در بخش اول یادداشتم آوردم: «عموم مردمان ما اعم از یک درصدیها، ۱۰ درصدیها، به عبارتی پایینیهای جامعه، ناگزیرند برای شکستن همهی شاخصهای فلاکت و مخرب نظام اسلامی، در این شرایط وانفسای اقتصادی، با خیابان آمدن و سنخیت بخشیدن به شعار «تنها کف خیابُون، به دست میاد حقمُون» نخستین قدمها را برای از بین بردن سیستم دلالی کالا و فساد بیش از اندازه، تعدیل اصولی نرخ ارز، مقابله با تحریم اقتصادی و تمامی سیاستهای نادرست و نسنجیدهی حاکمیت که با استفاده ازهمهی توان نیروهای خویش در از بین بردن فساد ساختاری که مافیاهای مختلف در توزیع کالاها را بهوجود آوردند، اعتراض کرده و بخواهند با عبور از وضعیت موجود، خود چرخهی هدایت گری را به عهده گیرند. این مهم فراهم نمییاید مگربا چرخهی سازماندهی و سازمانیابی و متشکل شدن نیروهای مطالبهگر درعرصهی رویارروییها و مبارزهی روزمرهی آنان!»
در ادامه یاد آور شدم: «برای استمرار مبارزه، خیابانها باید در اختیار و اشغال مردم مطالبهگر باشد. مکان مبارزه و انتشار آگاهی، خیابان است و این را هم نیروهای متشکل و صنفی و هم تودههای جان به لب رسیده، آزموده و آموختهاند. حاکمیت هم با انواع شگردهای بیشرمانه سعی در کنترل حضور و اعتراضات خیابانی مردم دارد. از بازنگری در قوانین استفاده از سلاح گرفته تا بازداشتها گسترده به بهانهی تجمعات غیر قانونی از معترضین در خیابانها. آینده را هم همین وزنکشی خیابانی مردم و حکومت سرکوبگر در کف خیابانها مشخص خواهد کرد. وقتی خیابان در اختیار و اشغال مردم مطالبهگر باشد، جایی برای حکومت باقی نخواهد ماند. دراین نبرد نابرابر: یا ما سرخصم را بکوبیم به سنگ / یا او سر ما به دار سازد آونگ!» (۱)
مردم در یک درهم تنیدگی بی مانندی در کف خیابانهای ایران شعار میدهند: «اگرگرانی نبود، ملت که اینجا نبود» از اینرو باید پرسید دو عنصر نان و آزادی چه پیوندی با هم داشته و دارند و اساساً میتوانند مرتبط باشند یا نه؟
برای پاسخ به این پرسش موضوع دیگری پیش پای ما دهان میگشاید و آن پرداختن بدین امر است که مسئله مرکزی گذران زندگی بر بستر گرانیهای سبد معیشت و همچنین گرانیهای ناشی از حذف یارانهها در درون جامعهی ما چه نزاع سیاسی را نمایندگی میکند؟
با توجه به خاستگاه طبقاتی تودهی معترضانی که امروز در کف خیابانند، یک نکته روشن است که خواستگاه اصلی معترضین وصول نان، آزادی و کرامت انسانی برای سیر کردن شکمهای گرسنه و خالی به همراه یکدیگر است.
آنچه مسلم است؛ تا دیروز و طی دو سال گذشته در شرایط دشوار کرونایی و گسترش کووئید۱۹، بهدست آوردن نان در برابر حفظ جان، خط مقدم مبارزات خیابانی بود. امروز وجه تمایزی بین کرامت انسانی همهی جانهای رها شده از وضعیت دشوار کرونایی با نان و حقوق مسلم آزادی و برابری نیست، این تنها بورژوازی حاکم است که با سیاست گرسنگی دادن به تودهی چند ده میلیونی مردم و حقوق بگیران برابر رشد تورم افسار گسیخته و گرانی سرسام آور کالاهای مصرفی و وارداتی، افزایش فلاکت عمومی و فقر گسترده را بر زندگی مردم تحمیل کرده است. تنها از این زاویه است که ما شاهد رشد سرکوب فزایندهی بورژوازی در بهکارگیری همهی ابزارهای سرکوب علیه خشم فروخفتهی مردم یا علیه فرودستان و گرسنگانیم!
در این مبارزهی نابرابر، معضل پدیدهی نان و آزادی را باید درهم تنیدگی فزایندهی آن دید و به مانند گرایشات راست درون و برون کشور، جامعیت و درهم تنیدگی نان و آزادی را به فرایند دو سوی مبارزه تقلیل نداد و سوا نکرد. این مبارزه بهشکل توامان و همگام رودرروییهاست؛ بهمثابهی تارنمای آشکار همهی معترضان گرسنه که سر تا کمر در درون سطلهای آشغال حاشیهی خیابانها فرو میبرند و آنانی که در طلب وصول خواستههای خود در عرصهی نوعیت به پاخاستن و بهدست آوردن نان، راه بجایی نمیبرند و گاه در برابر خانواده و سیرکردن شکم آنان خجل میمانند، دست به خودکشی میزنند!
دوسوی این عدم پاسخ گویی و سیری ناپذیری حاکمیت در چپاول جیب مردم و به تقابل کشاندن حرکات اعتراضی مردم را باید در شکاف ناکارآمدیهای نظامی دید که دفعتاً انواع کاستیهایش را با حذف یارانهها، کاستن از بودجههای حمایتی دولتی، جبران میکند. بیکارهای میلیونی قبل و بعد از کرونا به اینسو که «حاکمیت برای حل مسکن تودهی محتاج بی مسکن، هیچ پاسخی برای رفع مشکل آنان نداشته»، حتی برای حل مشکل اجاره و رشد بی خانمانی و صورت بندی دهها شکل زندگی مردم «با سیاستهای ویرانگر خود، گسترش کارتن خوابی، گورخوابی، آلونک خوابی، ماشین خوابی، همخانگیهای اجباری، کوره پزخانه خوابی، زیر پل خوابی، تونل خوابی، زندگی به سبک کانتینری و حتی سکونت در حاشیهی گورستانهای شهرهای بزرگ و ورود دو پدیدهی جدید: پشت بام خوابی (در تهران و مراکز استانها) و ستون خوابی (در بندرعباس) را با سقوط جمعیت به زیرخط فقر شهری و روستایی در بازار مسکن ایران و کوچاندن میلیونی آنان رقم زده است» (۲)
از طرفی حذف امکان آموزش و درمان رایگان در سطح کشور و حذف دهها امکان و بودجهی حمایتی از دسترس زندگی زحمتکشان و تهیدستان جامعه، اثرات سوء خود را به آشکارترین شکل بهنمایش گذاشته است. لذا برای تغییر این وضعیت فلاکت بار و ناموزون و پایان بخشیدن به بهره کشی مناسبات سرمایهدارانه در ایران در مقابل شبکهی مافیایی رانتخوار که به همهی ارکان زندگی مردم چنگ انداخته و بهشکل روزمره در تمامی وجوه زندگی در هیکل وزیر، نماینده مجلس، امام جمعه، حوزه علمیه، سپاه و بسیج، حزب الله، جندالله، امر به معروف و دهها شبکهی سرکوبگر دیگر… نبض سیاسی بودن همهی عناصر زندگی (نان، آب، هوا) و گره خوردن آنها ، با نبود آزادی در پهنهی خیزشهای روزمرهی زحمتکشان جامعه را به نمایش گذاشته؛ عدم تفکیک این دو از هم به عنوان وجه در هم تنیدهی جنگِ طبقاتیِ موجود، ضرورت وجودی خود را به نمایش میگذارد…
به روال آنچه که آمد، درجامعهی امروزما، درمقابل موجودیت حاکمیت ایدئولوژیک ، وسیاست زده گی همه ارکان زندگی معمولی و روتین مردم، گرانی نان ازآنجا به مسائل سیاسی پیوند خورده است که تمام مراحل تولید این قوت غالب مردم را دولت تعیین میکند. دولتی که در روندی غیر دموکراتیک در حکومتی استبدادی، نه تنها حافظ منافع مردم نیست، بلکه با ایجاد شبکهی گستردهی فساد و ویژهخواری، خود عامل تحمیل فقر و فلاکت مردم است. کشت گندم، نرخ خرید تضمینی آن، واردات و میزان تولید آن، تولید آرد و مقدار و نوع آن و نرخ آرد، نرخ نان و نحوهی پخت و توزیع آن در انحصار دولت – حکومت است و هیچ فرایند دموکراتیک و نظارت مردمی و علمی بر آن وجود ندارد. مطبوعات و رسانهها از بیان نقد و افشای حقایق بازداشته شدهاند و هر اعتراضی در هر سطح به شدت سرکوب میشود. با این وجود همچنان دو دسته وجود دارند: گروهی که با توجه به تنیدگی و پیچیدگیهای موجود جامعه فعالیت صنفی (غم نان) را مجزا ازفعالیت سیاسی نمیدانند ودستۀ دیگرمعتقدند که درچارچوب ساختار موجود با توجه به مفاد اساسنامه و آئیننامههای داخلی هرصنف میباید برای رسیدن به اهداف صنفی، صرفاً باید به امور صنفی بپردازند و از ورود به مسائل سیاسی پرهیزنمایند. اما وقتی این دو مانند مثال تولید و توزیع نان، در پیوند با یکدیگر قرار داشته باشند و شرایطی بهوجود آمده باشد که مطالبه ی نان امری سیاسی شود، چرا که « نان» و «آزادی» پیوندی ناگسستنی دارند، اگربه جای «نان»، واژهی «عدالت» را قرار دهیم؛ در مییابیم دستیابی به یکی بدون وجود دیگری ممکن نیست و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. بعنوان مثال اگر اعتراض به گرانی کالاهای اساسی را اعتراضی غیر سیاسی هم بدانیم، برخورد حکومت جمهوری اسلامی با معترضین آنرا به مسأله سیاسی برای مردم تبدیل کرده است. در همین رابطه در تاریخ ۲۶خرداد سال گذشته فیلمی منتشر شد که در آن کارگران یک نانوایی توضیح میدهند آردی که در زاهدان به دست نانواییها میرسد بسیار بی کیفیت و پر از کرم است و سوال میکنند آیا «مسئولین» حاضر به مصرف این آرد که پر از کرم و موریانه برای خانوادهی خود هستند؟ پس از انتشار فیلم کارگران نانوایی با شکایت کارخانهی آرد بازداشت شدند و رئیس پلیس فتای سیستان و بلوچستان ضمن تأیید خبر بازداشت کارگران، در جهت مشروع کردن اقدام خود و مجرم شناختن دو کارگر نانوایی گفت: «تهمت، تمسخر، ایجاد شایعات و دروغپردازی، تشویش اذهان عمومی، به ویژه در بحث سلامت جامعه و یا تحریک دیگران بر علیه شخص یا اشخاص در فضای مجازی جرم است و پیگرد قانونی دارد و این کارگران در پی شکایت مدیر یک شرکت تولیدی آرد در شهر زاهدان مبنی بر نشر اکاذیب و تبلیغات منفی علیه محصولات تولیدی این کارخانه، در یکی از کانالهای تلگرامی و تشویش اذهان عمومی بازداشت شدند».(۳)
در نمونهی فوقالذکر مشخصاً دستگاه پلیس درخدمت سرمایهدار(شرکت آرد اخوان نشاطی) با اتهاماتی از قبیل «تهمت»، «تمسخر»، «ایجاد شایعات و دروغ پردازی»، «تشویش اذهان عمومی» اقدام به سرکوب کارگران کرده است که نشان میدهد گرانی نان امری سیاسیست و مستقیماً با آزادی گره خورده است.
پرسشی که پیش کشیده می شود اینستکه ؛ مبارزه موجود در کدام سو میتواند به همگرایی گسترده بیانجامد؟
درهم تنیدگی وصول نان و آزادی و توامان بودن آنها، پایهی تعارضهای جدی و سرنوشتساز در مبارزهی موجود درون جامعهی ما تلقی میگردد و راه یابی این دو تنها در مسیر پرتلاطم، با غلبه بر پراکندگی در پیکار تودهای موجود خود را تعریف میکند.
پاسخ تا حد زیادی روشن است. خواستههای مطالباتی بی پاسخ مانده و بیواسطهی بین گروههای مطالبهگر، اعم از بازنشستگان، معلمان شاغل و قراردادی و روزمزد، دانشجویان، بخشهای وسیع لایههای کارگران، لشکر بیکاران امروز – که همان کارگران و کارکنان دیروزند که علیرغم سالها دوندگی به هیچ بخش ازخواستههای خود دست نیافتهاند – و مرکزیترین خواست آنان بازگشت برسرکار و همسان سازی، مخالفت با نظام پولی و کالایی کردن امرآموزش، افزایش دستمزد و… در همطرازی با هم، باید در وسعت مطالبات کل جامعه تعریف گردد.
اما حاکمیت مذهبی و ضد مردمی، با کمال وقاحت این دو عرصهی مبارزهی دستیابی نان و آزادی را وارونه نمایی کمونیستی جار میزنند تا شمشیر از رو بکشند و هر نوع اعتراض را به نام «شورش» و «براندازی» تعریف کنند و همهی عملههای خود را برای سرکوبی هر سطح اعتراض خیابانی – که فرقی هم نمیکند چه بازنشسته، چه معلم، چه پرستار، چه کارگر و کارمند – بسیج نماید و همه نوع تعابیر آسمانی- الهی و قرآنی را برای خنثی کردن شریانهای حیاتی جنبش خیابانی با بازوان سرکوب خود، تعبیر و تعریف کنند…!
جدال بر سر دوگانهی نان و آزادی، امروز همچون دیروز، صحنهی نابرابر مبارزهی خیابانی دو سویهی کار و سرمایه است! در جامعهی ما مانند همهجای جهان و همهی ادوار تاریخی مبارزهی طبقاتی، همان گونه که آلبرکامو بیان داشته است: «آزادی دغدغهی ستمدیدگان و سرکوبشدگان است، و حافظان طبیعی او همواره از میان آنان برخاستهاند. در دورهی فئودالیسم در اروپا، کمونها نگهدارندهی جوششهای آزادی بودند؛ در ۱۷۸۹ (در انقلاب کبیر فرانسه) ساکنان شهرهای کوچک و بزرگ پیروزی زودگذر آن را تضمین کردند؛ و از سدهی نوزدهم تا امروز جنبشهای کارگری مسؤولیت حفظ آبروی آزادی و عدالت را برعهده داشتهاند، بیآنکه هرگز به خواب هم ببینند که بگویند آن دو با یکدیگر آشتیناپذیرند. زحمتکشان، چه کارگران یدی و چه روشنفکران، تا بدانجا به آزادی محتوا دادند و به پیشرفت آن در جهان یاری رساندند که امروز آزادی اساس اندیشهی ما شده و برای ما مانند هواست که بی آن نمیتوانیم بهسربریم و نفسهایمان وابسته به آن است بیآنکه متوجه باشیم…» باری «…روشنفکران صاحب نفوذ به کارگر اعلام میکردند که تنها نان باید خاطر او را جلب کند نه آزادی – گویی کارگر نمیدانست که نانش نیز از بعضی جهات وابسته به آزادی اوست.» آلبرکاموادامه میدهد: «اگرکسی نان شما را ببرد، آزادی شما را نیزگرفته است. اما اگر آزادی شما را بگیرد؛ یقین داشته باشید که نانتان نیز درخطر است. زیرا از آن پس نانتان وابسته به هوس و دلخواه ارباب خواهد بود، نه به تلاش خودتان…» آری «آزادی هدیهای نیست که از دولت یا پیشوا و فرماندهی دریافت شود، بلکه ملک و مالی است که هر روز باید به کوشش یکایک و اتحاد همگان فراهم آید». (۴)
دراین میان یکی شدن و همکلام گشتن و سازماندهیهای شبکهای را فراهم آوردن، مبارزه را در عرصهی محیط کار و خیابان به پیش بردن، یگانه چارهی ممکن است. تأکید میدارم یک نیروی اجتماعی به تنهایی نمیتواند تحول اجتماعی را به ثمر رساند، ما باید به تجمیع نیروهای مطالبهگر در عرصهی رودروییها و بالا بردن تحکیم مناسبات برای دستیابی به مطالباتمان بیاندیشیم. هیچ نیروی کنشگری به تنهایی حتی مطالبات صنفی خود را نیز نمیتواند کاملاً به دست بیاورد. هرحرکت اعتراضی خیابانی هر حد هم گسترده و بلوغ یافته باشد، به تنهایی نمیتواند خلاء آلترناتیو جنبش اجتماعی را برابر ابراهیم رئیسی، رئیس دولت وقت و قالیباف رئیس مجلس و گلّهی جانوران رژیم اسلامی، این حاکمیت سیاه، نمایندگی کند. شعار را نباید در خلاء داد و خود را خشنود ساخت. تحول اجتماعی را یک نیروی معین به تنهایی نمیتواند به ثمر برساند… هر حرکت تودهای به نفع یک جبههی تودهای عظیمتر، با دفاع از ابتداییترین نیازمندیها و مطالبات شروع شده و به تدریج که این مبارزه بسط و توسعه یافت، اشکال و شعارهای مبارزهی خود را تغییر میدهد. امروز که آن جبههی تودهای قدرتمند را نساختیم و هرکداممان به تنهایی در عرصهی مبارزه، خود را پیشقدم و پیشگام میدانیم و آدم کشان و آدم فروشان نظام به شکل یک دیوار حائل برابر هر سطح از پیشروی ما از خود با هزار و یک ترفند مانند احضار، بازداشت، زندان، تبعید و اخراج از کار و سناریوی پرونده سازی های امنیتی که حربههای نخ نمای آن در هر مرحلهای دهن باز کرده است، دفاع میکنند، صرف صدور تیزترین و برنده ترین شعارها به تنهایی، راهگشا نخواهد بود. شکلگیری حاکمیت مردم به وسیلهی خود مردم، حیاتیترین پیش شرط رهایی طبقهی ما است و هر چیزی که برای مردم و بدون مردم باشد، خود دراساس پوششی برای تسلط بر مردم تلقی میگردد. در مقابل نظام اسلامی موجود، هیچ نیرویی بسان آلترناتیو نمی تواند معنا یابد. نباید از بالای سر مردم ، قیم مردم و تودهی مطالبهگری بود که امروز در ارتش گرسنگان دهان گشودهاند و فریاد بر میدارند و آواز سر میدهند: ما رنجبران ایرانیم، تا محروم و زیر فشاریم، معترض میمانیم! همگام شویم و این مبارزه را سازمانیافتهتربا اتکاء به قدرت همین مردم ، به پیش ببریم!
یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۰۳ جولای ۲۰۲۲
پیوست ها :
* سایت روزشمارجنبش کارگری ایران http://karegari.com
۱) امیرجواهری لنگرودی، یادداشت کارگری هفته (بخش اول)، دولت شش کلاسه،همین روزا خلاصِه، پنجشنبه ۲۳ ژوئن ۲۰۲۲
۲) امیر جواهری لنگرودی، یادداشت کارگری هفته، بازنمود بحران مسکن در ایران امروز کدام است (بخش دوم)
http://karegari.com/maghalat/2020/10/21/Yaddashat%20kargari%202+%20Maskan%20Okt%20%202020%20(Nr%2030).pdf
۳) گروه خبری تحلیل رسانک، بازداشت دو کارگر نانوایی در بلوچستان
https://rasanknews.com/2020/06/30/1-/
۴) آلبرکامو، متن سخنرانی روز ۱۰ مه ۱۹۵۳ در بورس کار شهر سنت آتین، ترجمه عزت الله فولادوند، ویژه نامه نگاه نو ۱۳۸۹
https://paymanpsychology.com/fa/2021/07/05