کارگر کمونیست: گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در رابطه با صندوقهای بازنشستگی و بودجه ۱۴۰۱، منتشرشده است. دراین گزارش از وضعیت نامساعد دارایی صندوقهای بازنشستگی و کمبود درآمد این صندوقها و بالا بودن پرداختیهای این صندوقها به مستمری بگیران صحبت شده است. چه عواملی باعث این وضعیت شده است؟
شهلا دانشفر: گزارش مرکز پژوهش های مجلس گزارش زیر فرش کردن علت اصلی بحران و ورشکستگی صندوق های به یغما رفته بازنشستگی است. همانطور که اشاره کردید این مرکز در گزارش امسال نیز مثل سالهای گذشته با وقاحت تمام بالا بودن پرداختی های به مستمری بگیران و کمبود در آمد صندوق ها را عامل ورشکستگی آنها دانسته است. و این درحالیست که فریاد بازنشستگان علیه فقر و بی تامینی و اختلاس ها و دزدهای بلند است و بنا بر آمارهای خود حکومت بیش از ۸۰ درصد آنها زیر خط فقر زندگی میکنند. و امروز بر هیچکش پنهان نیست که یک علت اساسی این بحران به یغما رفتن دارایی های صندوق های بازنشستگی و غارتگری های حکومتیان و بساط دزدسالارمافیایی حاکم است. در حاکمیت جمهوری اسلامی صندوقی باقی نمانده است که از چپاول باندهای حکومتی در امان مانده باشد. در این سیستم دزدسالار از صندوق خالی دولت گرفته تا صندوقهای بازنشستگی و صندوق ذخیره بانک فرهنگیان همه و همه به یک سرنوشت دچار شده اند و همه جا بحث بر سر خالی بودن این صندوق ها ست.
بعلاوه اقتصاد جمهوری اسلامی به بن بست رسیده است. از جمله سازمان برنامه و بودجه رسما در گزارشی که در پایان دوره ریاست جمهوری روحانی تهیه و در مهر ماه انتشار یافت، نسبت به ورشکستگی اقتصاد جمهوری اسلامی هشدار داد. حال تا آنجا که به صندوق بازنشستگی برمی گردد یک علت ورشکستگی آن بدهی ۴۰۰ هزار میلیاردی دولت به این صندوق است. از همین رو هم بخاطر این بدهی کلان میلیاردی و هم بخاطر سالها چپاول و غازت این صندوق کار این صندوق به ورشکستگی کامل کشیده شده است. این درحالیست که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ هیچ بحثی از پرداخت بدهی های دولت به این صندوق در میان نیست و رویکرد این لایحه نیز جبران کسری بودجه دولت از جیب کارگران، معلمان، بازنشستگان و کل جامعه است. از جمله در این لایحه بودجه سرکوب و دستگاههای خرافه و مذهب و صدا و سیما افزایش چشمگیر داشته است. اما نه تنها خبری از افزایش حقوقها و پاسخگویی به مطالبات مردم نیست، بلکه بودجه ای ریاضتی و در تعرض گسترده به زندگی کل جامعه مصوب شده است.
بنابراین امروز بحث بر سر اقتصاد ورشکسته جمهوری اسلامی و صندوق های بازنشستگی است. برای مثال تامین اجتماعی هم اکنون در پرداخت حقوق ومستمری بازنشستگان با معضل روبرو است و بنا بر خبرهای اعلام شده دولتی، سازمان تامین اجتماعی امسال بیش از ۱۷ هزار میلیارد تومان بابت حقوق مستمری بگیران و بازنشستگان باید پرداخت کند و ماهیانه بین ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ میلیارد تومان کسری نقدینگی برای پرداخت حقوقها دارد. بعلاوه هم اکنون هفت ماه است که پرداختی های این سازمان به مراکز درمانی پرداخت نشده است و در سال آینده کسری منابع تامین اجتماعی به بیش از ۱۱ هزار میلیارد تومان در ماه می رسد.
از سوی دیگر باز هم طبق گزارشات دولتی به دلیل تامین کسری حقوق پرداختی بیش از ۹۰ هزار میلیارد تومان که تا پایان خرداد سال آینده به بیش از ۱۳۵ هزار میلیارد تومان خواهد رسید، بدهی تامین اجتماعی به بانکها نیز افزایش خواهد یافت و این رشته سر دراز خواهد داشت. همه این آمار و ارقام حاکی از زیر سوال رفتن زندگی و معیشت جمعیت میلیونی بازنشستگان است. این چنین است که امروز دفاع از معیشت، به یک موضوع حاد مبارزاتی و سیاسی جامعه تبدیل شده است. و این چنین است که جامعه جان به لب رسیده هر روز سازمانیافته تر و با خواستهای شفاف تز و روشن تر به جلو می آید و کل نظام حاکم را به چالش میکشد.
کارگر کمونیست: اگر ممکن است توضیحی در مورد صندوقهای بازنشستگی و مشخصا وضعیت صندوق تامین اجتماعی بدهید؟
شهلا دانشفر: بر اساس آمارهای وزارت رفاه جمهوری اسلامی ۱۸ صندوق بازنشستگی در کشور وجود دارد. در میان آنها بزرگترین صندوق به لحاظ شمار افرادی که تحت پوشش آن قرار دارند، صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی با حدود ۴/۵ میلیون نفر است. البته طبق همین گزارشات ۲۴ میلیون نفر از جمعیت کشور عضو هیچ کدام از این صندوقها نیستند. یعنی آنها حتی از همان بیمه زیر استاندارد نیز محرومند. این خود یک موضوع اعتراض در میان بازنشستگان است و آنها بر خواست بیمه رایگان، مناسب و همگانی به عنوان حق عمومی همه مردم تاکید دارند.
موجودی صندوق های بازنشستگی اساسا از جیب کارگران تامین میشود. به این معنا که بنا بر قانون حکومت اسلامی هر ماهه پولی از مزد کارگران به جیب این سازمان میرود. به این ترتیب که ماهانه کارگران و کارکنان ٧ درصد حقوق یا دستمزد خود را به عنوان حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی پرداخت می کنند. کارفرمایان نیز در قبال کاری که کارگر میکند ۲۳ درصد و دولت ٣ درصد به این صندوق پرداخت میکنند. این درحالیست که بنا بر آمارهای دولتی ١٢ میلیون کارگر تحت پوشش این سازمان هستند که با خانواده هایشان جمعیتی ٣٧ میلیونی را در بر میگیرد. اگر چه آخرین گزارشات حاکیست که این سازمان قریب ۴٢ میلیون نفر را تحت پوشش خود دارد.. بدین ترتیب پولهای انباشته شده در این صندوق منبع مالی عظیمی است. اما در قبال این پول، خدماتی به کارگران ارائه نشده و نمیشود. بلکه به عکس این صندوق ها یک منبع مهم دزدیهای کلان حکومتیان بوده است.
البته می دانید که سازمان تامین اجتماعی مستقیما زیر نظر دولت اداره میشود. و اکنون دولت بدهکار اصلی به این صندوق است و همانطور که اشاره کردم ۴۰۰ هزار میلیون تومان به آن بدهکار است. در طول همه این سالها هر گاه سر و صدا ها زیاد شده دولت ها با هزار جور دوز و کلک جلو آمده و برای مثال با فروش سهام کارخانجات اسقاطی به صندوق بازنشستگی آنهم به قیمتهای گزاف تلاش کرده اند که ظاهرا بخشی از دیون خود را تسویه کنند.
بدین ترتیب این سازمان در طول سالها حاکمیت جمهوری اسلامی به حیات خلوت شماری از دزدان حرفه ای و دارودسته های جمهوری اسلامی تبدیل شده است. به این معنا که با تغییر هر دولت دار و دسته جدیدی به منابع مالی این سازمان چنگ انداخته اند و ثروت های افسانه ای تامین اجتماعی، همواره یک موضوع مهم نزاعهای درون حکومت بوده است. در این دزدی ها همه جناحهای حاکمیت از حزب اسلامی کار و خانه کارگریها تا سران سپاه پاسداران دست داشته و دارند. در چنین روندی است که دارایی های صندوق بازنشستگی به یغما رفته است.
برای مثال با پولهای جمع شده جمعیت عظیم میلیونی کارگران طی سالها در صندوق تامین اجتماعی، آنهم با سرمایه گذاری های بزرگش، سازمان تامین اجتماعی توانست به یکی از بزرگترین بنگاههای کلان اقتصادی و کنسرن های مالی با صدها هزار میلیارد تومان سرمایه تبدیل شود. از جمله شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی ( شستا) یک شرکت سرمایهگذاری متعلق به سازمان تأمین اجتماعی ایران است که بعنوان یک مجموعه تخصصی در امر سرمایهگذاری در سال ١٣۶۵ در قالب یک شرکت سهامی خاص با سرمایه اولیه ٢ میلیارد تومان شروع به کار کرد. این شرکت طی سالها با ذخیره های مالی کارگران در زمنیه های مختلف تولید، بازرگانی، خدماتی سرمایه گذاری کرد و به یکی دیگر از مؤسسات مافیائی حکومتی تبدیل گردید. از جمله این سازمان بیش از ١۴٠ بیمارستان زیر پوشش خود داشته و در طرح های سرمایه گذاری در دهها دانشگاه علوم پزشکی سهام دار شد. این سازمان همچنین مالک بیش از ٣٠٠ شرکت و مؤسسه اقتصادی، مالی و بازرگانی شد. این سازمان صاحب ویلاهای فرانسوی سازی شد که تنها ۴٠٠ میلیون تومان خرج مبلمان آن شده بود. در ۵١ درصد سهام بانک صادرات، بانک رفاه، مس سرچشمه، راه آهن و بسیاری از شرکتهای دیگر سرمایهگذاری مسکن و شرکتهای داروسازی سرمایه گذاری کرده و ۴ درصد سود درآمدهای حاصل از آن به حساب اعضای شستا و ٣٠٠ تا ۴٠٠ نفری از آنها رفت. بعلاوه ۴٠ درصد بازار تولید و توزیع دارو، ۴٠ درصد بازار تولید سیمان، ٣٠ درصد تولید قیر، ١٧درصد تولید تایر، ۵٠ درصد حمل و نقل نفت، و ٧٠ درصد بازار پتروشیمی در انحصار این سازمان قرار گرفت. بدینگونه مشتی دزد و چپاولگر حکومتی این سرمایه گذاری ها را کردند و پولهای کلان به جیب زدند و امروز دارند بیلان ورشکستگی صندوق را به بازنشستگان تحویل میدهند. یک رقم از این دزدیها ماجرای دزدی های میلیاردی سعید مرتضوی متهم ردیف اول کهریزک و مدیر عامل سابق تامین اجتماعی درکنار بابک زنجانی سرمایه دار میلیاردری است که کارش واسطه گری در دزدی ها و بخوربخورهای سران حکومت بود که رسانه ای شد. در گزارشات مربوط به این دزدی بزرگ صحبت از قرارداد ۴ میلیارد یورویی سازمان تامین اجتماعی با شرکت هولدینک سوینت قشم به مدیریت بابک زنجانی و واگذاری ١٣٨ شرکت متعلق به سازمان تامین اجتماعی است. این قرارداد، مراکز و موسسات مالی ای چون هواپیمایی جمهوری اسلامی، فولاد خوزستان، فولاد مبارکه اصفهان، بانک صادرات، هتل های هما، پتروشیمی غدیر، پتروشیمی تبریز، شرکت ملی نفتکش، چوب و کاغذ ایران، شرکت های مختلف بیمه ای (ملت، میهن، دانا، پارسیان، کشتیرانیی جمهوری اسلامی، بانک های مختلف از جمله پاسارگاد، ثات، پارسیان، دی و …) را در بر میگرفت. در این پرونده همچنین از جریانی تحت عنوان زمین شهرک غرب “پروژه ایران، زمینی” که متعلق به سپاه بوده سخن رفته که از معاملات تو در توی بابک زنجانی و دزدی های پشت پرده آنها خبر می دهد. و بالاخره بخش دیگری از گزارشات مربوط به پرداخت رشوه های میلیاردی به خودی هایشان تحت عناوین پاداش و ماموریت و نیز پرداخت حقوقهای نجوبی به هفت هزار نورچشمی ها ومدیران ارشد این سازمان بود. و بعدا دیدیم که این دزدی ها و اختلاس ها به بک جنبش اعتراضی قدرتمند علیه اختلاسگری های حکومت و بی تامینی مردم تبدیل شد. از جمله کارگران مشخصا علیه مرتضوی جلاد امضا جمع کردند و اعلام شکایت کردند. زیر فشار این اعتراضات بود که ناچار شدند یکی از مهره های مهم جنایتکار خود نظیر مرتضوی را به جای اینکه به او پاداش دهند، قربانی کنند و با صدور دو سال حکم زندان برای او سعی کردند سر و ته قضیه را هم بیاورند. اما این موضوع خاتمه نیافت و همین امروز یک خواست مهم بازنشستگان پرداخت دیون ۴۰۰ هزار میلیاردی دولت به صندوق بازنشستگی و بازگردانده شدن پولهای به سرقت رفته است. کارگران به این اختلاسها و دزدیها و تعرض هر روزه به زندگی و معیشت خود بخاطر غارت دارایی های این صندوق و بخاطر کل بساط چپاولگری حاکم اعتراض دارند.
کارگر کمونیست: با توجه به ورشکستگی صندوق بازنشستگی دولت امروز چه سیاستی را در دستور دارد. مطالبات بازنشستگان کدامند؟
شهلا دانشفر: به گفته بازنشستگان حکومت میخواهد از جیب بازنشستگان کسری بودجه و مشکل صندوق غارت شده اش را تامین کند. صندوقهای بازنشستگی را به غارت برده اند و همانطور که اشاره کردم گزارش دیماه مرکز پژوهش های مجلس اسلامی با وقاهت تمام کاهش جمعیت حق بیمه پرداز در کنار افزایش تعداد مستمری بگیران را علت کسری بودجه صندوق تامین اجتماعی قلمداد میکند. و به روند افزایشی اعتبار اختصاص یافته به صندوق های بازنشستگی کشور در بودجه عمومی و رسیدن آن به حدود ۲۱۷ هزار میلیارد تومانی در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ اشاره دارد. این حرفها را میزنند تا زمینه را برای تعرضات بیشتر به زندگی و معیشت بازنشستگان فراهم سازند. افزایش دو سال به سن بازنشستگی و افزایش میانگین محاسبه حقوق بازنشستگی از دوسال به سه سال که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ چپانده شده بود، دو بندی است که در واقع تغییری ساختاری در قانون بازنشستگی ایجاد میکرد، نمونه ای از این تعرضات بود که با هوشیاری کارگرن و اعتراضات گسترده در میان بازنشستگان عقب زده شد. و رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس اسلامی از حذف این دو بند در جلسه این کمیسیون خبر داد.
بحث دیگر بحران آفرین خواندن افزایش حقوق بازنشستگان در مجلس اسلامی و در میان حکومتیان بوده است. در برابر، بازنشستگان ایستاده و میگویند که چگونه است که افزایش حقوقهای نجومی تورم زا نیست، اما افزایش مزد بازنشستگان، کارگران، و معلمان تورم زاست؟ امروز همچنین حرف کارگران، معلمان و بازنشستگان اینست که چگونه است که برای حوزه علمیه قم و صدا و سیما و دستگاه های سرکوب و مراکز مذهبی بودجه هست و بودجه آنها افزایش هم می یابند، اما برای کارگر، معلم، بازنشسته و برای مردم بودجه نیست. این چنین است که در شرایط به بن بست رسیده اقتصاد جمهوری اسلامی، اعتراض بر سر هر مطالبه معیشتی اعتراض به لایحه بودجه نیز هست. بدین ترتیب بازنشستگان به تعرضات حکومت به زندگی و معیشتشان تحت عنوان لایحه بودجه ۱۴۰۰ و عدم اجرای همسان سازی حقوقها و افزایش سطح آن به بالای خط فقر و اجرایی نشدن دیگر مطالباتشان اعتراض دارند.
کارگر کمونیست: طبقه کارگر، بازنشستگان و شاغلین برای مقابله و دفاع از معیشت خود چه راهکاری دارند؟ خواستهای مشخص بازنشستگان همین امروز کدامند ؟
شهلا دانشفر: اعتراضات بازنشستگان، اعتراضات معلمان و فضای پر التهاب مبارزه در میان بخش های مختلف کارگری و کل جامعه نشانگر سراسری و عمومی شدن اعتراضات اجتماعی در سطح جامعه است. از جمله همین امروز اعتراضات معلمان و یا بازنشستگان سراسری است و راهکار من به هم پیوندن این جنبش ها حول خواستهای سراسری است.
به عبارت روشنتر ما در حرکت رو به جلوی امروز جنبش اجتماعی شاهد تغییراتی کیفی هستیم. جنبش اعتراضی قدرتمند معلمان و یا بازنشستگان که دارند وسیعتر به میدان می آیند، مصادیق بارز این تغییرات کیفی هستند و اینها همه جنبش هایی هستند که هم به لحاظ مضمون خواستها و هم به لحاظ دامنه وسعت خود ابعادی اجتماعی دارند. این اتفاقات طلایه های شکل گیری خیزش های مردمی در سطح جامعه است که چنین گسترده و سازمانیافته و با خواستهای روشن به جلو گام برمیدارد و هر روز بیشتر توازن قوا را به نفع جنبش های اعتراضی در سطح جامعه تغییر میدهد. تاکید من تقویت این جنبشها، پیوستن به این اعتراضات و حمایت عملی از آنهاست. همچنین راهکار من درس گرفتن بخش های مختلف کارگری از تجربیات یکدیگر از جمله یادگیری از تجربیات درخشان معلمان است که با اتکاء به سازمانیابی سراسری خود توانسته اند در چنین ابعاد قدرتمندی قد علم کنند و پیگیر مطالباتشان باشند. از جمله الگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان مرکب از نمایندگان منتخب همه تشکلهای صنفی معلمان در شهرهای مختلف میتواند یک الگوی خوب برای شکل گیری یک تشکل توده ای سراسری توده ای برای بازنشستگان نیز باشد. تشکلی که با اتکاء به مجامع عمومی تشکلهای مستقل بازنشستگان در شهرهای دیگر و استفاده از امکان ابزار مدیای اجتماعی محل اعمال اراده مستقیم بازنشستگان در امر مبارزه شان باشد.
به نظر من خواستهای بازنشستگان در کنار مطالبات اعلام شده معلمان در واقع پلاتفرم مبارزاتی همه جامعه در دفاع از زندگی ومعیشت و داشتن کرامت انسانی است. به این معنا که وقتی معلم و بازنشسته علیه فقر و بی تامینی و تبعیض و نابرابری بلند میشود، پرچم خواستهای سراسری ای چون تحصیل رایگان، درمان رایگان وداشتن حق مسکن را بلند کرده و از حق داشتن زندگی ای انسانی سخن میگوید، دارد خواستهای کل جامعه را نمایندگی میکند. و یا اعتراض آنان به سرکوبگری های حکومت و دزدی ها و اختلاس ها اعتراض همه مردم است. راهکار من پیوستن به این اعتراضات و حمایت عملی از آنهاست. راهکار من درس گرفتن از تجربیات این مبارزات است. از جمله ما تجربه درخشان معلمان در امر سازمانیابی را دارند. با وجود تشکلی چون شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان است که معلمان توانسته اند در چنین ابعاد قدرتمندی قد علم کنند و پیگیر مطالباتشان باشند. برای مثال یک تجربه درخشان معلمان در همین هفته در شهر سنندج است که با ایستادگی در برابر سرکوبگران حکومت، مجمع عمومی خود را در کف خیابان به پا کردند تا نمایندگان منتخب خود را برای عضویت در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان تعیین کنند. و این تشکلی توده ای و شورایی است که متکی به اعمال اراده مستقیم معلمان از طریق نمایندگان منتخب مجامع عمومی شان و دخالتگری حداکثری در تصمیم گیری هاست.
راهکار من به هم پیوستن و حرکت هماهنگ جنبش های اجتماعی در دفاع از معیشت و زندگی و برای داشتن یک زندگی انسانی و به راه افتادن موجی از اعتراضات سراسری است. برای مثال همین امروز از سوی ۲۹ تشکل مستقل بازنشستگان به تجمع بزرگ و سراسری برای روز ۲۴ بهمن فراخوان داده شده است. این حرکتی در ادامه یکشنبه های اعتراض و در واقع پاسخ بازنشستگان به وضعیت امروز است. تاکید من بر حمایت گسترده و همه جانبه از این اعتراضات است. علاوه بر بازنشستگان، معلمان نیز برای آغاز مرحله دوم اعتراضات خود در روزهای ۲۳ تا ۲۷ بهمن فراخوان داده اند. معلمان با مبارزات درخشان خود حقیقتا حماسه آفریده و بطور واقعی صدای رسای کل جامعه در برابر تعرضات حکومت سرمایه داری مافیایی حاکم هستند. باید وسیعا به این صداها پیوست.
خواستهای بازنشستگان در کنار مطالبات اعلام شده معلمان در واقع پلاتفرم مبارزه همه جامعه است و ابعاد اجتماعی این اعتراضات نمادی از خیزش های مردمی است که چنین گسترده و سازمانیافته و با خواستهای روشن دارد به جلو می آید. راهکار من تقویت این جنبشهاست. بنابراین وقتی معلم و بازنشسته علیه فقر و بی تامینی و تبعیض و نابرابری بلند میشود. از آزادی حق تشکل و اعتراض سخن میگوید و خواستار پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات میشود. وقتی خواستهایی سراسری ای چون تحصیل رایگان، درمان رایگان وداشتن حق مسکن از سوی آنها فریاد زده میشود و شعارهایی چون “معیشت، منزلت، حق مسلم ماست”، “فقط کف خیابان بدست میاد حقمون” را در کف خیابان سر میدهند، این اعتراض همه کارگران، و همه بخش های جامعه است. انتظار میرود با بیانیه های مشترک با این مبارزات از سوی همه بخش های کارگری و همه جامعه حمایت و پشتیبانی شود. و بالاخره اینکه بازنشستگان با تاکید بر اینکه تورم و شرایط کرونایی دامنه فقر و محرومیت را بیشتر از قبل بر سرآنها گسترده است، افزایش ۱۵ در صدی حقوق ها و اندکی هم به بهانه “متناسب سازی!( در مجموع متوسط ۸۰۰ هزار تومان) برای بازنشستگان کشوری و لشکری را دهن کجی و توهین آشکار بر زندگی خود میدانند. در همین راستا بازنشستگان در فراخوان ۲۴ بهمن ماه خود به تجمعات بزرگ سراسری بر خواستهایی چون تعیین حقوق بر مبنای هزینه های واقعی خانوار و افزایش آن متناسب با نرخ تورم واقعی، اجرای کامل همسان سازی حقوقها معادل ۹۰ درصد حقوق شاغلین و پست های مشابه ، پرداخت دیون ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت به صندوق تامین اجتماعی، عیدی دو برابر حقوق، و آزادی فوری و بی قید و شرط اسماعیل گرامی تاکید کرده اند. بعلاوه اینکه بازنشستگان در اعتراضاتشان بارها و بارها بر افزایش حقوقهای خود به بالای خط فقر تاکید کرده اند و امسال با توجه به رشد تورم و افزایش سرسام آور قیمت ها خواست کارگران افزایش حقوقها به بالای ۱۶ میلیون است. بعلاوه درمان و تحصیل رایگان برای همه و داشتن حق مسکن و پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات از جمله دیگر تاکیدات بازنشستگان در مبارزاتشان بوده است. از خواستهای بازنشستگان باید وسیعا حمایت کرد.