بیش از۶۰ روز ازخیزش سیاسی موجود می گذرد ،رویارویی زنان و مردان«فرزندان کارگران و مزدبگیران» زیر شعار زن، زندگی، آزادی با پاسداران جهل و سرمایه حاکمیت سیاسی را به لرزه انداخته و در روند درگیری و مبارزات خود در کنار شعار« زن، زندگی، آزادی» به شعار «مرگ بر ستمگر نه شاه می خواهیم نه رهبر» که شعار سراسری شده است، هیئت حاکمه را در کل زیر سؤال برده و خواهان نابودی آن است. این خیزش در روند مبارزه توانسته با هوشیاری و با شعارهای متحد گر خود مثل «از سنندج تا تهران، جانم فدای ایران» یا اهدای خون از سوی مردم کردستان برای مردم بلوچستان جلوی نفوذ ناسیونالیسم را بگیرند. همانطوری که اشاره شد جنبش کنونی خیزشی است که در روند مبارزات خود هوشیارتر و آگاهتر شده است. اگر به شعار زن، زندگی،آزادی با دید عمیق تری بنگریم، این شعار محتوای بسیار وسیع و عیقی دارد البته یک کمبود در شعارها احساس می شود چون آزادی بدون دموکراسی شورایی پنداری بیش نیست، برای ایجاد ویا تامین دموکراسی شورایی ما به جنبش شورایی نیاز داریم که نظم اقتصاد سرمایه داری را برهم زند وچرخهی تولید را در تمام مراکز کار یدی و فکری بدست گیرد، برای این امر مهم ضروریاست که کل طبقهی کارگر و مزدبگیران دست دردست جوانان خود که اکنون در پهنهی خیابانها، محلات، دانشگاها، مدارس و مراکز آموزشی با جسارت تمام علیه سیستم ارتجاعی مبازهی بی امان می کنند، وارد عمل شوند. این پیوند می تواند به نابودی رژیم سرمایهداری اسلامی سرعت بخشیده وحاکمیت سیاسی و اقتصادی اکثریت جامعه را که همانا حاکمیت شوراهای کارگران و مزدبگیران می باشد را ایجاد کرده و شعار زن، زندگی، آزادی را به عمل اجتماعی درآورد. همانطوری که اشاره شد صحبت از آزادی و دموکراسی که غرب و رفرمیستها مد نظر دارند و به آن معتقد اند نیست، بلکه دموکراسی شورایی که هر شکل هیرارشی و سلسله مراتبی در ساختار سیاسی، اقتصادی و درنهادهای اجتماعی جامعه رد و نفی می کند. دموکراسی شورایی از پایین و به شیوهی افقی قراردادهای اجتماعی را برای عملی شدن و راه اندازی پیشنهاد و جمعی تصویب می کنند. به باور من شعار پر محتی زن، زندگی، آزادی ، دموکراسی شورایی نه تنها حاکمیت اسلامی را، بلکه سیستم سرمایهداری را به چالش می کشد. البته اگر ما این شعار را با درکی که دموکراسی سرمایهداری جهان غرب و برخی از رفرمیستها از آن دارند، بررسی کنیم، اشتباه است زیرا مطالبات این جنبش مطالبات بنیادیتری از پوشش اختیاری دارد، او می خواهد در تمام جایگاههای و نهادهای جامعه آزاد باشد او برای آزادی خود مثل فیمینیستهای جامعه ی به اصطلاح آزاد غرب متوصل به رفرم نشده است، بلکه برعلیه هر گونه اقتدارگرایی، هیرارشی درون جامعه به پا خواسته است. به پا خواسته است که اقتدارگرایی و پدر سالاری را ریشهکن کند. جنبش کنونی که با بخش عظیمی از زنان و مردان پایینیها« فرزندان کارگران و مزدبگیران» شروع شده است، فراتراز چیزی است که رفرمیستها و غربیها تبلیغ اش میکنند. اگر بخواهیم مقایسه کنیم این است که دنیا از روند مبارزات انقلابی ایران و در راساش زنان آزاده متعجب شده و برایشان بسیار تاثیر گذار بوده است. تا کنون دنیا با چنین جنبش زنانه ای روبرونشده است، جنبشی که برای خود گردانی و تعیین سرنوشت خویش مستقیمن و بوسیلهی انقلاب، حاکمان سرمایهدار را به چالش بکشد، دولت را تهدید به نابودی کند، مواجه نبوده است. این امر مهم را با شعار« مرگ بر ستمگر، نه شاه می خواهیم، نه رهبر»قوت بخشیده و ثابت می کند که قصدش فقط بدست آوردن تنها پوشش اختیاری نیست و زندگی و آزادی به شیوهی جامعهی سرمایهداری غرب را نمی خواهد، او می خواهد زندگی کند زندگی آزاد، او می خواهد خود مدیریتی خودش را عهدهدار شود، او می خواهد آخوندها و مراجع تقلید را از صحنهی سیاست و دخالت شان را در زندگی خصوصی و اجتماعی انسانها کوتاه کند. به این شعار توجه کنید« توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه» او میخواهد مردسالاری، ملاسالاری، نخبهگرایی وساختارسلسلهمرابتی موجود را نابود کند . ازسویی یکی از ویژگیهای این جنبش این است که با اگاهی کامل و چنانکه از شعارهاشان مشخص است، دست رد به سینهی سازمان مجاهدین و سلطنت باوران مرتجع زده اند. کمدی تراژدی در اینجاست که جنبش زن، زندگی، آزادی برعلیه مرد سالاری ، زن ستیزی و رژیم سرمایهداری اسلامی عروج کرده است، اما در مقابل سازمان مجاهدین در کنار سلطنت باوران در تظاهراتها و میتینگهای خارج از کشور، با پرچم شیرو خورشیدی«شیرنربا خنجر در دست نمادی از مرد سالاری، و خون ریزی و تهدید است» شرکت می کنند.
تاکید زن بودن در کنار مرد، و مرد بودن در کنار زن، تاکیدی است بعنوان دو تولیدگر فکری و یدی که بنیاد جامعه را پیریزی و شکل می دهند نگاه می کند. اوبا آزادی اش می خواهد در تمام عرصهها و جایگاه های کاری ، نهادهای موجود جامعه برابرباشد. در اینجا لازم به اشاره است، که درجامعهی به اصلاح آزاد غرب بخصوص آلمان هنوز زنان و مردان با وجود جایگاه کاری و شغل مشابه زنان تا ۲۳ درصد دستمزد کمتر از مردان دریافت می کنند جنبش کنونی می خواهد این گونه تفاوتها را با نابودی ساختار سلسلهمراتی موجود جامعه از بین ببرد. اما نباید ازنظر دورداشت که شعارهایی که از سوی مبارزین زن، زندگی، آزادی در کف خیابان بعنوان مطالبات سیاسی داده می شود هنوز از سرنگونی حاکمیت سیاسی فرا تر نرفته است، بنابر این وضعیت موجود با ادامهی مبارزات می تواند به مرور فراتر رفته ونابودی کل سیستم سرمایه داری را به اهداف خود اضافه کنند. شعارهایی مثل « توپ، تانک، فشفشه آخوند باید گم بشه و یا مرگ بر ستمگر نه شاه می خواهیم نه رهبر» فقط هیئت حاکمه و دیکتاتورفردی را به چالش می کشد ونه کل سیستم سرمایه داری را. این روند نشان می دهد که جنبش کنونی خیزشی نزدیک به انقلاب است اما هنوز انقلاب نیست. جای خالی در این روند را خود جنبش حس می کند، درنتیجه برای پر کردن این خلأ به مبارزین زن، زندگی، آزادی پیشنهاد می شود، که با شعار تکمیلی« زن، زندگی، آزادی، حاکمیت شورایی» فضایی به وجود آورندد، که مادر و پدر کارگر و مزد بگیر خود را با بحث و جدلی که با یکدیگرپیش می برند، به اتحاد و همبستگی دعوت کرده و هم رزم خود کنند، زیرا تاریخ مبارزات انقلابی برای نابودی سیستم و دستگاه نظامی آن بدون ورود کارگران و مزدبگیران به ثمرنرسیده است. اکنون ما ضرورت فلج کردن سیستم اقتصادی و دستگاه سرکوب رژیم سرمایداری اسلامی را بیش از بیش احساس می کنیم واین امر مهم با دست پرتوان کارگران و مزدبگیران امکان پذیراست. برای فلجی اقتصاد بنجلی و به زانو درآوردن رژیم استثمارگر موجود، ضرورت ایجاد شوراهای کارگران و مزدبگیران در کارخانهها، مزدبگیران مؤسسات، کارگران بخش آموزش( معلمین، فرهنگیان) شورای دانشجویان و محصلین، کارگران و مزدبگیران بخش خدمات مثل: پست، پرستاران و مزدبگیرانی که خود را یارو یاورجنبش مبارزاتی کنونی می بینند. جنبش مبارزاتی زن، زندگی، آزادی که در کف خیابانها پیکار بی امان خود را برعلیه سیستم موجود پیش می برند، بدون ورود جنبش شوراهای کارگران و مزدبگیران به پیروزی نهایی نخواهد رسید، از این جهت سازمانیابی شورایی کارگران ومزدبگیران در اتحاد با جنبش جمعی زن، زندگی،آزادی ضروری است.
زنده باد حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران و مزدبگیران
زنده با اتحاد و همبستگی کارگران و مزد بگیران
علی بر،مند
۲۷آبان ۱۴۰۱