گفتگو با شهلا دانشفر
غلام اکبری: گرانی و تورم یقه اکثریت مردم را گرفته و دستمزدها ، حقوق ها و مستمری بخش اعظم کسانی که مزد و حقوقی دریافت میکنند چندین باز زیر خط فقر است. اقتصاد جمهوری اسلامی به بن بست کامل رسیده و مجلس و دولت سعی دارند با افزایش چندرغازی حقوقها باز هم فقر و فلاکت بیشتری را به مردم تحمیل کنند و به دزدی و غارت ثروتهای مملکت ادامه دهند. یک مطالبه اجتماعی در میان بخش های مختلف طبقه کارگر افزایش دستمزدها به بالای خط فقر است. اولین سوال اینست که چه گفتمانهایی حول این مطالبه وجود دارد و جایگاه و اهمیت طرح این مطالبه و اینکه کارگر خودش با اعلام رقم بر سر خواستش به میدان می آید چیست؟
شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردید خواست افزایش دستمزدها امروز به یک مطالبه فراگیر در میان بخش های مختلف طبقه کارگر و به یک جنبش اجتماعی در سطح جامعه تبدیل شده است. جنبشی که بیش از یک دهه در جریان است و هر روز دامنه اش گسترده تر شده است. جنبشی که اعتراضش به فقر و تبعیض و نابرابری و تعرض هر روزه مفتخوران سرمایه دار به زندگی و معیشت مردم است و اعتراض ۹۹ درصدی های جامعه را نمایندگی میکند. کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه نیروی اصلی این جنبش هستند. در این اعتراض کارگر اعلام میکند که اگر خط فقر بطور مثال همین امروز ۱۶ میلیون است، مزد من هم نباید از این رقم کمتر باشد. و این یک اعتراض به دستمزدهای چند بار زیر خط فقر است. کارگر با این گفتمان در واقع دارد اولتیماتوم میدهد که دیگر اجازه نمی دهد که سرمایه داری مافیایی حاکم بیش از این زندگی و معیشت مردم جامعه را به دره نابودی بکشاند. از همین رو می بینیم که درکنار این مطالبه کارگر دارد از حق داشن یک زندگی انسانی سخن میگوید. از تحصیل و درمان رایگان برای همه و داشتن حق مسکن حرف میزند. خواستار برچیده شدن حقوقهای نجومی است و پایان دادن به اختلاس ها و چپاولگری ها یک مطالبه مهم و محور آنست و “معیشت، منزلت، حق مسلم ماست” شعار کف خیابانی آنست.
از این توضیحات میخواهم این نتیجه را بگیرم که خواست افزایش دستمزدها به بالای خط فقر به هیچوجه بیانگر سطح توقع کارگر از سطح زندگی و معاشش نیست، بلکه بیانگر اعتراضش به وضع موجود و چالش حکومتی است که با ردیف کردن انواع خط فقر نسبی و خط فقر مطلق و خط بقا و انواع خط ها و تعیین حداقل دستمزدهای چند بار کمتر از همین خطوط اعلام شده، می کوشد کل جامعه را به قهقرا ببرد. به همین اعتبار اینجا بحث فقط بر سر یک رقم نیست که هر چقدر میزانش بالاتر رود گویی رادیکال تر عمل شده است. بلکه بحث بر سر پاسخ به سیاست جنایتکارانه حکومت بر سر تعیین حداقل دستمزدها و خراب کردن آوار اقتصاد فروپاشیده اش بر سر کارگرن و کل جامعه است. در عین حال کارگر با این کار شورای عالی کار و بساط تصمیم گیری از بالای سر خود را کنار زده و میگوید هیچ کدام از اینها اعتباری در نزد من ندارند و با تعیین رقم دستمزد جلو آمده و در مقابل حکومتیان صف آرایی میکند و وارد جدال میشود. در نتیجه اینجا بحث بر سر یک جنگ است میان حکومت و کارگر، میان حکومت و ۹۹ درصدی های جامعه بر سر زندگی و معاش.
غلام اکبری: جنبش برای خواست افزایش دستمزد علاوه بر گفتمان سازی چه گامهای عملی ای برداشته و در کل جایگاه و اهمیت آن به لحاظ ساسی چیست؟
شهلا دانشفر: گفتمان هایی که جنبش برای خواست افزایش دستمزد آنهم در اعتراض به زندگی زیر خط فقر و تبعیض ها و نابرابری و چپاولگری ها به جریان انداخته، بسیار مهم است و مهر خود را بر فضای سیاسی جامعه میکوبد و این خود بیانگر جایگاه سیاسی مهم آنست. اما جدا از گفتمان سازی جنبش برای خواست افزایش دستمزدها یک جنبش میدانی نیز هست. هر سال کارگران بر سر این موضوع بیانیه هایی جمعی داده و حتی در ۱۷ اسفند سال گذشته تجمعی با تاکید بر مطالبه افزایش دستمزد به بالای خط فقر ۱۲ میلیون برگزار شد و تشکلهای مختلف از جمله شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت و نیز کارگرن فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه از ان حمایت کردند. همچنین یک موضوع تجمعات سراسری معلمان و بازنشستگان همواره تاکید بر افزایش دستمزدها به بالای خط فقر ۱۲ میلیونی بوده است. امسال نیز تا کنون شش تشکل کارگری با توجه به رشد نرخ تورم و افزایش سرسام اور قیمت ها و نیز لایحه بودجه مصوب مجلس که خود تعرضی به زندگی مردم است، طی بیانیه ای بر افزایش دستمزد ها تاکید کرده اند و شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت نیز اعلام کرده اند که مزد هیچ کارگری نباید از این رقم کمتر باشد. چنین ابعادی از اعتراضات میدانی که هر روزه جاریست بسیار مهم است. بطور مثال همین امسال معلمان و بازنشستگان تجمعات بسیاری بر سر خواستهایشان از جمله همین مطالبه داشته اند و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان معلمان در سراسر کشور را به اعتراضاتی گسترده در دو مرحله زمانی در بهمن ماه بصورت اعتصاب و تجمعات سراسری فراخوانده است. به عبارت روشنتر این ابعاد از اعتراضات میدانی بر سر خواست افزایش دستمزدها و در دفاع از زندگی و معیشت قدرت اجتماعی این جنبش در سطح جامعه را نشان میدهد و این نیرو عظیم ومیلیونی است. و این جنبشی است متحد کننده که قدرت بسیج وسیع اجتماعی دارد و مستقیما در تغییر توازن قوای جامعه به نفع کارگران و همه مردم تاثیر داشته و دارد. جنبشی که همراه با خود بخش های مختلف طبقه کارگر و ۹۹درصدی ها را حول خواستهایی سراسری کنار هم قرار داده و یک پیشروی مهم در جنبش سرنگونی است.
غلام اکبری: چگونه میتوان رژیم را مجبور به اعلام حداقل حقوقها بالاتر از خط فقر بکنیم؟
شهلا دانشفر: هم ما میدانیم و هم خود کارگران که حکومت به سادگی پای این خواست نمی آید و احتمال اینکه سطح دستمزدها مثلا همین امروز به بالای ۱۶ میلیون افزایش یابد کم است. اما طرح توقع و انتظار و مبارزه کردن برای آن بر توازن قوا به نفع کارگران تاثیر مستقیم دارد. در عین حال در شرایط معینی مثلا وقتی حکومت ها به سرازیری می افتند ممکن است دست به خیلی کار ها بزنند و عقب نشینی هایی بکنند تا دو روز بیشتر سر قدرت بمانند. بنابرین اولین مساله تعیین کننده فشار جامعه بر گرده حکومت و رساندن توازن قوا به نقطه ایست که حکومت به غلط کردن بیفتد. از جمله در سیر تحولات سیاسی پر شتاب اوضاع، جامعه در وجوه مختلف چنان یقه این حکومت را گرفته است، که حکومتیان آنچنان به وحشت افتاده اند که در نهیب های هر روزه شان به یکدیگر دارند از رفتنی بود خود سخن میگویند. در چنین توازن قوایی طبعا با قدرت بیشتری میشود این جنبش را به جلو برد.
واقعیت اینست که اقتصاد جمهوری اسلامی به ورشکستگی کشیده شده است. تلاش امروز حکومت این است که با تحمیل فقر و فلاکت بیشتر و بیشتر به مردم هم به چپاولگری هایش تداوم بخشد و هم برای خود چند صباحی بیشتر عمر بخرد. لایحه بودجه ریاضتی حکومت برای سال آتی بیانگر همین وضعیت است. و تا آنجا که به بحث میزان حداقل دستمزد ها بر میگردد، سیاست حکومت انقباض دستمزدها و پرکردن خزانه خالی شان با پول مردم است. از همین رو از یکسو بودجه های کلان به نیروهای سرکوب و دیگر ابزار سرکوبگری شان یعنی مذهب و صدا و سیما اختصاص داده اند. از سوی دیگر یک منبع درامد خود را بستن مالیات به همین حقوقهای بخش بزرگی از مردم و سوق دادن بخش های هر چه بیشتری از آنها به دره فقر و نابودی تعیین کرده اند. ولی برای اینکار دستتشان باز نیست. و می بینیم که زیر فشار همین جنبش برای خواست افزایش دستمزدها بحث هایشان حول و حوش رقمی در حدودچهارو نیم میلیون بعنوان میزان حداقل دستمزد ها برای سال آتی می چرخد. ضمن اینکه در کنارش دارند گزینه هایی چون منطقه ای کردن تعیین میزان حداقل دستمزد و طرح های استاد شاگردی و غیره را هم مزمزه میکنند. و یا بطور مثال طرح رتبه بندی مشاغل معلمان را که اجرای آن میتواند بهبودی در سطح حقوقهای آنها باشد را شورای نگهبان رد کرد. ولی همین الان ببینید چه غوغایی به پا شده و معلمان در تدارک اعتراضات گسترده در بهمن و اسفند ماه هستند. بنابراین اینکه حکومت به چه درجه از عقب نشینی تن بدهد بستگی به قدرت اعتراضات ما کارگران و ما مردم در دفاع از زندگی و معیشتمان دارد. چطور که کارگران با همین مبارزات خود توانسته اند طرح های تعرضی ای چون منطقه ای کردن تعیین حداقل دستمزدها و خیلی از طرح های ضد کارگری دیگر را عقب بزنند. و بالاخره بر روی همان میزان حداقل دستمزدی که در پایان سال تعیین میشود، تاثیر بگذارند.
بعلاوه موفقیت و پیروزی جنبش برای خواست افزایش دستمزدها به بالای خط فقر در این نیست که آیا همین امروز حکومت به آن تن میدهد یا خیر، بلکه موفقیت آن در یک قدرتنمایی بزرگ کارگری در برابر حکومت و عقب زدن تعرضات حکومت به کل جامعه است. موفقیت آن در تبدیل گفتمان اینکه دستمزد هیچ کارگر و هیچ فردی در جامعه نباید کمتر از ۱۶ میلیون باشد به گفتمان همه مردم و در متحد کردن بخش های مختلف طبقه کارگر و همه ۹۹ درصدی های جامعه در این مبارزه و در اعتراض علیه تبعیض و نابرابری و اختلاس ها و دزدی ها و بر چیده شدن حقوقهای نجومی است. موفقیت آن در جلو آوردن خواستهای سراسری ای چون درمان و تحصیل رایگان و حق داشتن مسکن به عنوان بخش مکمل دستمزدها حق داشتن زندگی ای انسانی است. و این سیری است که بطور واقعی جنبش برای خواست افزایش ها و مشخصا جنبش کارگری طی کرده است و در بستر چنین حرکتی است که گفتمان های رادیکال و کارگری هر روز بیشتر به جلو آمده و توازن قوا نیز به نفع مبارازت کارگرن و کل جامعه تغییر کرده است. به این اعتبار این جنبش و پیشروی هایش نقش مهمی نیز در پیشروی جنبش سرنگونی دارد.
غلام اکبری: با توجه به بحثی که در رابطه با اهمیت و جایگاه جنبش برای خواست افزایش دستمزد شد، توصیه شما به فعالین مبارزی که در تلاش برای ارتقا حداقل دستمزد و حقوق ها به بالای خط فقر هستند چیست؟
شهلا دانشفر: اولین تاکید من بر متحد شدن هر چه بیشتر صفوف جنبش برای خواست افزایش دستمزدها و علیه تعرضات جمهوری اسلامی به زندگی و معیشت کل جامعه است.
دادن بیانیه های مشترک، رفتن به پای تجمعات سراسری بر سر خواست افزایش دستمزد با گفتمانهایی که اشاره کردم، حمایت از اعتراضاتی که همین امروز بر محوریت این مطالبه بر پا میشود از جمله تجمعات اعتراضی معلمان و بازنشستگان، همراهی کردن با کارگران پیمانی پروژه ای نفت و تاکید بر اینکه مزد هیچ کارگری نباید از ۱۶ میلیون در ماه کمتر باشد، گذاشتن امضا بر زیر بیانیه هایی که هم امروز با این مطالبه منتشر شده اند و مبتکر راه انداختن طومارهایی با این خواست در تمام مراکز کارگری و حتی در محلات شدن، گامهای موثر و مهمی در این مسیر است.