هر زمان که کارگران فولاد به جدال رو در رو با سرمایهداری میروند، به راستی نفسی تازه به جنبش طبقهی کارگر میدهند. زندگی طبقهی کارگر از محیط کار تا محیط زندگی، هر دو وجهی که استثمار میشود را در بر میگیرد. کارگران فولاد با اعتصاب و راهپیمایی در شهر، در هر دو وجه زندگی اقتصادیشان، بورژوازی را به مصاف میطلبند.
طبقهی کارگر به عنوان یکی از دو قطب مناسبات اجتماعی جامعهی طبقاتی، دارای موجودیتی اقتصادی است؛ به این معنی که طبقهی کارگر هم در تولید کالا و ارایهی خدمات رفاهی و امکانات آسایش، و هم در مصرف کالا و استفاده از خدمات آموزشی و بهداشتی و رفاهی، در دو وجه استثمار میشود. طبقهی کارگر یک موجودیت اقتصادی است، که با چگونه تولید میکند، چگونه مصرف میکند و چگونه بازتولید میشود، موقعیت اجتماعیاش مشخص میشود؛ وقتی میگوییم طبقهی کارگر، شاغل و بیکار، پیر و کودک، زن و مرد را در برمیگیرد، و این گرهگاهی است، که خانوادهی کارگری وارد مبارزات طبقاتی میشود. جدال طبقهی کارگر با بورژوازی برای فروش نیروی کار، و برای تولید و بازتولید نیروی کار است، که کشمکشهای طبقاتی را از کارخانه تا شهر شکل میدهد.
خواستهای طبقهی کارگر، از پرداخت دستمزدهای عقب افتاده تا خلع ید از کارفرمای فاسد، از بازگشت به کار کارگران اخراج شده تا پرداخت بیمهی بیکاری، مطالبات یک طبقه هستند، که آنها را از کارخانه و از شهر میخواهد. بنابراین یک سلسله رویارویی آشکار با سرمایهداری از محیطهای کار تا سطح شهر جریان دارد. کارگران فولاد به این موقعیت طبقاتی آگاه اند، و با اعتصاب و راهپیمایی، اعتراض خود را به پهنای زندگی اقتصادیشان گسترش دادهاند؛ این شیوهی اعتراض کارگران فولاد به وضع موجود در کنار سبک کار مبتنی بر «خرد جمعی»، کارگران را هم در محیط کار خود و هم در سطح شهر کارگران دیگر مراکز کار و تولید، به اتحاد طبقاتی فرامیخواند. پیوستن کارگران شهرداری اهواز به کارگران متحد «گروه ملی»، همسرنوشتی کارگران در محیط کار و محل زندگی را منکعس میکند.
کارگران فولاد با اعتصاب و راهپیمایی، هر دو وجه استثمار را نشانه رفتهاند؛ رفاه و آسایش و برخورداری از معیشت انسانی، خواستهای کارگران فولاد هستند، که آنها را از کارخانه و شهر طلب میکنند. جنبش کارگری اینبار به پرچمداری کارگران فولاد اهواز، یکی دیگر از مصافهای کلاسیک طبقاتی را تجربه میکند.