نقش طبقه کارگر در انقلاب بهمن‌ماه ۱۳۵۷ و امروز ایران!

 اخیرا از راست و چپ به نقش طبقه کارگر و خانواده‌های کارگری در تحولات قبل از ۱۹ بهمن ماه ۱۳۵۷ می پردازند. راست ایران در رویای یکبار دیگر به میدان آوردن طبقه کارگر و خانواده‌های کارگری، بکمک کارگران یقه سپید شیفته بورژوازی کنفدراسیون کارگری می سازد تا مجددا طبقه کارگر را به میدان آورد و با براه انداختن اعتصابات سراسری و تظاهرات خیابانی، حاکمیت کنونی سرمایه‌داری دلال-نظامی ایران را از اریکه قدرت بزیر کشد تا بار دیگر بخش دلال-تجاری بورژوازی ایران قدرت را در دست گیرد و هژمونی یابد! این رویا باعث شده است که راست ایران آگاهانه کمتر از نقش طبقه کارگر ایران در فردای انقلاب بهمن‌ماه سخنی بمیان آورد! راست ایران آگاهانه به روی مبارکش نمی آورد که در پنج روز ۱۹ تا ۲۴ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ طبقه کارگر و فرزندانش، تمامی ارگان های اقتدار رژیم پهلوی اعم از ارگان‌های سرکوب تا مدیریت را بزیر کشیدند و تار و مار کردند! تار و مار کردند و انجمن‌ها و شوراها و کمیته‌های نوجوان تازه شکفته رنگارنگ مردمی تمامی قدرت را از آن خود کردند. راست ایران آگاهانه بیاد نمی آورد، در دورانی که تولید کنندگان و خدمتگزاران مردم در همه جا کنترل امنیت و تولید و توزیع و خدمات و نظم اجتماعی را در دست گرفته بودند، شورای ضدانقلاب، برای حفظ و تحکیم مجدد نظام سرمایه‌داری در ایران تشکیل شده بود و کاری بجز اخلال و سنگ اندازی در کار حاکمیت مستقیم مردم در سراسر کشور نداشت! راست ایران آگاهانه نمی گوید که اوج توطیه برای تخریب حاکمیت مستقیم مردم بر تولید و توزیع و خدمات اشغال سفارت آمریکا در تهران بود! راست ایران آگاهانه نمی گوید که از طرف دیگر، توطیه سرمایه‌داری جهانی برای درهم شکستن این اقتدار مستقیم طبقه کارگر و فرزندانش در ایران که منطقه و جهان را با موجی از انقلاب روبرو و «تهدید» می کرد و حاکمیت کودتایی بعثی عراق؛ که خود در معرض خطر موج انقلاب ایران قرار گرفته بود؛ و تحریک و تشویق و حمایت همه‌جانبه از ارتش عراق در حمله به ایران، نعمتی برای شورای ضدانقلاب شد تا هم پایه های اجتماعی قرون وسطایی خود را بکمک مساجد تقویت و تثبیت کند و هم نونهال رنگارنگ های اقتدار مستقیم توده ها در سراسر کشور را بنام «جنگ میهنی» و دفاع از میهن، در زیر چکمه‌های سبز اسلامی خود لگد مال کند و به خاک سپارد! حال من نوعی در این باب و در امروز ایران چه می گوییم؟ می گوییم ملت ۳۳ میلیونی که در آن تاریخ نظام سلطنتی را در تمامیت آن درهم شکست و همه قدرت را در دست گرفت و تا بهار سال ۱۳۵۹؛ که بلطایف الحیل بطور کامل بخاک کشیده شد و بطور کامل از قدرت حذف شد؛ بهتر از گذشته تمامی امور کشور را از پایین و بطن جامعه اداره و مدیریت می‌کرد، با توجه به تجربه زنده همین شکست انقلاب مظلوم بهمن‌ماه و همچنین انقلاب شگرف ارتباطات، توانایی آن را دارد که تمامی قدرت را از پایین تا بالا؛ از کنترل کارگری در پایین تا تسخیر دولت در بالا؛ در دست گیرد و بکمک سیمرغ خرد جمعی ۱۰۰ میلیون ساکنان آگاه و جوان امروز ایران و بهره‌وری از ثروت های انسانی و طبیعی ایران، جهانی دیگر دراندازد! جهانی دیگر که بهمت اکثریت عظیم تولیدکنندگان و اعمال حاکمیت مستقیم و تمام و کمال این اکثریت عظیم، آزادی و امنیت و رفاه و صلح برای همیشه در این فلات پهناور ۱۰۰ میلیونی کسب، تضمین و بازگشت ناپذیر شود!

زنده باد انقلاب! برقرار باد حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان!

زنده باد کمونیسم!

هادی میتروی فرانسه، در تبعید hadi.mitravi@yahoo.com