یادآوری مراسم تاریخی اول مه پاساژعزتی سنندج و نامه با ارزش رفیق جعفر شفیعی 

تقدیم به کوشندگان اول مه 

یادآوری مراسم تاریخی اول مه پاساژعزتی سنندج و نامه باارزش رفیق جعفر شفیعی 

درست ٣۶ سال قبل در چنین روزی یعنی ١١ اردیبهشت ١٣۶۶ کارگران سوسیالیست و آزادیخواهان و برابری طلبان در سنندج سرخ در اقدامی درخشان، در اوج استبداد و سرکوبگری رژیم هار اسلامی و در دوره جنگ ایران و عراق، بعد از سرکوب خونین سال ۶٠  در متینگ باشکوه پاساژ عزتی جمهوری اسلامی و نظم سرمایه داری را به مصاف طلبید ند. ادعانامه سوسیالیستی کارگری روشنی را در قطعنامه ١٧ ماده ای ارائه کردند. این واقعه به سرآغاز برگزاری مراسمهای بزرگ در جنبش کارگری ایران تبدیل شد، که به ویژه در سالهای ۶٧ و ۶٨ با متینگهای بزرگتر در سنندج ادامه پیدا کرد. نامه باارزش زنده یاد رفیق جعفر شفیعی در مورد مباحث سمیناری که همانوقت برای بررسی آن رویداد کارگری ارائه کردم، یادآور اهمیت آن تجربه مهم بود. امروز به پاس قدردانی از سازماندهندگان و شرکت کنندگان مراسم امیدآور پاساژ عزتی و به یاد رفیق جعفر شفیعی عزیز نامه زیر را بازنشر میکنم. 

اول مه ١۴٠٢ 

این رویداد تاریخی مهم در جنبش کارگری است!

نامه دکتر جعفر شفیعی در مورد مراسم مهم و تاریخی ماه مه ۱۳۶۶ پاساژ عزتی شهر سنندج

   

نامه ای باارزش از رفیق جعفر شفیعی، چهره شناخته شده جنبش کمونیستی و حزب کمونیست ایران در مورد اهمیت برگزاری مراسم باشکوه ماه مه سال ۱۳۶۶ شمسی در پاساژ عزتی شهر سنندج. رفیق جعفر شفیعی این نامه را در تاریخ ۶-۷-۱۳۶۶ به زبان کردی به رحمان حسین زاده نوشته که در تاریخ  ۷-۸-۱۳۹۴ رحمان حسین زاده اصل نامه را به همراه توضیحی کوتاه در مورد موضوع نامه در شبکه های اجتماعی منتشرکرد. اکنون ترجمه فارسی این نامه منتشر میشود.

***  

توضیحی کوتاه در مورد موضوع نامه رفیق جعفرشفیعی: 

این نامه به دنبال مراسم با شکوه اول مه سال ۱۳۶۶ پاساژ عزتی شهر سنندج نوشته شده است. این رویداد بسیا رمهم بود. ما در حزب کمونیست ایران و کومه له آن وقت و کمیته تشکیلات شهرها (تکش) که من هم عضو آن بودم، رابطه محکمی با این رویداد داشتیم.  بعد از برگزاری آن مراسم، سمیناری را به منظور جمع بندی از آن تجربه مهم برگزار کردیم. مبحث آن سمینار را من معرفی کردم و حضار هم  در مورد آن به بحث و تبادل نظر پرداختند.  رفیق جعفرشفیعی قرار بود در آن سمینار شرکت کند. اما چند روز قبل از برگزاری سمینار به ماموریت حزبی رفت و نتوانست  در سمینار شرکت کند. بعدا نوارهای ضبط  شده سمیناررا خواستند تا به آن گوش  دهند. بعد از شنیدن مباحث آن سمینار طی نامه ای به من، نظر و نقد و ملاحظات خود را در مورد مباحث آن سمینار نوشتند. همچنانکه مطالعه میکنید این نامه حاوی نقد کمونیستی  و نکات بسیار باارزشی در مورد یک تجربه مهم در جنبش اول مه شهرهای کردستان است.اکنون در گرامیداشت روز جهانی کارگر و در گرامیداشت کمونیست برجسته رفیق جعفر شفیعی ترجمه فارسی نامه را نیز منتشر و علاقمندان را به مطالعه آن فرامیخوانم. 

رحمان حسین زاده 

اردیبهشت    ۱۳۹۵ 

*** 

متن نامه رفیق جعفر شفیعی

(ترجمه از کردی به فارسی) 

کاک رحمان بسیار عزیز! 

با سلامى گرم. شاید بهتر است قبل از هر چیز پوزش بخواهم که نوارها را به موقع پس نفرستادم و بدقولى کردم. مرا به بزرگى خودتان ببخشید.

نوارها را گوش دادم. هر دوى آنها را. به نظرم جلسه اى خوب و زنده داشته اید. هر وقت همدیگر را دیدیم مفصل صحبت خواهیم کرد. اما شاید بهتر است فی المجلس نکاتى را مطرح کنم.

١. در مورد صحبتهاى خودت، کلیت آن را قبول دارم و ملاحظات زیر را نیز دارم:

– آنجا که تأکید زیادى مى شود و در اظهارنظرهاى همه [حضار] تکرار مى شود که مبارزه اقتصادى رفرمیستى است، هم در آن بى دقتى دیده مى شود و هم نگران کننده است. بى دقتى از این نظر که مطالبات اقتصادى رفرم است بدین معنى که نهایتاً مناسبات کار و سرمایه را تغییر نمى دهد، اما الزاماً هر شکل از مبارزه اقتصادى مبارزه اى رفرمیستى نیست. ما در عین اینکه کمونیستیم و رفرمیست نیستیم، خواهان رفرم هم هستیم و آن رالازم میدانیم.خلاصه از نظر من  اگر معادله رفرمیسم = مبارزه اقتصادى بطور مطلق نگاه شود، غلط است. از نظر طبقه کارگر، مبارزه اقتصادى عرصه اى از مبارزه است و در چهارچوب مبارزه این طبقه براى تحقق سوسیالیسم اهمیت بسیار زیادى دارد. یک رفرمیست مى تواند به شیوه اى رفرمیستى مبارزه اقتصادى را پیگیرى کند که مسأله دیگرى است. به ویژه در کشورى مثل ایران که اقتصاد آن بر اساس نیروى کار ارزان استوار است، مبارزه اقتصادى و مطالبات اقتصادى پرولتاریا  در تعارض با کارکرد متعارف سرمایه دارى قرار مى گیرد و خصلتى ضدسرمایه دارى دارد.

اگر مواظب نباشیم در عرصه مبارزه اقتصادى، به خاطر مخالفت با سندیکالیسم دچار سکتاریسم مى شویم. علاوه بر این مى توانى تصور کنى که در جایى مانند کردستان بشود مبارزه اقتصادى و سیاسى را با دیوار چین از هم جدا کرد؟

    تأکید بر خامی رهبران [ کارگرى] بشکل مطلقى بیان شده و بسیارى از عوامل تاریخى و عینى دیگر نادیده گرفته شده.

الف: به قدمت مبارزه طبقه کارگر در عرصه جهانى، آنچه نرم و شکل متعارف آن بوده جنبش سندیکالیستى و اتحادیه اى بوده است. کمون[ پاریس] و [ انقلاب] اکتبر استثنا بوده اند و نهایتاً غرق در فشار جنبشهاى سندیکایى و اتحادیه اى شدند. در ایران نیز( اگر اگر تشکل کارگرى وجود داشته ) نیز چنین بوده. اکنون در کردستان این نرم و سنت در حال شکستن است و استثنایى دیگر در حال شکل گیرى است. به لحاظ تاریخى وجود رفرمیسم در کردستان پدیده اى عادى است و در غیر اینصورت جاى تعجب داشت. جنبشهاى جدید که سر برون مى کشند باید به نرم و سنت تبدیل کرد.

ب: به لحاظ عینى و تاریخى، اتحادیه و سندیکا از همان آغاز به مراکز و رشته هاى کارى مربوط مى شود که  صنعت کوچک  و کارگاههاى کوچک بوده اند که در کردستان نیز وجود دارند. همین امر زمینه مساعدى براى سندیکالیسم در کردستان ایجاد کرده است، بدون اینکه معنی اش این باشد که خودمان را به آن محدود کرده و تسلیم شویم.

مسأله پیوند مبارزه اقتصادى با حکومت کارگرى و سوسیالیسم که بدان پرداخته اى، مسأله اى بسیار حیاتى است، اما بهتر بود چگونگى این پیوند را توضیح مى دادى. البته من فرمولبندى بهترى سراغ دارم: به نظر من بهتر است به جاى پیوند بگوییم تابع کردن مبارزه اقتصادى برای سوسیالیسم( همانگونه که مى گوییم تابع کردن مبارزه براى رفع ستم ملى به مبارزه براى سوسیالیسم) که فکر مى کنم بدان معنى است که در جریان مبارزه اقتصادى، طبقه کارگر را متشکل تر مى کنیم. باید هر دستاوردى را به سکویى براى اتحاد و آگاهى بیشتر تبدیل کرد و همگام با مبارزه اقتصادى، خواسته هاى سیاسى – دموکراتیک مانند آزادى بیان، مطبوعات، آزادى زندانى سیاسى را مطرح کنیم و شرایطى مطلوب براى گسترش تشکل کمونیستى، تشکل توده اى – کارگرى و آگاهى کمونیستى کارگران فراهم کنیم.

در رابطه با استنتاجات عملى:

الف: کار پایه اى امر مهمى است ، اما بطور خودبخودى رفرمیسم را نمى زند.  رفرمیسم رانباید از پهلو و حاشیه بلکه باید مستقیم آن را زد.باید مختصات رفرمیسم را شناخت و بطور صریح نقد پرولترى – کمونیستى نمود. در صحبتهای شما این مسأله غایب بود.

 به نظر من اول مه [امسال]علیرغم هر نقطه ضعفى، اهمیت آن فراتر از چیزى است که در جلسه گفته شده است. انگار جلسه احساس گناه میکند که زیادى درباره اول مه حرف زده است. طبعا موافقم اشکالات و ایرادها را کم گفتیم. هیچکدام نمی دانستیم، اما از اهمیت قضیه نمى کاهد چرا؟:

صرفنظر از اینکه چه کسی صحبت کرده و چه گفته، تجمع کارگران در کردستان در این روز، به نظر من رویداد تاریخى جنبش کارگرى کردستان بوده در این روز و محصول کار ماست نه رفرمیسم. اتفاقاً رفرمیسم در شرایطى که ما ایجاد کرده ایم توانسته است سر بیرون آورد. بر اثر فشار ماست که رفرمیسم در کردستان رنگ رادیکالى به خود گرفته است. کجاى ایران رفرمیسم چنان رادیکال بوده که زیر سرنیزه جمهورى اسلامى جرأت نفس کشیدن را داشته باشد؟

سخنرانیها بخشى از اول ماه مه بود. تجمع چند هزار نفرى در آبیدر که شعار حزب کمونیست ایران را بر پرچم سرخى برافراشتند نیز بخشى از اول مه است و چیزهاى دیگرى که فرصت پرداختن به آن نیست. بهرحال پیشنهاد مى کنم که درباره ویژگیهاى رفرمیسم در کردستان کار بیشترى بکنیم تا بتوانیم کمپین معینى در رابطه با آن سازمان دهیم.

 ببخشید خیلى عجله داشتم

حرفهایم را ناتمام گذاشتم

قربانت

جعفر ۶۶/٧/۶

در نوار در رابطه با سندیکا، اتحادیه، مجمع عمومى، شورا و … کاک فاروق طوری صحبت میکند که باید همه اینها را انجام داد، اما مجمع عمومى را فراموش نکنیم. من هم مى گویم مجمع عمومى و شورا را تبلیغ کنیم تا اتحادیه و سندیکا را فراموش کنیم. با همان ملاحظاتى که در جلسه مشترک شوراى نویسندگان داشتیم

من اینطور فهمیدم

***