای فرزندانمان رقم بزنند.

رضا شهابی

زندان اوین،

۶ مهر ۱۴۰۲