۱۱ اردیبهشت روزکارگر ۱۴۰۳ , کارگران کمونیست و ضرورت‌ها

۱۱ اردیبهشت روزکارگر ۱۴۰۳

کارگران کمونیست و ضرورت‌ها

اول ماه مه روز جهانی طبقۀ کارگر را به کارگران و تمام انسان‌های برابری طلب در جهان تبریک میگوئیم. روز کارگر روز جشن همه ما و روز برگزاری مراسم‌های بزرگ، متینگ، جشن و شادی در میادین شهر‌ها و مراکز کارگری در دانشگاه و مدارس و دعوت از مردم برای شرکت در آن است. مبارزان کمونیست این روز را به همه کارگران و فعالین کمونیست در سراسر جهان تبریک می گوید. ما به جای دادن اطلاعیه به روال معمول نکاتی را بمناسبت این روز با فعالین کارگری و فعالین کمونیست در میان می‌گذاریم.

سال‌های زیادی است که طبقه کارگر و دیگر اقشار مردم درگیر مبارزاتی سخت سرنوشت سازی در ایران و تاثیرگذاری بر جهان در تقابل با جانی‌ترین دولت اسلامی هستند. این مبارزات جامعه ایران را در سال ۱۳۸۸ به دو قطب متفاوت تقسیم کرد. در ادامه آن، اعتراضات دیماه هفت سال پیش (سال ۱۳۹۶) این قطب‌بندی را استحکام داد و تثبیت نمود. در یک طرف این قطب دولت و ارگان‌های مختلف‌ نظامی و غیر نظامی آن قرار دارند در طرف دیگرش طبقه کارگر و دیگر اقشار مردم و زنان و نسل جوان صف بسته‌اند. این صف‌بندی دستاورد ماست و آن را نبرد کنان و با هزینه گزافی بدست آورده‌ایم.

امسال در چنین شرایطی اول ماه مه روز همبستگی جهانی طبقه کارگر را جشن می‌گیریم. در شرایطی که حدود ۱۵ سال از عمر این صف‌بندی و مقاومت آن در برابر این دولت آدمکش و ضد زن می‌گذرد. این شرایط فرصت استثنائی برای دخالت طبقه کارگر در سرنوشت جامعه فراهم آورده است. آیا طبقه کارگر به عبارت دقیق‌تر کارگران کمونیست و فعالین کمونیست در جامعه آمادگی استفاده از این فرصت تاریخی برای جوابگویی به رهائی جامعه از چنگ جمهوری اسلامی را دارند؟

هر چه جلوتر رفته‌ایم خطوط سیاسی و گرایشات مختلف شرکت کننده در صف سیاسی و اجتماعی ما از هم فاصله گرفته‌اند. همه از جمله جریانات پرو غرب، سلطنت طلبان، ملی اسلامی‌ها همراه دیگر جریانات ناسیونالیسم ایرانی، و دولت با سرکوب و ارعابش میخواهند ما را از مسیر رسیدن به رفاه و آزادی دور کنند. از همان روزهای اول آمریکا و دیگر کشورهای غربی با رسانه‌ها و امکاناتی که دارند از طرق مختلف وارد ماجرا شده‌اند. ابتدا جناح دولتی موسوم به اصلاح طلب را بعنوان رهبر مردم جا زدند اما موفق نشدند. غرب از بهم ریختن جناح خامنه‌ای زیر فشار مبارزات مردم بیمناک است و از سیاست حفظ نظام اسلامی دست برنداشته‌ است. خرابی اوضاع دولت بحدی است که تعدادی از مهره‌های اصلی آن از نق زدن‌های اصلاح طلبان سابق جلو زده‌اند و از ضرورت تغییرات در دولت و حتی قانون صحبت می‌کنند. در هم چون وضعی، جمهوری اسلامی با استفاده از اختلاف میان قدرت‌های بزرگ دنیا، میدان محدودی برای مانور در تقابل با غرب و فرصتی برای حمله به مردم بدست آورده است. از کشتار مردم در غزه و تنش این روزها با اسرائیل برای حمله مستقیم به مردم و بویژه زنان دارد نهایت استفاده را می کند.

اعتراضات مداوم و پراکنده طبقه کارگر برای کسب مطالبات خود و دفاع‌اش از جنبش زنان متحدان رژیم اسلامی چین و روسیه و بسیار بیشتر از آن‌ها دولت‌های غربی را به شدت نگران کرده است. غرب نقشه‌مند و بی وقفه برای مهار جنبش سرنگونی مردم بر سه محور تمرکز دارد. اول رسانه‌هاست برای قالب زدن ذهن و افکار مردم و تعین حدود و ٍثغور توقعات ما ، دوم جنبش کارگری و سوم جنبش زنان است.

برای مهار جنبش سرنگونی انبوهی از سخنگویان را با عناوین خبرنگار، متخصص، کارشناس و مسئولین نهادهای مختلف محلی و بین‌المللی جیره خوار را به جان مردم انداخته‌اند تا اعتراضات مردم را به کانال‌ نهادهای بین المللی وابسته به خود بیندازند. اینجا فقط چند نمونه را یادآوری می‌کنیم. اتحادیه اروپا تا کنون سه حرکت بزرگ اعتراضی با هزینه این اتحادیه یکی در برلین و دومی در پاریس  و سومی در بلژیک جلو مقر آن اتحادیه با استفاده از مهره‌های ایرانی تبار عضو نماینده در مجلس سوئد و آلمان و چند نفر از افرادی که خانواده‌های خود را در جریان سرنگون کردن هواپیما اوکراینی از دست داده بودند با پرداخت هزینه‌اش براه انداخته است. در هر سه مورد احزاب و سازمان‌های مدافع برابری زن و مرد در اروپا را بعنوان تدارک دهنده و سخنران راه ندادند و در حاشیه قرار گرفتند. نتیجه این شد میدان اعتراض و فضای سیاسی علیه جمهوری اسلامی از دست احزابی که خود را کمونیست یا چپ میدانستند بدر آوردند و این احزاب و سازمان‌ها عملا دنباله رو پروژه دولت‌های اروپائی شدند. دخالت غرب قدیمی‌تر از اینها است به شیرین عبادی جایزه نوبل دادند تا جناح “اصلاح طلب” دولتی را چون رهبر مردم جا بزنند. در سال ۸۸ میرحسین موسوی و کروبی را بنام جنبش سبز در بوق و کرنا کردند که جواب نگرفتند. اما دادن اینبار جایزه نوبل به نرگس محمدی چون فعال زن مبارز و مقاوم در زندان با هدف کنترل بر جنبش برابری طلبی زنان انجام گرفت. نرگس محمدی و تعداد بسیاری از فعالین زنان چند باره حق دریافت چنین جایزه‌ای را دارند. اما این جایزه را بخاطر ارج گذاری از نرگس محمدی به او ندادند بلکه اقدامی بود علیه فعالیت خود او و دیگر فعالین جنبش رهائی زنان با هدف قرار دادن این جنبش در چهار دیواری حقوق بشری که تا کنون زنان و مردم در هیچ کشوری را به حقوق خود نرسانده است.

اگر بگوئیم آمریکا و دولت‌های اروپائی و دولت‌های مرتجع در خاورمیانه از پیشروی زنان در ایران وحشت کرده‌اند اغراق نیست. چرا، چون جنبش قدرتمند رهائی زنان در ایران امید به رهائی و چشم انتظار مردم از نهادهای دولتی و بین المللی را بر گرفته و به اقدام مستقیم خود مردم و مبارزات متحدانه آنها باز گرداند. این پیامی بود مردم آزادیخواه در جهان آن را گرفتند. چون زنان در ایران و نسل جوان به نقطه قدرت درنده‌ترین دولت و قوانین مذهبی و ضد زن آن حمله کردند و دولت را همانجا وادار به عقب نشینی کردند و حجاب‌ها را سوزاندند و بدور آتش آن رقصیدند. مردم و زنان این سنگر فتح شده را در تقابل با موج بعد از موج یورش رژیم به زنان هم چنان حفظ کرده‌اند. چون زنان شاخ توطئه گری جمهوری اسلامی در منطقه را درهم شکستند و مردم در خاورمیانه و بویژه زنان از آن امید گرفتند. غرب میخواهد به کمک جمهوری اسلامی بشتابد و توازن فعلی بین مردم و رژیم را به نفع دولت اسلامی و در راستای منافع استراتژیک منطقه‌ای خود حل و فصل کند.

کارگران آگاه و مردم برابری طلب!

اعتراضات توده‌ای و بحران سیاسی ۱۵ ساله در ایران فرصت تاریخی کم‌ نظیری برای دخالت طبقه کارگر در سرنوشت جامعه و پایان دادن به دوره کار ارزان داده است. استفاده از این فرصت بستگی به اقدام کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری آگاه و تمرکز بر ایجاد تشکل و سازمان در دو عرصه دارد. اول گرفتن مجمع عمومی برای تصمیم‌گیری جمعی در مورد مسائل مختلف و تبدیل آن به روال و سنت ادامه‌ دار در مراکز کارگری است. جمع شدن کارگران در هر مرکز کارگری در شدیدترین شرایط اختناق قابل اجرا است و با تغییر توازن سیاسی اجتماعی قابلیت تکامل به یک سیستم مدرن شورائی را دارا است. دوم، ایجاد محافل و سازمان کمونیستی در مراکز کارگری است. ضعف و کمبودهای این دوره جنبش کارگری رابطه مستقیمی به ضعف سازمان و محافل کمونیستی در میان کارگران دارد. فرصت‌ها دارد از دست می‌رود و ضعف ما در این عرصه و در این دوره تاریخی بوضوح خود را نشان داده است.

کارگران تا کنون با دو دوره تاریخی مشابه یکی دوره انقلاب ۱۳۵۷ و دیگری دوره فعلی در ایران روبرو شده‌اند. در دوره انقلاب پنجاه و هفت فعالیت قشر وسیعی از فعالین و محافل کمونیستی در میان کارگران، کارگر نفت ما”رهبر سر سخت ما” کرد. با این وجود در آن دوره رهبران کارگری مانند این دوره شناخته شده نبودند، این  تفاوتی بود که جنبش کارگری در مقایسه با امروز داشت. اکنون این ضعف تا حدودی بر طرف شده و طبقه کارگر رهبران شناخته شده در محل کار و در سطح جامعه دارد. وجود این رهبران شناخته شده نقطه قوت این دوره جنبش کارگری در مقایسه با دوره انقلاب ۵۷  است. اما ضعف و کمبود سازمان و محافل کمونیستی در مراکز کارگری این نقطه قوت یعنی وجود رهبران شناخته شده کارگری را ضربه پذیر کرده و دفاع توده‌ کارگر از آنها محدود است و جوابگو نیست. در این سال‌ها لایه لایه رهبران کارگری قدم جلو گذاشتند و نیروهای اطلاعاتی آن‌ها را زندانی و سرکوب و اخراج کردند. تجربه این دوره نشان داد که بدون سازمان کمونیستی و سازمان توده‌ای قدرتمند کارگری رهبران این طبقه بیشتر زیر ضرب قرار خواهند گرفت. در نتیجه ضعف سازمان کمونیستی کارگران قادر به دفاع موئثر از رهبران خود و انجام حرکت متحدانه در چند مرکز کارگری و دخالت به موقع در رویدادهای سیاسی نیستند. اگر حزب کمونیستی قوی و تاثیر گذاری در جامعه ایران وجود میداشت می‌توانست این ضعف‌ها در میان کارگران را با سرعت چاره‌سر کند.

جای حزب کمونیست کارگری و سازمان کمونیستی در میان کارگران در دل این تحولات سرنوشت ساز جامعه ایران خالی است. اگر مردم حزب و رهبری داشتند اعتراضات سال ۸۸ در تهران جامعه ایران از چنگ این دولت نجات می‌داد. از آن وقت تا حال نه یکی و دوبار، بلکه بارها و بارها امکان به گور سپردن این رژیم با قدرت اعتراضی مردم فراهم گشته و اما فقدان حزب کمونیستی و رهبری رژیم را نجات داده است. مردم در ایران از نظر آمادگی و جسارت مبارزه جویانه چیزی کم ندارند و مشکل رهبری است. اگر ما این مشکل را حل نکنیم دیگران با امکاناتی که دارند بشیوه خود حل‌اش خواهند کرد. مشکل ما نبودن سازمان کمونیستی است و این کمبود تلاش عاجلی را بعنوان اولین و اساسی‌ترین وظیفه در دستور تمام کمونیست‌ها در ایران قرار داده است.

زنده باد اول مه، روز همبستگی بین‌المللی کارگران

سرنگون باد رژیم اسلامی

آزادی برابری حکومت کارگری

مبارزان کمونیست

اول اردیبهشت ۱۴۰۳

۲۰ آوریل ۲۰۲۴