با اینکه هنوز اعتصاب بخشی از کارگران قراردادی و پیمانی در نفت و گاز تمام نشده است اما تا هم اکنون و با بستن قراردادهای جدید با کارفرما ها نکات بسیار مهمی هست که باید بر آنها نورافکن انداخت که برای طبقه کارگر در بخش های مختلف شفاف تردیده شود.
مبارزات این دوره کارگران در شرکت های پیمانکاری نفت و گاز تا هم اکنون دستاوردهای مهمی برای کل طبقه کارگر و مبارزات پیشارو در همه زمینه های اقتصادی سیاسی و اجتماعی داشته است. مهم این است که این مبارزات همانطور که بوده و هستند نشان داده شود و اخبار و توان واقعی آنها، ضعف ها و نقاط قدرت تحت عناوین و مصلحت های مختلف نادیده گرفته نشود. به اختصار به اینها نگاهی بیندازیم و بعد تاکید بر نکاتی در حاشیه این مبارزات.
مسیری که مبارزات کارگران قراردادی و پیمانی در صنعت نفت و گازی از سه سال گذشته تا هم اکنون طی کرده در سه زمینه، زمان قرارداد کار، دستمزد و ساعات کار قابل توجه هستند و اینها از اساسی ترین و مهمترین دستاورد ها میباشند.
قراردادها: در اعتصابات سال ۱۴۰۰ مطالبه روزهای قرارداد برای کار ماهانه ۲۴ روز کار و ۶ روز تعطیلی بود. در اعتصابات ۱۴۰۱ مطالبه قرارداد برای کار در ماه، ۲۰ روز کار و ۱۰ روز تعطیلی بود که به کمپین و یا اعتصابات ۲۰ و ۱۰ معروف شد. این قرارداد در اعتصابات امسال یعنی ۱۴۰۳ به ۱۴- ۱۴ معروف شد یعنی ۱۴ روز کار و ۱۴ روز تعطیلی (واضح است که قرارداد ها بر اساس روزهای کار و روزهای تعطیل است و نه بر اساس روزهای ۳۰ و ۳۱ و یا کمتر در ماه)
ساعات کار: از پیچیده ترین مجادلات و کشمکش های بین کارفرما و کارگر زمان کار است که دقیقا منبع اساسی برای تعیین سطح معیشت کارگران و سطح در آمد کارفرما است که ناشی از بالا کشیدن همه ارزش اضافی است که در زمان کار بوسیله کارگر ایجاد میشود. حساسیت در مورد ساعات کار برای هر دو طرف حیاتی است. تعداد روزهای کار و تعطیلی در ماه بعضا میتواند فریبنده هم باشد اما از آنجا که در همه اعتصاب و مبارزات کارگران ساعات کار هم مورد مناقشه جدی بوده است امکان حقه بازی و اجحاف را از کارفرما بشدت محدود کرده است. بهرحال ساعات کار مورد توافق در قرارداد ها در اعتصابات سالهای گذشته ۱۲ ساعات کار روزانه است (باید اضافه کرد که زمان استراحت در قرارداد جز ساعت کار نیست و این یعنی زمان کار به ۱۳ و ۱۴ ساعت در روز میرسد) در قراردادهای امسال مطالبه ساعات کار روزانه ۱۰ ساعت طرح شده است ( که باز هم زمان استراحت بخشی از ساعات کار نیست که باید گفت ساعات کار به ۱۱ و ۱۲ خواهد رسید) تغییر دو و سه ساعته در زمان کار برای هر دو طرف یعنی کارگر و سرمایه دار تغییر بسیار مهمی است که این اندازه از تغییر در شرایط معمولی بعضا به چند دهه کشمکش بین اینها و تغییرات شرایط سیاسی مهم بستگی دارد. از این نظر کارگران قراردادی و پیمانی نفت و گاز دستاورد مهمی را در اعتصابات این سال در این مورد رقم زدند و یک پیروزی بزرگ بود.
دستمزد: سطح دستمزد ها هم نشان دیگری از این موقعیت خوب است. در اعتصابات ۱۴۰۰ بحث ها حول و حوش ۷ تا ۱۲ و ۱۳ میلیون تومان در ازا کار روزانه بود. در اعتصابات امسال سطح قرار داد ها برای کارگران ماهر و سطح بالا تر تا ۶۰ و ۶۵ میلیون هم رسیده است و کارگران ماهر بطور متوسط و تقریبی بین ۴۰ و ۵۰ میلیون تومان قرارداد امضا کرده اند. این جهش بزرگ دقیقا کوتاه نیامدن کارگران در قبال سطح معیشتی است که به آنها تحمیل شده است و سطح تورم واقعی مبنای مبارزه آنها برای مطالبه دستمزد مناسب است. هیچ کسی نیست که نداند سطح در آمدها و دزدی و رشوه خواری ها در میان شرکت ها و مامورین و مسئولین که همه با دم و دستگاه های انتظامی، امنیتی ،،پلیس ،ادارات و دولت و وزارت خانه هایش، چه اندازه عظیم و تکان دهنده است. اما منطق مبارزه طبقه کارگر در این است که با آگاهی بر موقعیت اقتصادی که در تولید دارد، این رودر رویی و زور آزمایی ممکن میشود. طبقه کارگر و هر تک حرکت و مبارزه و اعتصابی هم بدون تکیه بر مکانیزم های واقعی درونی ، قادر به پیشبرد مبارزه و راه اندازی اعتصاب به عنوان متوقف کردن و یا تضعیف موقعیت طبقه سرمایه دار نخواهد شد. اعتصابات این دوره در باره مساله دستمزد ها و تعیین دستمزد ها این مساله را خیلی روشن نشان داد که اضافه کردن دستمزد در ایران دقیقا بر اساس مطالبه افزایش دستمزد بر اساس سطح واقعی تورم و سطح مبارزه و توقع کارگران و دیگر اقشار جامعه ممکن است و نه آنطور که دولت و بانک مرکزی فریبکارانه اعلام میکنند، که معمولا چند بار پایین تر از سطح واقعی تورم است. دولت بعنوان بزرگترین سرمایه دار در ایران همراه با سرمایه داران در همه بخش های دیگر تا زمانی که با قدرت سازمان یافته طبقه کارگر و محدود کردن و یا بستن شاهرگ های حیاتی زندگی انگل وارشان روبرونشوند حتی یک قدم از این موقعیت خود دست نخواهند کشید.
اعتصابات کارگری در همه این سالها در نفت و گاز چه در میان کارگران رسمی و چه به ویژه کارگران قراردادی و پیمانی بی وقفه ادامه داشته است و مطالبات بسیاری در لیست دارند. این مبارزات بدون تردید بر همه بخش ها و صنایع موثر بوده است. کارگران رسمی در نفت همراه با دیگر صنایع کلیدی با همه محدودیت ها و موقعیتی که دارند همچنان نقش کلیدی در تغییر موقعیت طبقه کارگر در کل جامعه را دارند و کشمکش های جدی تر بخش اجتناب ناپذیر در رابطه کنونی بین سرمایه داران و دستگاه محافظ آن از یک طرف و طبقه کارگر و مردم زحمتکش در طرف دیگر است و این دقیقا وزن و جایگاه طبقه کارگر در تحولات سیاسی را هم ممکن میکند.
چگونه این سطح از پیشرفت در مبارزه کارگران ممکن شد
مهمترین عامل در میان کارگران این است که راه حل مبارزه متحد و اعتصاب برای برون رفت از این زندگی تحقیر شده انتخاب میشود و بر خلاف گذشته امیدواری خیلی بیشتری به این مبارزات را میتوان دید. علیرغم همه تبلیغات کارفرما و اقدامات نیروهای امنیتی و انتظامی دستاورد زیادی نتوانستند داشته باشند و بعضا اینها و بخشی از کارگران در دست بردن به انبان تفرقه ملی و از جمله علم کردن اینکه کارگران افغانستانی استخدام میشوند و طبق معمول با دستمزد پایین و شرایط دشوار به کار پذیرفته میشوند در صدد تفرقه در صفوف مبارزه و اعتصاب شدند. در همین زمینه و هم زمان سایت “کارزار” سخنگوی “فاشیسم محترمانه ای” شد که مدت هاست در ایران وخیلی کشورهای دیگر مشابه کم ندارد. این سایت با ارائه عریضه ای به دولت تقاضا میکند که به “مهاجران غیر رسمی افغانستانی” امکان ورود و ماندگاری در ایران را ندهد و بیش از صد هزار نفر این عریضه ننگین را هم امضا کردند.
اما چگونه ده ها هزار کارگرماهر و آگاه این مبارزه متحد را در شکل اعتصاب ممکن کردند؟ بدیهی است که این سوال را هر کسی بنا به خواستگاه سیاسی و جنبشی که به آن تعلق دارد جواب خواهد داد. به نظر من دو مساله مهم و تعیین کننده این مبارزه و مبارزات مشابه را ممکن میکند. اولی، سطح ارتباط و مناسبات بین خود کارگران و رهبران و پیشروان آنها است که در محافل و شبکه ارتباطی بین این محافل هستند که با استفاده از شرایط سیاسی و جنبش بزرگ اعتراضی بر علیه جمهوری اسلامی تعیین کننده است. این رابطه ها شبکه های مجازی را هم شامل میشود و در سرعت اطلاع رسانی نقش مهمی دارد اما بدیهی است که تعیین کننده نیست. دومی، اتکا کارگران به تجمع های بزرگ و کوچک است که در هر زمان و هر مقطعی از این مبارزات که لازم و ضروری باشد از طرف رهبران و پیشروان آنان فراخوان داده میشود. این نکته اساسی است چرا که کارگران میدانند همین ابزار ها در حال حاضربُرنده ترین سلاح در دست آنهاست. کارگران و رهبرانشان میدانند و یا آگاه بر این هستند که سطح مبارزاتی و تشکل های کنونی شان به اندازه ای نیست که بتوانند دولت و کارفرما و اعوان و انثارشان را بیشتر از این عقب بزنند. به همین دلیل است که تاکید بر همین مجامع عمومی، همانطور که در فولاد و هفت تپه و … مبنای مبارزاتشان بود، موثرترین ابزار برای تجمعات علنی بزرگ و کوچک آنها خواهد بود و تا زمانی که توازن قوای بین طبقه کارگر و مردم و دولت و طبقه سرمایه دار تغییرات جدی تری نکند مجامع عمومی و جنبش مجمع عمومی موثرترین تشکل آنهاست.
به طرفداران “تشکل مستقل و پایدار” لازم است باز هم خاطر نشان کرد که میخ شدن به این مطالبه بیش از بیش آنها را از مبارزات کارگران دور خواهد کرد. اینکه در میان کارگران اجازه تشکل مستقل خود آنها ممنوع است موجب شده است تا هر جمع و گروهی از جمله جمع و گروه های مجازی در حاشیه این مبارزات به پخش اخبار و اظهار نظرهای عمومی و کمتر مطلع بپردازند که اتفاقا جای ایراد نیست و باید به همه آنها دستمریزاد گفت که به این کار مشغول هستند. این ها نمیتواند موجب نگرانی و یا از سوی دیگر موجب سردرگمی و ناباوری برای کسی و گروهی بشود که در آرزوی موقعیتی موعود و بهبودی صدقه ای برای طبقه کارگر نشسته است. حسین اکبری در نوشته ای دو قسمتی تحت عنوان “در اعتصابات کارگران پیمانی نفت چرا پاره ای گزارشات اعتراضی کارگری باور پذیر نیست” نشان میدهد که چگونه وضعیت اعتراضی و پیشرفت های بزرگ در سیستم وی و مشابه ایشان که از طرفداران پروپا قرص و باسابقه “تشکل پایدار و مستقل ” هستند گیج کننده شده است و راهی غیر از پرخاش به دیگران و مجمع عمومی و یا نادیده گرفتن مکانیزم های واقعی درون کارگران ندارد که مبارزات رادیکال و دور از انتظاری برای رفرمیست ها را هم همواره در ایران در پی داشته است.
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
۸ آگوست ۲۰۲۴