پراکندگی، بی‌ثبات‌کاری و مشکلات سازماندهی کارگران

پراکندگی و بی‌ثبات‌کاری خصلت بخش زیادی از طبقه‌ی کارگر ایران بالاخص در مناطق غیرصنعتی و کمتر توسعه یافته است. این کارگران روزی به عنوان کولبر و سوخت‌بر مشغول کار می‌شوند، روزی دیگر با بسته شدن مرزها و‌ کشتار زحمتکشان مجبور می‌شوند به عنوان کارگر ساختمانی معیشتشان را تامین کنند. کار ساختمانی که کساد شد وسط خیابان می‌روند و بساط پهن می‌کنند تا دستفروشی کنند. شهرداری که دستفروشها را سرکوب کرد ناچار می‌شوند به مهاجرت کاری روی بیاورند. در کارگاههای کوچک زیر ده نفر، خبازی‌ها، مجتمع های صنعتی و مراکز تولیدی کوچک، مرغداری‌ها، مزارع کشاورزی و… نیز می‌توان سراغی از این کارگران گرفت. موقعیت ضعیف اقتصادی، عدم ثبات شغلی و پراکندگی از مهم‌ترین مشکلات سازماندهی این کارگران است.

نیروی اصلی خیزش‌ها و قیام‌هایی که هر چند وقت یکبار به دلایل مختلف (بحران آب، گرانی بنزین، فروریختن برج‌ها، آلوده شده محل زیست، فقر و دلایل سیاسی و اقتصادی دیگری) روی می‌دهد همین بخش از کارگران، فرزندان و خانواده هایشان هستند. اگر چه بدنه‌ی کارگری در ابعاد وسیع، با نشان‌دادن بیشترین جسارت‌ها و فداکاری‌ها، با عقب زدن رخوت و بی‌اعتنایی سیاسی این خیزش‌ها را هر بار با شکوه‌تر برگزار می‌کنند و امیدواری به تغییر و سرنگونی انقلابی بورژوازی حاکم را در دلها زنده نگه می‌دارند، اما متاسفانه این خیزش‌ها به دلیل کمبود سازماندگان پیشرو و تشکل‌های توده‌ای-طبقاتی با هزینه‌ها و تلفات زیادی مواجه می‌شود که هیچ تناسبی با پیشرفت در سطح تشکل‌یابی و دیگر دستاوردهای مبارزه‌ی طبقاتی ندارد. خیزش تهیدستان شهری در دیماه ۹۶، خیزش آبان ۹۸، خیزش کشاورزان و‌ کارگران علیه خشکسالی در اصفهان و خوزستان، خیزش زحمتکشان به دنبال فروریختن ساختمان متروپل در آبادان و دیگر موارد از جمله قیام‌های سال‌های گذشته است که به خصلت نمای اعتراضات سراسری و انقلابی در ایران تبدیل شده است. عصیان‌ها و خیزش‌های خودانگیخته‌ی توده‌ای در معرض فریبکاری و دروغ‌پردازی‌های رسانه‌های اپوزسیون بورژوازی با کمک دلارهای امپریالیستی قرار دارد. به همین دلیل متشکل کردن کارگران از قبل در تشکل‌های توده‌ای امر خطیر پیشروان کارگری و روشنفکران انقلابی است. کمونیست‌ها تنها زمانی قادر به رهبری و سازماندهی خیزش‌های خودانگیخته هستند که از قبل سنت تشکل یابی کارگری-توده‌ای را نهادینه کرده و ارتقا بخشیده باشند.

مطالبات مشترک عامل مهمی در گرد آمدن این بخش از کارگران حول کانون‌های اعتراضی و‌ مطالبه‌گرانه است. کار یا بیمه بیکاری، بالا رفتن حداقل دستمزد، خواست محیط زیست سالم، تحصیل رایگان، بیمه‌ی درمانی یا درمان رایگان، آزادی بیان، حق تشکل یابی، برابری زن و‌ مرد، اعتراض علیه گرانی و… از جمله خواسته‌های مشترک زنان و مردان کارگر است. بعلاوه تجمع‌های توده‌ای می‌تواند حول پاسخ دادن به بحرانهای مختلف (انسانی یا طبیعی)، استفاده از فرصت‌ها و پتانسیل‌های هر دوره‌ی مشخص و رفع حیاتی‌ترین احتیاجات اردوی کار و زحمت شکل بگیرد. کانون‌های اجتماع کارگری به تدریج ملزومات متشکل شدن کارگران را فراهم می‌آورد. کارگران در این تجمع‌های پایدار و‌ منظم توده‌ای، با برگزاری مجمع عمومی نمایندگان خود را انتخاب می‌کنند، تقسیم کار می‌کنند، شور و مشورت می‌کنند، شکل اعتراض و مطالبه‌گری را انتخاب می‌کنند و دیگر مسائل مربوط به مبارزه و سازماندهی را مشخص می‌سازند. بنابراین، وظیفه‌ی نیروی‌های انقلابی و پیشروترین عناصر کارگری این است که با توده‌های کارگر و زحمتکشان غیر پرولتری ارتباط ارگانیک و مداوم برقرار کنند. ارتباط زنده و‌ ارگانیک به این دلیل که از نزدیک و به صورت عینی با روحیات و سطح آگاهی توده‌ها آشنا شوند و ارتباط مداوم به این دلیل که به تدریج بر روحیات و سطح آگاهی توده‌ها تأثیر بگذارند. با کار ترویجی در میان توده‌ها کادرهای بیشتری پرورده می‌شوند و این پتانسیل همواره در صفوف توده‌ها وجود داشته و دارد. کافی است به بدنه‌ی کارگران و زحمتکشان باور داشت و در این مسیر حوصله و پشتکار به خرج داد. داشتن برنامه برای جمع کردن اردوی کار و زحمت در کانون‌های مشخص مبارزاتی-مطالباتی و در دستور کار قرار دادن آموزش طبقاتی در حین عمل و در دل مبارزه‌ی طبقاتی از الزامات دستیابی به چنین اهدافی است.

تشکل‌های توده‌ای این کارگران را از نیرویی پراکنده بە نیرویی سازمان‌یافته و دارای اتوریته ارتقا می‌دهد و زمینه را برای اتحاد با روشنفکران انقلابی و دیگر زحمتکشان غیر پرولتری فراهم می‌آورد. کمیته‌های محلات، کمیته‌ی دانش آموزان و والدین، کمیته‌ی دفاع از محیط زیست، کمیته‌ی زنان، کمیته‌ی بیکاران، کمیته‌های بحران و… اشکال مختلف تشکل‌یابی توده‌ای-طبقاتی هستند که مکمل تشکل های کارگری محل کار به شمار می‌روند. در این تشکل‌ها به واسطه‌ی ایجاد صندوق‌های همبستگی و تعاونی‌های کارگری می‌توان به جدال با فقر و بیکاری همچون موانع جدی تشکل‌یابی کارگران رفت و با برگزاری جلسات منظم هفتگی یا ماهانه به آموزش طبقاتی و کار ترویجی (کادر پروری) پرداخت تا توازن قوا را به سود طبقه‌ی کارگر تغییر داد.