درباره‌ی آگاهی طبقاتی و نقش پیشروان کارگری

درباره‌ی آگاهی طبقاتی و نقش پیشروان کارگری

«به مناسبت اول ماه مه، روز همبستگی جهانی طبقه‌ی کارگر»

برای توضیح دادن آگاهی طبقاتی در صفوف کارگران قبل از هر چیز لازم است که به دو شاخص اشاره کنیم. اول: میزان آگاهی یک کارگر منفرد نسبت به اشتراک منافعی که با دیگر کارگران هم‌سرنوشت دارد. به عبارتی کارگر علی‌رغم تفاوتهای ملی، مذهبی، جنسیتی و دیگر تفاوتهای فردی یا گروهی که با هم‌طبقه‌ای‌هایش دارد، از منافع مشترک‌اش با دیگر کارگران آگاه باشد. برای مثال یک کارگر مرد حاضر نباشد با منافع مرد کارفرما همسو شود و به منافع زنان کارگر پُشت کند. یا یک کارگر فارس مسلمان با سرمایه‌دار فارس مسلمان متحد نشود و در صف مقابل کارگران افغانستانی یا کارگران بهایی قرار نگیرد. همین واقعیت در مورد کارگران یدی و غیریدی و کارگرانی که از حقوق، موقعیت اجتماعی و موقعیت‌های شغلی بهتری نسبت به دیگر هم‌طبقه‌ای‌هایشان برخوردارند، صدق می‌کند. یعنی کارگری آگاه‌تر است که منافع جمعی و درازمدت کل طبقه‌ی کارگر را به منافع فردی و کوتاه مدت اولویت دهد. بعلاوه کارگران آگاه منافع مشترک، مطالبات مشترک و افق‌های مبارزاتی طبقه‌ی خود را به خوبی می‌شناسند. این شاخص اول از نظر اندازه‌گیری سطح آگاهی طبقاتی کارگران است، اما شاخص دیگری نیز وجود دارد. دوم: درجه‌ی آگاهی یک کارگر از تضاد منافعی که با کارفرما، طبقه‌ی سرمایه‌دار و ساختارها و حاکمیت بورژوازی دارد. به بیانی دیگر کارگر هر چقدر نسبت به سیاست‌ها، تبلیغات، ادبیات و مردم فریبی‌های سرمایه‌داری مطلع باشد و تضاد منافع فردی و طبقاتی خود با طبقه‌ی استثمارگر را بهتر بشناسد؛ از آگاهی طبقاتی بیشتری برخوردار است. در یک کلام کارگر آگاه از ریشه های ستم و استثمار آگاه است، می‌داند چه چیزی می‌خواهد و از چه راهی می‌تواند به آن برسد.

انتظار می‌رود کارگری که این معیارهای مهم در تعیین آگاهی طبقاتی را به حد کافی داشته باشد، به دنبال آگاهی بیشتری روانه شود. آموزگاران جهانی طبقه‌ی کارگر (مارکس، انگلس، لنین، رزا لوکزامبورگ و سایرین…) در آثارشان تلاش کرده‌اند شناخت علمی کارگران را از جامعه‌ی سرمایه‌داری افزایش دهند. این شناخت شامل شناخت تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… می‌شود. آنها همچنین علاوه بر تفسیر جهان پیرامون، روی راههای تغییر این جهان و رهایی بشریت از سلطه‌ی نظام «استثمار انسان به دست انسان» تاکید داشته‌اند. بنابراین، کارگران آگاه علم مبارزه علیه اشکال مختلف ستم در نظام سرمایه‌داری و علم رهایی طبقه‌ی کارگر را فرامی‌گیرند. اگر قبول داشته باشیم که آگاهی مسئولیت ایجاد می‌کند کارگر به آگاهی فردی اکتفا نمی‌کند و در مقام پیشرو کارگری به کنش‌گری جمعی روی می‌آورد.

اما پیشرو کارگری چه کسی است؟ پیشرو کارگری آگاه‌ترین، جسورترین و فعال‌ترین عناصر سازمانده در صفوف طبقه‌ی کارگر است. پیشرو کارگری فرقه‌هایی جدا از طبقه یا محافلی از فعالین که خود را بر بالای‌سر توده‌های کار و زحمت فرض می‌گیرند، ایجاد نمی‌کند. پیشگام کارگری به دسته‌های کُر و مشوق کارگران مبارز تبدیل نمی‌شود و در مبارزات عملی نقشی دخالتگرانه ایفا می‌کند. پیشرو کارگری کسی است که نه تنها از آگاهی بیشتری برخوردار است بلکه در زمین مبارزه‌ی طبقاتی جلوتر از بقیه گام برمی‌دارد و پیشاهنگ بودنش را در عمل ثابت می‌کند. کارگران پیشرو آگاهی کسب شده را تبلیغ و ترویج می‌کنند و با کمک ابزارهای تبلیغی مانند نشریه، شبکه‌های اجتماعی، رادیو و تلویزیون و… سعی می‌کنند آگاهی طبقاتی را در میان توده‌های کارگر و ستم‌دیدگان جامعه گسترش دهند. عناصر پیشتاز با دخالت دادن بدنه‌ی کارگران در مبارزات روزمره و عمل جمعی به اقدامات ترویجی روی می‌آورند و کادرهای سازمانده بیشتری را پرورش می‌دهند. کارگران پیشاهنگ افرادی هستند که برای ایجاد ابزارهای مبارزه‌ی سازمان یافته و تحمیل تشکل‌های توده‌ای و طبقاتی پیش‌قدم می‌شوند. پیشاهنگان طبقه‌ی کارگر جمع‌بندی مبارزات اعتراضی و اعتصابی را در هر دوره فرموله می‌کنند و دقیق‌ترین رهنمودها از نقاط ضعف و قوت را توضیح می‌دهند. پیشتازان کارگری در نهایت ستاد رهبری سراسری مبارزه و حزب پیشروان طبقه‌ی کارگر را با هدف به پیروزی رساندن انقلاب کارگری و کسب قدرت سیاسی تشکیل می‌دهند.