به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش پنجم)

یادداشت کارگری هفته 

به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش پنجم)

اول ماه مه سال ۱۴۰۱ در راه است!

در آستانۀ اول ماه مه با دو وضعیت موازی و درآمیخته روبرو هستیم: بعد از تعطیلات نوروز، موج وسیع اعتراضات و اعتصابات و تجمعات خیابانی، در بخش‌های گوناگون آغاز شده است. انباشت مطالبات بی پاسخ مانده، بی نتیجه ماندن تاکنونی مذاکرات برجام و ته کشیدن ادعاهای دولت رئیسی و نیرنگ‌ها و دفع الوقت‌هایش درحل مشکلات معیشتی مردم، ادامۀ انفجار قیمت‌ها و فشار تورمی تحمل ناپذیر بر زندگی و معیشت مردم برخی از دلایل گسترش اعتراضات است. از آن سو موج احضارها و بازداشت فعالان و کنشگران جنبش‌های مختلف اعتراضی و صدور احکام طویل المدت زندان شدت یافته و نیروهای سرکوب حاکمیت همۀ توان خود را برای مقابله با حضور در کف خیابان، خاصه در تهران، به خدمت گرفته‌اند. بعلاوه شاهد ترور شخصیت فعالان شناخته شده جنبش‌های اعتراضی و انتشار گستردۀ اخبار جعلی و انجام عملیات ایذایی با هدف منحرف کردن اذهان عمومی هستیم.

یازده اردیبهشت (روزجهانی کارگر) و دوازده اردیبهشت (روزمعلم)، در شرایطی فرا می‌رسد که چشم انداز فوری برافزایش تقابل این دو رویکرد در بطن و بستر جنبش‌های اعتراضی دلالت دارد. کارگران، معلمان، بازنشستگان و … سایر گروه‌های مطالبه‌گر جایی برای عقب نشینی ندارند؛ در خط بقا می‌جنگند و چاره‌ای جز آمدن به کف خیابان ندارند. چنته عوامفریبان حاکمیت هم ته کشیده و برای مهار اعتراضات راه تشدید برخوردهای امنیتی را در پیش گرفته‌اند. 

این میان عوامل وابسته به شورای اسلامی کار، انجمن‌های اسلامی کارگران، و خانۀ کارگر، اول ماه مه را در زعامت نیروهای حراست و امنیت، با رفتن بر سر قبر آقا، بیت خامنه‌ای و جا گرفتن در اتوبوس‌ها برای حضور در نمایش نماز جمعه در شرایطی که به‌دلیل ماه رمضان از ساندیس خوری خبری نیست، بالماسکه‌ای موسوم به «هفتۀ کارگر» برگزار می‌کنند و بعید نیست امسال هم شاهد ادعاهای تکراری “علیرضا محجوب” و کباده کش او “حسن صادقی” . آن دیگران … با هزینۀ جاری و ساری خانه کارگر و انتشار عکس و فیلم در سایه سار خبرگزاری کار ایران (ایلنا) به نام روز جهانی کارگر باشیم.

در بستر تقابلی که چشم انداز گسترش آن مطرح است، توجه به تنوع شکل‌های اقدام از اهمیت مضاعفی برخوردار است. فعالان و کنشگران جنبش کارگری به همراه دیگر نیروهای مطالبه‌گر، عملا در هر منطقه با توجه به قدرت سازمان یابی مستقل، برآورد ناشی از توازن قوا و دامنۀ برخوردهای امنیتی، در خصوص گرامیداشت اول ماه مه به شکل‌های متناسب اقدام خواهند کرد. این تناسب می‌تواند شامل توجه و بهره برداری از همزمانی‌های اعتراضی موجود در میان گروه‌های مختلف مطالبه‌گران میدانی در کف خیابان هم  باشد. زیرا جبر ناشی از مبارزه برای حق بقا در شرایطی که حاکمیت جز فریب و سرکوب و زمان خریدن ها به عنوان ابزارهای مقابله با جنبش مطالباتی پاسخی ندارد، چاره‌ای نمی‌گذارد جز این که یکشنبۀ اعتراضی بازنشستگان و پنجشنبه‌های اعتراضی فرهنگیان با روزهای اعتراضی سایر گروه‌های مطالبه‌گر پُر شود و همۀ روزهای هفته، روزهای حضور گروه‌های گوناگون در میدان مطالبه‌گری در کف خیابان شود. این یکی از راهکارهای عمومی شدن اعتراضات در کف خیابان است که عملا گرایش به آن از درون جنبش مطالباتی بیرون آمده است؛ راهکاری که اگر در گام اول فضای مساعدی برای هم راهی‌های تصادفی، هماهنگ نشده و برنامه ریزی نشده و غیر رسمی به شکل موازی در کف خیابان  فراهم می‌کند در گام بعدی می‌تواند اعتراضات پراکنده را بر پایۀ فصل مشترک‌های موجود گروه‌های مطالبه‌گر سازمایافته تر متحد کند. 

نکتۀ روشن تجربۀ تلخ تجمع فرهنگیان در روز پنجشنبه اول اردیبهشت ۱۴۰۱ در تهران نشان داد که برای دستگاه امنیت و قوای سرکوب پوشش دادن شهر تهران از نیروهای ضد شورش و انتظامی در مسیرهای منتهی به وزارتخانه‌ها و مجلس و خیابان پاستور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

جدا از این، حضور گستردۀ همین نیروهای سرکوب در مقابل خروجی متروها و خیابان‌های اطراف، نشانۀ هراس حاکمان از هر سطح تجمعی‌ست که بخواهد امر مطالبه‌گری را در کف خیابان به نمایش عمومی درآورد!

بیگمان این چنین هراسی در یازدهم اردیبهشت (اول ماه مه) روزجهانی کارگر و روز بعدی روز معلم نیزوجود دارد تا با هجمه و اعمال خشونت، امر دادخواهی و مطالبه‌گری را ناممکن سازند. اما یازدهم اردیبهشت، روز جهانی کارگر (اول ماه مه) امسال گره خورده است به یکشنبه‌های اعتراض سریالی بازنشستگان سراسر کشور و تجمیع نیروهای مطالبه گر اعم از بازنشسته‌های تامین اجتماعی، بازنشستگان فرهنگی و غیره… که می‌تواند به شکل توامان بازخورد وسیع و گسترده‌ای را از جهت تبلیغی در پی داشته باشد. جا دارد که در پی گفت آنچه در روز پنجشنبه اول اردیبهشت در تجمع فرهنگیان تهران مشاهده گردید، برای “روزجهانی کارگر” و “روزمعلم” خاصه در تهران نسبت به این مهم توجه لازم و تمهیدات کافی صورت گیرد. 

در هر صورت کاملاً روشن است که کل اردوی کار کشور از دردی مشترک رنج می‌برد؛ دردی که جداگانه درمان نمی‌شود. ما حتی اگر به خاطر فشار بازداشت‌ها و احضارها و رشته‌ای از موانع دیگر نتوانیم یازده اردیبهشت (روز جهانی کارگر) و دوازده اردیبهشت (روزمعلم) را به سرفصل شایسته‌ای از همگرایی و هماهنگی و حضور خیابانی تبدیل کنیم، تردیدی نداریم که مسیر همین است و از همین مسیر باید رفت. روشن است این درد مشترک را باید با سازمان یابی هدفمند و راهکشایی همه جانبه جنبش های مطالبه محورجست و راه را برای پیشروی در صفی متحد، در مقابل دشمن مشترک ناممکن ساخت. این کار از ما بر می آید. با همه توان به پیش!..

ادامه دارد …. 

علاقمندان بخش های پیشین این یادداشت ها را می توانند : 

* بخش نخست این مطلب را می‌توانید در سایت روزشمارجنبش کارگری بخوانید:

http://karegari.com/maghalat/2022/03/29/Aval_Maj_1401_1.pdf

* بخش دوم این مطلب را می‌توانید در سایت روزشمارجنبش کارگری بخوانید:

http://karegari.com/maghalat/2022/04/03/Aval_Maj_1401_2.pdf

* بخش سوم این مطلب را می‌توانید در سایت روزشمارجنبش کارگری بخوانید:

http://karegari.com/maghalat/2022/04/10/Aval_Maj_1401_3.pdf

* بخش چهارم این مطلب را می‌توانید در سایت روزشمارجنبش کارگری بخوانید:

http://karegari.com/maghalat/2022/04/17/Aval_Maj_1401_4.pdf