او مانند هرروز پیشاز دمیدن خورشید از خواب برخاست، چاشت اندکی خورد. با همسرش بهدرود گفت. کودک خردسالش را که هنوز در خواب بود بوسید و به سمت محل کارش بهراه افتاد. او پیشاز فرورفتن در عمق ۷۰۰ متری زمین و کنکاش در دل تونلهای تنگوتاریک معدن با نور آفتاب خداحافظی کرد و نمیدانست که این آخرین خداحافظی او با خورشید روز خواهد بود و همسر و فرزندانش دیگر او را نخواهند دید و دیگر نمیتوانند گرمای وجود داشتن یک پدر، یک برادر و یا یک فرزند را در کنار خود احساس کنند.
این داستان بسیار ساده زندگی و مرگ برای ۵۳ کشته تاکنون اعلامشده انفجار معدن طبس، کشتهشدگان اخیر در معدن طلای آقدره، ۴۳ جان عزیز از دسترفته در معدن زمستانی یورت، ۱۲ کشته در معدن باب نیروز زرند. کارگران مدفونشده در اعماق معدن منگنز قم، ۸ کشته در یال شمالی معدن طبس در آذر ماه ۹۱ و کشتهشدگان معدن اشکلی هجدک کرمان است.
و این تازه آمارهاییست که در روزینامههای سرتاپا دروغ رژیم استمارگر و کارگرکش جمهوریاسلامی اعلام میشود. بنا به اخبار همین روزینامهها در سال ۱۴۰۲، دوهزار و ۱۱۵ نفر جان خود را در سوانح کاری از دست دادند و ۲۷ هزار نفر مصدوم شدند. با این حساب در هرروز ۶ کارگر جان باختند و هیچکس مسئولیت مرگ، یا بهتر است بگوئیم قتل این کارگران را برعهده نمیگیرد.
احتیاجی به تحقیق و تفحص طولانی نیست تا بگوئیم چرا این اتفاقات میافتد. اینک سالهاست که کارگران و فعالین کارگری گزارش میدهند که شرایط کاری در معادن، کارخانجات و کارگاههای ایران بسیار اسفبار و غیرقابل اعتماد است. بیش از ۸۰ درصد حوادث کار در معادن وابسته به بخش خصوصی رخ میدهد. حوادثی از قبیل خفگی، برقگرفتگی، ریزش تونلها بر اثر کهنگی و عدم رعایت اصول بهداشتی و ایمنی، و مهمتر از همه فرسودگی تجهیزات و حفاریهای غیرمجاز.
پیمانکارها و سرمایهدارهای وابسته به سپاه و آقازادههای ابوابجمعی مقامات حکومتی و دولتی اشتهای سیریناپذیری دارند. چرا باید پول را صرف نوسازی و بهبود شرایط کرد؟ وقتی که میشود این پول ساختهشده از دسترنج کارگران را در بازار سکه و دلار و دلالی دهها برابر کرد و مبلغی نیز صرف هیچ نوسازی و بهبودی نکرد. آنان بدون رعایت هرگونه راهکارهای ایمنی و سلامت بهداشتی کارگران را وادار میکنند که در سختترین شرایط بهکار خود ادامه دهند و دولت سرمایهداری نیز در کنار این پیمانکاران به توجیه وضعیت پرداخته و مرگ کارگران را غیرقابل اجتناب وانمود میکند.
همین چندروز پیش بود که کارگری در صنایع نفت جنوب دچار حمله قلبی شد و علیرغم وجود دو آمبولانس در درمانگاه شرکت، آمبولانسی برای بردن او به بیمارستان فرستاده نشد، چون او کارگر رسمی نبود. یعنی ارزانترین زندگی که میشود نادیده گرفت. مگر جان کارگر اهمیتی دارد. این نشد یکی دیگر.
شرایط ایمنی کار هولناک است و هیچگونه نظارت و کنترلی بر آن وجود ندارد. درواقع، چهگونه میشود انتظار داشت که حدود ۱۲۰۰ بازرس بتوانند نظارت مفید و موثری بر شرایط کار بیشاز یک میلیون و ۳۰۰ هزار کارگر کارگاههای ثبتشده در سازمان تامین اجتماعی را داشته باشند. چنین تصوری اگر حماقت محض نباشد، رویای کودکانهای بیش نیست.
معدن طبس تا این لحظه ۵۳ کشته داشته و رئیس هلالاحمر منطقه گفته است که هنوز از سرنوشت و تعداد کارگرانی که در عمق ۷۰۰ متری محبوس شدهاند اطلاعی در دست نیست. البته تعجبآور است که چهطور مسئولین و صاحبان معدن از تعداد کارگرانی که در شامگاه روز شنبه ۳۱ شهریور در اعماق تونلهای معدن بودهاند باخبر نیست، و یا اینکه میداند و مطابق معمول نمیخواهد مردم را باخبر کند.
هنوز، حتی خون ریختهشده این کارگران خشک نشده که وزیر کار دارد آب تطهیر بر سر پیمانکاران زالوصفت این معدن میریزد؛ با اینکه هنوز هیئت حقیقتیابی تشکیل نشده است، که معمولا هم در موارد پیشین تشکیل نشده بود، اما ایشان میگویند مرگ این عزیزان در اثر گازگرفتگی بوده است که قابل پیشبینی نیست.
در جواب به این پاسخ ابلهانه وزیر کار باید پرسید: آیا وجود گاز در یک معدن ذغالسنگ غیرطبیعیست؟ معادن دیگر دنیا با این مشکل چهگونه برخورد میکنند؟ آیا این معدن سیستم تهویه هوا داشته است تا این گازها را خارج کند؟ آیا هرروز قبل از آغاز هرشیفت و در پایان هرشیفت کسی مقدار گاز موجود در تونلها را اندازهگیری میکند؟ اینکه چندی پیش اندازهگیری شده و معدن امن بود که پاسخ جانباختن ۵۳ کارگر نیست. آیا راههای خروجی اضطراری برای معدن تعبیه شده بود؟ و اگر بنا بهنظر شما معادن سنتی از استانداردهای ایمنی معادن مکانیکی برخوردار نیستند، آیا این وظیفه دولت و شما آقای وزیر کار نیست که از ادامهکاری چنین معادنی جلوگیری کنید؟ چرا که حفاظت حتی از یک جان مهمتر از درآمد استثمار بیرحمانه پیمانکاران شماست. البته شما نباید این اصل را قبول داشته باشید.
اما کارگران توهمی به این ندارند که در کشوری که سالانه هزاران نفر جان خود را در سوانح کاری از دست میدهد، بنیبشری، بهویژه اعضا هیئت دولت حافظ نظم سرمایهداری اهمیتی برای جان آنان قائل باشد. البته که جان انسان مهم نیست، در چه زمانی مهم بوده است. مهم سود است و درآمد که سرمایهدار برای بهدست آوردن آن حاضر است هزاران جان بیگناه دیگر را قربانی کند. مهم ادامه چرخه بیرحمانه استثمار و بازتولید سرمایه است، حتی اگر لازم شود اخذ صلاحیت ایمنی قبلاز شرکت در مناقصه برای پیمانکاران حذف شود، که گویا لازم بود و وزارتخانه شما آنرا حذف کرد. پس لطفا دروغ نگوئید و در مرگ برادران کارگر ما اشک تمساح نریزید.
جان ما کارگران برای خودمان مهم است و تنها خودمان هستیم که میتوانیم از صیانت حیات خویش دفاع کنیم. عریضه و شکوائیه به مقاماتی که پشیزی برای زندگی ما ارزش قائل نیستند، ذرهای ارزش ندارد. مگر ما همین چند ماه پیش شاهد مشابه همین اتفاق در معدن طلای آقدره نبودیم. آنجا نیز مقامات آمدند، اشک تمساح ریختند و قول دادند. آیا حتی یکی از آن قولها عملی شد؟ اگر میشد که ما امروز نباید عزادار ۵۳ نفر دیگر میشدیم.
گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران ضمن ابراز همدردی و تسلیت به همه خانوادههایی که نانآوران و عزیزان خود را در این سانحه از دست دادهاند باری دیگر بر ضرورت اتحاد و اعتراض همگانی کارگران تاکید میکند. قدرت ما در وحدت و اعتراض مایست. کار کارگران را به کارگران بسپارید. این کارگران هستند که باید هیئت حقیقتیاب خود را تشکیل دهند، و آنان هستند که باید در کلیه کمیسیونها و شئون ایمنی و حفاظتی معادن و کارخانجات فعالانه شرکت داشته باشند و درباره آن تصمیم بگیرند، نه سرمایهداران مفتخور و انگلصفت؛ و نه دولت حامی و محافظ این مفتخورها و انگلها.
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
۲ مهر ۱۴۰۳
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران militaant.com