تشکل توده‌ای بیکاران!

تشکل‌یابی توده‌ای یکی از اشکال سازماندهی اجتماعی است که توده‌ی کار و زحمت را متشکل می‌کند. سلطه‌گری و ستمگری حکومت سرمایه‌داران نه تنها کارگران شاغل در صنایع کلیدی و مراکز تولیدی، نه فقط نیروی کار بخش‌های خدمات، آموزش، درمان، تولید خُرد و کشاورزی را تحت اجحاف و استثمار قرار می‌دهد بلکه ابتدایی‌ترین حقوق بازنشستگان، فرودستان حاشیه‌نشین و فاقد مسکن مناسب، کارگران بیکار و طردشدگان ملی، مذهبی، جنسیتی را نیز لگدمال می‌کند. همین واقعیت نشان می‌دهد که ضرورت دارد طبقه‌ی کارگر و متحدین این طبقه در مقابل استیلای گسترده‌ی مناسبات سرمایه‌سالار بر همه‌ی بخش‌های جامعه و حوزه‌های مختلف زندگی اجتماعی، خود را در تشکل‌های توده‌ای و طبقاتی در محل کار و زیست سازمان دهند و از همه‌ی ظرفیت‌های مبارزه‌ی طبقاتی به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. یکی از این سازمان‌های توده‌ای، تشکل بیکاران است.

ابتدا کمی در مورد بیکاری بگوییم. عدم امنیت شغلی و بیکارسازی ساختاری شرایطی را فراهم می‌کند تا تبعات و هزینه‌های زیادی به کارگران تحمیل شود و کارگران تحت فشار بیکاری مجبور می‌شوند تحت هر شرایطی نیروی کار خود را بفروشند؛ همچنین سیاست بیکارسازی خود ریشه در سیاست‌های دیگری دارد که در ادامه بخشی از آن‌ها را بیان می‌کنیم. بی‌ثبات‌سازی نیروی کار، موقتی سازی نیروی کار، تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضاء به کارگران، گسترش کارهای غیررسمی و خارج از شمول قانون کار، تحمیل هزینه‌های کسب تخصص و یادگیری به کارگران، بهره‌برداری از کار رایگان خانگی توسط زنان (خانه‌داری، بچه‌داری، مراقبت از بیماران و…)، پرداخت مزد کمتر به کار برابر توسط زنان، بهره‌جویی از نیروی کار ارزان کودکان و نوجوانان، به تعویق انداختن پرداخت دستمزدها، گسترش طرح‌های کارورزی یا همان کار بدون دستمزد و بیگارورزی، تحمیل ساعت کار طولانی‌تر و فعالیت‌های جانبی فاقد مزد به کارگران، تحمیل مقاطعه‌کاری و کار کنتراتی، گسترش فعالیت‌های معیشتی مانند کولبری و دستفروشی، پایین آوردن سطح دستمزدها، تحمیل طرح‌های ریاضت اقتصادی به توده‌های کارکُن و خصوصی سازی دارایی‌های عمومی، حذف آموزش و بهداشت رایگان و دیگر خدمات و بیمه‌های اجتماعی، مطیع سازی کارگران شاغل و جلوگیری از اعتراضات و اعتصابات کارگری و ممانعت از تشکل‌یابی کارگری-توده‌ای از یکسو ریشه در اجرای سیاست‌های بیکارسازی دارند و از سوی دیگر مسیر بیکارسازی‌ها را هموارتر می‌کنند. بنابراین بیکاری در جامعه‌ معضلی نیست که در نتیجه‌ی نقص عملکرد مناسبات اقتصادی حاکم بوجود آمده باشد بلکه مسئله‌ای است که ریشه در منطق سود و کارکردهای سیستم سرمایه‌داری دارد. پس مبارزه‌ی تشکل بیکاران علی‌العموم در جهت اصلاح سرمایه‌داری قرار نمی‌گیرد بلکه یک مبارزه‌ی انقلابی و ضدسرمایه‌دارانه است.

سرمایه‌داران و دولت‌هایشان هر چند وقت یکبار به صورت آگاهانه و سازمان‌یافته میلیون‌ها نفر را از کار بیکار می‌کنند و به خانه‌ها و آلونک‌هایشان می‌فرستند. در دوره‌های رونق تولید و نیاز به نیروی کار فراوان نه فقط زنان خانه‌دار را از خانه‌ها بر سَر کار می‌کشاند بلکه از جسم نحیف و نیروی کار ارزان قیمت کودکان نیز بهره‌کشی می‌کنند. کارگران را از روستاها و شهرها و کشورهای مختلف جابجا می‌کنند تا با گوشت و خون‌شان چرخ‌دنده‌های تولید سرمایه‌داری را به حرکت درآورند. اما به محض اینکه شرایط عوض شد کارگران مهاجر را با اندک اندوخته‌ای به محل سکونتشان برمی‌گردانند، زنان را به زیر سقف منازل و کار خانگی در آشپزخانه می‌فرستند، کودکان را در حالی که کودکی‌شان به سرقت رفته از اینجا رانده و از آنجا مانده به حال خود وامیگذارند و حتی کارگران با سابقه را تحت نام تعدیل اخراج می‌کنند. آنها از این طریق به نیروی کار شاغل و هم‌طبقه‌ای‌های کارگران بیکار این پیام را می‌فرستند که شما در مقایسه با کسانی که هیچ دستمزدی برای گذران زندگی ندارند خوشبخت هستید و اگر می‌خواهید این اقبال خوب را از دست ندهید به وضعیتی که دارید قانع باشید. همچنین این ارتش عظیم بیکاران را همچون اهرم فشاری بر بالای سَر کارگران رسته‌های مختلف قرار می‌دهند که اگر چیزی فراتر از آنچه که برای شما تعیین کرده‌ایم بخواهید، اگر نیروی کارتان را همچون یک کالای با کیفیت به روز نکنید و سطح تخصص و تلاشتان را ارتقا ندهید، اگر دست به کم‌کاری، اعتصاب و اعتراض بزنید شما را اخراج می‌کنیم و از صفوف بیکاران و نیروی ذخیره‌ی کار افراد دیگری را جایگزین شما خواهیم کرد. در حقیقت سرمایه‌داری تلاش می‌کند با افزایش نرخ بیکاری موجب فریز شدن مزدها شود و از کارگران بیکار به عنوان اعتصاب شکن علیه کارگران معترض و اعتصابی سواستفاده کند.

سرمایه‌داران می‌کوشند این بخش از کارگران بیکار را علیه کارگرانی که در دفاع از حقوق کل کارگران و زحمتکشان جامعه (بیکار، شاغل یا بازنشسته) و برای بالارفتن حداقل دستمزد و سطح رفاه خانواده‌های کارگری مبارزه می‌کنند، بکار گیرند و اعتصاب آن‌ها را در هم بشکنند. چاره چیست؟ ما کارگران و زحمتکشان چگونه می‌توانیم مسئله‌ی بیکاری را که همچون کابوس و اهرم فشاری بر بالای سرمان قرار دارد به کابوس و اهرم فشاری علیه سرمایه‌داران و حاکمیتشان تبدیل کنیم.

کارگران بیکار نیز مانند همه‌ی رنجبران و ستمدیدگان جامعه تا زمانی که از ابزارهای لازم برای مقاومت در برابر تعرض‌های سیستم سودمحور و سلاح برنده برای مبارزه در جهت کسب حقوق و زندگی بهتر محروم باشند، ممکن است به عنوان ابزاری در دست بورژوازی مورد بهر‌ه‌جویی قرار بگیرند و نمی‌توانند مبارزاتشان را به طور موثر به پیش ببرند. پس مسئله‌ی محوری در اینجا هم موضوع آگاهی و تشکل طبقاتی است. با توجه به توضیحاتی که دادیم بیکاری مسئله‌ی اکثریت جامعه یعنی همه‌ی کارگران و زحمتکشان است. بنابراین لازم است کل طبقه‌ی کارگر نسبت به مسئله‌ی بیکاری آگاهی داشته باشند و اقدامات ضروری در برابر بیکاری و ریشه‌های ایجاد آن را در دستور کار قرار دهند. لازم است خواسته‌ی «تامین کار شایسته‌ی انسانی یا بیمه‌ی بیکاری مکفی، ممنوعیت اخراج کارگران از سوی دولت و کارفرما، و ممنوعیت استخدام نیروی کار در زمان اعتصاب کارگری» در لیست مطالبات انجمن‌های صنفی معلمان، یکشنبه‌های اعتراضی بازنشستگان، کانون‌های دانشجویان، تشکل‌های تو‌ده‌ای دانش‌آموزان و والدین، تشکل‌های توده‌ای محله‌محور، تشکل‌های زنان، تشکل‌های حرفه‌ای کارگران در محل کار و دیگر تشکل‌های کارگری و توده‌ای قرار بگیرد. بخش‌های متشکل و مختلف مزدبگیران می‌توانند با اتکا به تجمع‌های اعتراضی و اعتصابات سراسری این مطالبات را به طبقه‌ی حاکم تحمیل کنند.

همچنین می‌توان با گردآوردن کارگران بیکار حول کانون‌های توده‌ای، تشکل‌های مستقل بیکاران را در هر شهر بوجود آورد و مطالبات مطرح شده را به شکل سازمان‌یافته پیگیری کرد. کارگران اخراجی، کارگران فصلی شاغل در بخش‌های کشاورزی و ساختمان‌سازی، زنان خانه‌دار، کولبران، سوختبران، دستفروشان و دیگر زحمتکشانی که از داشتن یک شغل شایسته‌ی انسان امروزی و معیشت کافی برای گذاران زندگی استاندارد محروم هستند، اعضای این کانون‌های توده‌ای بیکاران را تشکیل می‌دهند. جمع کردن کارگران بیکار، گام نخست ایجاد تشکل توده‌ای است. کارگرانی که از بیکاری و فقدان درآمد و معیشت روزانه به تنگ آمده‌اند با برگزاری گردهمایی‌های عمومی تلاش می‌کنند بر پراکندگی مسلط گردند و با مادیت بخشیدن قدرت جمعی‌ در برابر عاملان وضع موجود متحد شوند. برگزاری تجمع توده‌ای پایدار و منظم، گرد آمدن حول مطالبات مشخص و مادی، پاسخگویی به نیازها و بحران‌های کار و زندگی، مشخص کردن شکل مبارزه و مطالبه‌گری، سازمان دادن جلسات همفکری و تجمع‌های اعتراضی هفتگی، تقسیم کار و انتخاب نمایندگان از طریق مکانیزم مجمع عمومی گام‌های عملی ایجاد تشکل‌های توده‌ای کارگران و زحمتکشان است. یکی دیگر از اقدامات موثر در جهت سازماندهی نیروی بیکار، ایجاد صندوق مالی مستقل بیکاران است. دیگر تشکل‌های کارگری و توده‌ای و پیشروان طبقه‌ی کارگر با کمک به ایجاد این صندوق‌ها می‌توانند راه تحمیل کردن تشکل توده‌ای بیکاران به حاکمیت را هموار کنند و ارتش دخیره‌ای کار را از اهرم فشاری علیه طبقه‌ی کارگر به اهرم فشاری علیه حاکمیت سرمایه‌داری تبدیل کنند.