زنده باداول ماه مه روز جهانی کارگران!
برای سوسیالیسم وجهانی بدون استثمار و جنگ!
مشخصه اول ماه مه امسال تشدید تضادهای درونی امپریالیستها درتب وتاب گذار از وضعیت تک قطبی به شرایط چند قطبی و ریزش هژمونی غرب برهبری آمریکاست. سرمایهداری انحصاری و شرکتهای چند ملیتی عامل آن، راه مقابله با بحرانهای اقتصادی و سیاسی حاصل از این روند را دمیدن هرچه بیشتر درآتش نزاعهای موجود میبیند که خود را بشکل افزایش تولید انبوهی از سلاحهای کشتار جمعی مرگبار، نظامیگری و پلیسی کردن جامعه و نیزتوسعه ملیگرائی، دشمنی با خارجیان و تبعیض جنسی و نژادی نشان میدهد. این جنایات یا مستقیما توسط قدرتهای بزرگ سرمایهداری درجریان است ویا با کمک مالی و رساندن تسلیحات به مراکز این تنشها صورت میگیرد. این جنگ افروزی نوین و عواقب آن که اُلاف شولتس (Olaf Schultz) صدراعظم آلمان آنرا عوامفریبانه< نقطه عطف نوین> برای ” دفاع از دمکراسی” تعریف میکند دیگربه کشورهای تحت سلطه محدود نمانده، بلکه به درگیری مابین خودِ وحوش امپریالیستی، به اروپا نیزبسط یافته است. خواست تسلیح اتحادیه اروپا به قدرت اتمی وایجاد ارتش مستقل، جنگ دراکرائین که با استفاده ابزاریِ آمریکا – انگلستان و غیره تحت چتر حفاظتی ناتو از اتحادیه اروپا علیه روسیه در جریان است، نشان دهنده خصلت تهاجمی بلوک غرب امپریالیستی و تشدید بحرانهای موجوداست. مداخله و تهدیدهای نظامی آمریکا درمقابله با چین بمثابه امپریالیسم درحال صعود دراقیانوس آرام، گونه دیگری ازاین رقابتهای درونی است. در همین رابطه بسیج سیاسی- نظامی جهت تحکیم برتری بخصوص درآسیای غربی وخاورنزدیک، حضورنظامی و سرکوب مبارزات خلقهای در بند درکشورهای نومستعمره بویژه درآسیا، آفریقا و آمریکای لاتین جهت درهمشکستن حاکمیت ملتها و تحمیل مطامع نواستعماری همچنان ادامه دارد. اوج این بربریت ونسلکشی حمایت کامل غرب امپریالیستی از رژیم نژاد پرست، اشغالگر و صیهونیستی اسرائیل درفلسطین است که پیشرفت این روند جهان را درآستانه جنگ جهانی دیگر وآنهم اتمی قرار دادهاست. هدفِ جنگهای منطقهای جاری توسط امپریالیستها که بشکل مستقیم ویا نیابتی درجریان است وبودجههای میلیاردی که به آنها اختصاص داده میشود، تقسیم مجدد جهان و دستیابی به مناطق و بازارهای جدید است. این جنگها همگی ریشه درمنطق انباشت سرمایه در یک نظام جهانی سرمایهداری- امپریالیستی داشته که حیات انگلیاش براستثمار ومکیدن نیروی کارانسانی، استفاده بی رویه از منابع طبیعی برای کسب سود حداکثر بنا شده است که نتایج فاجعه بار ونابود کننده آنرا مدتهاست بر زندگی انسانها – تغییرات جوی و بطور کلی محیط زیست – شاهدیم.
نظام سرمایهداری وابسته ایران بمثابه حلقه واسط استثمارمضاعف نیروی کار وعضوی ارگانیک ازسرمایهداری جهانی از امواج این بحرانها، تلاطمات و جنگها مصون نمانده و در گرداب آن دست وپا میزند. رژیم جمهوری اسلامی توسط امپریالیستها در یک مقطع حساس تاریخی- موقعیت انقلابی سالهای ۵۶ و ۵۷- که هدف آن برچیدن نظام منفورسلطنتی وقطع سلطه امپریالیسم بود، بدلیل نبود یک بدیل انقلابی به جنبش دمکراتیک و ضدامپریالیستی مردم ایران تحمیل شد. حاکمین به قدرت رانده شده جدید که خود در گذشته از نیروهای نگهدارنده نظم قدیم و درحاشیه آن امکان حیات داشتند از همان ابتدا وظیفهای جزسرکوب دستآوردهای قیام شکوهمند بهمن ۵۷ و برقراری مجدد جزیره ثبات و آرامش و ایجاد شرایط لازم جهت استثمارنیروی کاروتاراج منابع طبیعی در خدمت بهرهوری سرمایه نداشتند. زورآزمائی که بالاخره بدست حاکمین جدید و یاری رساندن جریانات ضدخلقی مانند حزب توده ،اکثریت و نیزملی- مذهبیها به آن …به سرکوب جنبش وتحکیم ارتجاع جدید به رهبری خمینی منجر وسلطه امپریالیسم اینبار به تمامی به لباس مذهب آرایش یافت و به مردم تحمیل شد.رژیم جمهوری اسلامی بعد از تثبیت قدرت، تاراج منابع طبیعی و تشدید استثمارکارگران، قبول و پیاده کردن اقتصاد نولبیرالی به فرمان بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول- “خصوصیسازی” ویا “مولدسازیهای” کلان، اموال دولتی و واگذاری آنها به افراد بسیار بالای حکومتی ونهادهای نظامی ومذهبی و ایجاد مناطق آزاد تجاری را با تمامی قدرت در دستور کار خویش قرار داد. این رژیم همچنین با سرکوب شوراهای برآمده ازانقلاب وهمزمان تحمیل تشکلهای زرد کارگری امثال خانه کارگر، شورایهای اسلامی کار وانجمنهای صنفی به کارگران آنها را از حق داشتن تشکلهای صنفی و سیاسی و برگزاری تجمع و اعتراض مستقل محروم کرد. بعنوان مثال کارگران حداقل بگیردر شرایط فعلی با قیمت بازار روزی کمتر از ۵/۳ دلار دستمزد میگیرند بطوریکه سبد معیشت حداقلی- در شهرستانها ونه در کلان شهرهای پرهزینه مانند تهران – مرز ۲۵ میلیون تومان را به سادگی پشت سر گذاشته است. این رژیم همچنین با تصویب طرح افزایش سن بازنشستگی که هدف آن افزایش نرخ استثمار است با توجه به رکود اقتصادی موجود و رشد سرسامآورتورم ۵۰ درصدی و آزاد سازی قیمتها،گرانی روزافزون احتیاجات اولیه وتعویق پرداخت دستمزدها حتی تا ۲۰ ماه را به کارگران و کارکنان جامعه تحمیل کردهاست. مثال بارز آن دستمزد ماهانه پیشنهادی “شورای عالی کار” ۱۷ میلیون تومان برای سال ۱۴۰۳ برای سبد معیشتی یک خانواده چهار نفری کارگری است که میلیونها انسان زحمتکش را بزیر خط فقر کشانده است. از دیگرپدیدههای شوم این رژیم، اختلاس، دزدی وفساد عظیم دستگاه دولتی، بیکاری تودهای ومصیبتهای دیگراجتماعی حاصل ازآن: انبوه کودکان کار، نبود امنیت اجتماعی، روسپیگری، اعتیاد وخودکشی، بخصوص دربین زنان است که شکاف طبقاتی و فلاکت عمومی را روز بروز عمیقترکرده است.
در سطح سیاسی هم برخورد رژیم، مقابله خشن و خونین بخصوص با خیزشهای مردمی سالهای اخیر،دی ماه ۹۶ آبان ۹۸ و پائیز و زمستان ۲۰۲۲ و سرکوب اعتصابات و جنبشهای کارگری و دیگر طبقات تحت ستم، تعقیب و اعدام زندانیان سیاسی، کارگری واجتماعی بوده است. درکنار این جنایات، رژیم همواره سرکوب اقلیتهای ملی ومذهبی ساکن ایران را که علیه تبعیض و ستم ملی مبارزه میکنند در صدربرنامههای خویش داشته و میکوشد هرگونه ندای آزادیخواهی و عدالتطلبانه را در نطفه خفه کند، آنچه که ما درچندین سال اخیر بوسعت ایران درکردستان، سیستان وبلوچستان، خوزستان و آذربایجان و غیره شاهد بودهایم. حاکمیت در ایران با تکیه به قوانین ارتجاعی اسلام و درج آنها در قانون اساسی، نظام را توجیه الاهی بخشیده و زنان، بخصوص زنان زحمتکش را ازحقوق طبیعی- انسانی خود محروم و قانونا به تملک و مطیع مردان در آورده و ستم مضاعف پدرسالاری و طبقاتی را برآنها اعمال میکند. بهمین خاطر آزادی زنان هم نه بمثابه امری در خود ومجرد بلکه با مبارزه برای آزادی تمامی جامعه از ستم واستثمارسرمایهداری گره خوردهاست. با وجود تمامی این سختگیریها وخفقان غالب، جامعه امروز ایران درجوش وخروش است و آتش جنگ طبقاتی پنهان ازاعماق آن گهگاه شعلهور میشود و بشکل اعتراض و خیزش های تودهای بیان اجتماعی مییابد. اعتصابات و اعتراضات کارگران درهفت تپه، هپکو، آذرآب وفولاد و نفت وپتروشیمیها و مبارزه کشاورزان و نیزپرستاران و معلمان و بازنشستگان و مستمری بگیران با شعار< فریاد فریاد از این همه بیداد> و نیز اعتصابات اخیر کارگران فولاد اهواز که خواست آنها اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل، همسانسازی وافزایش حقوق ونیزحمایت ازکارگران پیمانی «شفق» که خواستارانعقاد مجدد قرارداد وبازگشت رفقای اخراجی خود بودند نمونههای برجستهای ازاین مقاومت وهمبستگی مبارزاتی است. کارگران فولاد با شعار <ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد >،< ما کارگران آهنیم ریشه ظلم را میکنیم> با هشت روز اعتصاب در کارخانه و درخیابانهای اهواز همراه با خانوادهشان دست به راهپیمائی زدند که مورد پشتیبانی مردم شهر وسندیکاهای کارگران شرکت واحد، گروه اتحادیه بازنشستگان و برخی تشکلهای دیگر قرارگرفت، جوششهای اجتماعی که نشان دهنده رشد روزافزون تضاد بنیانی جامعه یعنی تضاد کار وسرمایه است.
حال وظیقه سازمانهای کمونیستی و پیشروان کارگری درشرایط پرتحرک جامعه که اعتصابات و مبارزات مردمی و نیز شورشهای تودهای متناوبا سر بلند میکند و مردم با شعار< مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر> و خواست< کار نان آزادی و حل مشکل مسکن و بهبود سطح معیشت> خط فاصل بین تحول بنیادی و ضد انقلاب غالب ومغلوب را ترسیم کردهاند و برمطالبات رفاهی و اجتماعی از جمله خواستههای دمکراتیک و پایهای خود : آزادی بیان، اندیشه، تشکل و تحزب، حق اعتصاب و جدائی کامل دین ازدولت و رهائی زنان و دیگر حقوق دمکراتیک پای میفشارند چیست؟ بعینه میتوان دید آنچه که خصلت اساسی این جنبشها را مشخص میکند ماهیت اکونومیستی، خودبخودی، پراکندگی وعدم انسجام آنها و نیزنبود برنامهای انقلابی و رهبری کمونیستی است وبهمین دلیل بعدازمدتی کوتاه توسط دستگاه قهریه رژیم – ارتش، سپاه و بسیج- سرکوب ویا با دادن وعدههای پوچ آنها را منزوی وبه بیراهه کشانده ودر نهایت به نفع جناحهای مختلف حاکمیت امپریالیستی مصادره میشوند. دراینجاست که حضورعنصر آگاهی وآنهم سوسیالیستی انقلاب نقش بزرگی درسازماندهی، انسجام و بالاخره ادامهکاری و اعتلای این جنبشها ودرنهایت دگرگونی ریشهای جامعه بازی میکند. این آگاهی از درون این جنبشها وبطورخودآنگیخته پدید نمیآید بلکه تنها میتواند توسط کمونیستهای انقلابی وکارگران پیشرومسلح به آگاهی سوسیالیستی به آنها منتقل گردد. هر برخورد دیگری سرفرودآوردن درمقابل عنصر خودبخودی و کرنش در برابر وضع موجود است. انتظاربرآمدن بدیل انقلابی ازدرون جنبشهای افقی وبی سرموجود هرچند بظاهر رادیکال، تا زمانیکه اقتصاد وسیاست درمدارسرمایهداری جهانی قرار دارد خودفریبی وخلاف دستآوردهای تا کنونی جنبشِ انقلابی کمونیستی و کارگری است که دستگاهای تبلیغاتی امپریالیستی و به تبع آن فرصتطلبان، رویزیونیستها و نیز اصلاحطلبان رنگارنگ میکوشند به مردم بقبولانند تا حاکمیت سرمایهداری وابسته را بشکل دیگری احیا وسرپا نگهدارند. با توجه به شرایط تحت سلطگی جامعه ایران و دیکتاتوری شدیدا قهرآمیز وبا اتکا به تجارب تاکنونی <جنبش نوین کمونیستی> که با حماسه سیاهکل آغاز شد ودستآوردهای آن، پیشرو انقلابی نه صرفا با کار آرام سیاسی بلکه با اتخاذ سیاست تعرضی پرولتری مارکسیست- لنینیستی با هدف سازماندهی مسلح انقلاب و آنهم دربطن مبارزات کل خلق ودرهمشکستن ابزارسرکوب ارتجاع حاکم میتواند به عنصر ذهنی تاثیرگذارتبدیل شود. درچنین روندی است که میتوان عامل ذهنی لازم و مکمل شرایط موجودعینی انقلاب، یعنی حزب طبقه کارگررا ایجاد و با ارتقای شکل مبارزه به سطح نبردی مسلحانه و تودهای نظام سرمایهداری وابسته را درهم شکست و زمینههای مادی لازم را جهت رهائی تودههای رنج و کاراز ستم وسرکوب فراهم کرد.
درسطح بینالمللی با توجه به تشدید تضادهای درونی امپریالیستها وظیفه نیروهای واقعی دمکرات وضد امپریالیستی است که با ایجاد جبههای واحد و وسیع با دفاع از مبارزات کارگران و خلقهای دربند، جنگطلبی ونظامیگری قدرتهای امپریالیستی را افشا وبا آنها مقابله نمایند. یکی از(فعالین چپ در وین- اتریش) وین اول ماه مه ۲۰۲۴
–
– کارگران و خلقهای تحت ستم متحد شوید! – مرگ بر امپریالیسم وهرگونه ارتجاع!-
نابود باجمهوری اسلامی! زنده باد سوسیالیسم!
– پیش بسوی مبارزه برای تحقق حقوق کارگران و تودههای تحت ستم! نابود باد سرکوب و استثمار سرمایه داری!
– با هرگونه راسیسم، عظمت طلبی ملی، ساختارهای پدرسالاری و تبعیض و ستم جنسی مبارزه کنیم!
– نه به جنگ افروزی و اشغالگری امپریالیستها!– هرگونه بایکوتی به نفع سرمایه داران و علیه زحمتکشان است!
– رهائی زنان بدون انقلاب و انقلاب بدون زنان امکان پذیر نیست!
– نه به اعدام، شکنجه و زندان! – ازمبارزات عادلانه خلق فلسطین دفاع کنیم! برای رهائی تمامی زندانیان سیاسی!
محل تجمع و میز کتاب:رینگ مقابل – Denkmal der Republik – ساعت ۹ صبح
Kontakt: Iran-Rat, Amerlinghaus, 1070 Wien, Stiftgasse,8