در بارهٔ مطالبهٔ کنترل کارگری در کارخانه ها: از تجربه اعتصاب کارگران هفت تپه بیاموزیم
مسئولان رژیم درروز اول فروردین ماه ١۴٠٢ حداقل دستمزد را پس از ۲۷ درصد افزایش )مبلغ ۸میلیون تومان(، اعلام کردند و این در حالیست که خط فقر اعلام شده توسط دولت، حدود حداقل ١۶ میلیون تومان است. کارگران در شرایط فعلی باید رقمی برابر با حداقل ۲۰ـ۳۰ میلیون تومان در ماه باشد! دولت سرمایه داری به این اقدام تهاجم همه جانبه به معیشت کارگران و زحمتکشان جامعه وارد کرد. در چنین شرایطی، ضروری است که در مورد مطالبات کارگران و در محور آن مفهوم »کنترل کارگری)نظارت مستقیم بر امور کارخانه(، در سایه تجارب
پیشین کارگران هفت تپه، اشاره شود. تجربه کارگران هفت تپه در دو سطح می تواند مورد بررسی قرار گیرد: اول، سازماندهی تشکیلاتی کارگران. دوم، مطالبه نظارت و کنترل کارگری.
در مورد امور سازماندهی، آنچه باید توجه داشت این است که دولت سرمایه داری ایران همانند هر دولت سرمایه داری، از ترفندهای مختلفی برای شکاندن اعتصاب استفاده می کند. اولین ترفند آنها سرکوب و ارعاب است. ا ّما گاهی صرفاً به سرکوب اکتفا نمی کند. فراتر از این می رود؛ به ظاهر کمی عقب نشینی می کند و سپس در میان اعتصاب کنندگان انشقاق و تفرقه می انداز. برای نمونه از طریق ضربه زدن مستقیم )دستگیری و شکنجه و روانی سخنگویان رادیکال کارگران( و غیر مستقیم )گسیل جاسوسان خود به مثابه اعتصاب شکنان، میان کارگران اعتصاب کننده و یا خریداری برخی کارگران(، به افتراق و انشقاق دامن می زند. ما شاید این ترفندها طی سالهای پیش تا به امروز در کارخانه هفت تپه شاهد بوده ایم.
در اوائل تاکتیک های رژیم ارسال یگان ویژه را به شرکت هفت برایسرکوبهای مستقیم بود. سپس، رهبران اصلی کارگران را دستگیر کردند. اسماعیل بخشی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و نهایتا او را دستگیر کردند و زیر شکنجه بردند. به سخن دیگر، در گام نخست رژیم می خواهد یا رهبران را بطور فیزیکی از میان بر میدارد، یا ارعاب کرده و زیر فشار روانی و جسمانی و مالی قرار دهد. ترفند بعدی این است که به ظاهر یکسری امتیازات اعطا کند. مدیر کارخانه دست نشانده دیگری به جای مدیر سابق می آورد. با این انگیزه که به کارگران نشان دهد که عقب نشینی از سوی دولت صورت گرفته است تا شاید برخی از کارگران اعتصابی به سر کار بازگردند. همزمان جاسوسان و خائنینی به مثابهٔ »اعتصاب شکن« میان کارگران روانه می کند. خوشبختانه اکثریت کارگران هشیار و آگاه در هفت تپه تمامی طرفنده های ضد کارگری رژیم و جاسوسانش را شناسایی و سپس افشا کرده اند.
تاکتیک های کارگران
از سوی دیگر، شاهد بودیم که خود کارگران نیشکر هفت تپه یکسلسله دستآوردها ی م ّهمی داشته اند. تداوم این دستآوردها در دور ٔه آتی می تواند کارگران را در موقعیت محکمتر و منسجمتر قرار دهد. یکی از دستآوردهای اصلی کارگران نیشکر هفت تپه امر»سازماندهی«بوده است. سخنگویان و رهبران کارگران هفت تپه بسیار مجرب و حساب شده در دوره پیش و تا به امروز، سازماندهی کردند. برای نمونه سخنرانی های اسماعیل بخشی در دوره پیش از دستگیرش بسیار سنجیده و آگاهانه بود. به روش درستی از مطبوعات دعوت شد و تمام سخنرانی ها رسانه ای شد ) تصادفی نبود که رژیم به انتقام از رسانه ای شدن سپیده قلیان را از دل تظاهرات بیرون کشیده و دستگیرش کرد و تا به امروز در زندان نگه داشته است(. این اقدامات تجارب نوینی است در جنبش کارگری که در پیش مشاهده نشده بود. زنان کارگر هم درسطح رهبری و سخنگوهای اصلی قرار گرفتند، این هم به نوبهٔ خودش اولین بار است در جنبش کارگری مشاهده می شود.
نکته دوم اتحاد میان کارگران بود. این هم امری است که در عمل آموخته شد؛. اول اینکه اتحاد در میان خود خانواده ها صورت گرفت. اعضای خانواده ها غیر مستقیم درگیر و داوطلب کمک رسانی به پیشبرد اعتصاب شدند. شبکه هایی ایجاد کردند که غذا درست میکردند. آشپزخانه هایی ایجاد کردند وغذا را به کارگران اعتصابی میرساندند که کارگران بتوانند اعتصاب و اعتراضات خود را ادامه دهند . در شوش مشخصاً و مهمتر از همه اتحاد بین کارگران در منطقه اتفاق افتاد. اعتصاب کنندگان فولاد اهواز در حمایت از کارگران هفت تپه بیرون آمدند و شعار »اتحاد« دادند. دانشجویان اکثر شهرهای ایران از کارگران هفت تپه حمایت کردند.برخی از وکلا و معلمان، و همچنین سایر اقشار جامعه از اعتصاب هفت تپه حمایت کردند.هزاران نفر امضاء جمع کردند و در سطح بین المللی هم تبلیغات وسیعی صورت گرفت.
اما در عین حال یکسری نکات مشخصی است که باید توجه اخص به آن شود.برای نمونه بر اساس تجارب تاریخی، زمانی کارگران اعتصاب و اعتراض کننده توسط پلیس و جاسوسان مورد تهاجم قرار میگیرند، کمیته های مخفی »دفا ع از خود«، تشکیل می شود. هدف این کمیته ها حمایت از تظاهراتشان است که اجازه ندهند تظاهرات و تجمعات آنها توسط عوامل رژیم به هم ریخته شود. همچنین لازم است کمیته های مخفی تحقیقات و افشای جاسوسان رژیم که میان کارگران رخنه کرده اند شکل گیرد. اسم و رسم و محلات مسکونی آنها و غیره کشف و افشا می شود، که همه بدانند این جاسوسان چه کسانی هستند. از سوی دیگر، مصمم و محکم ایستادن با هرابزار لازمازضروریاتمقابلهبا جاسوساناست. جاسوسانباید درس عبرت بگیرند.این اقدامات را کارکران هفت تپه انحام دادند و کماکان ادامه دارد. در هفت تپه افشای جاسوسان و کارگرانی که از خادمین مدیران در آمدند به درستی و پیگرانه تا به امروز ادامه یافته است.
مطالبات کارگران
در حوز ٔه مطالبات در هفت تپه، در مقابل کارگران دو گزینه عمومی قرار گرفت (رجوع شود به سخنرانی ۱۷ آبان ۱۳۹۷ اسماعیل بخشی)*:
اول، خصوصی سازی دوم، دولتی سازی
خصوصی سازی
کارگران نیشکر هفت تپه در مردود اعلام کردن »خصوصی سازی«ها متفق القول بودند. تمام کارگران اعتصاب کننده بر این اعتقاد بودند که خصوصی سازی ها باید کنار رود. عموما در بین المللی، سرمایه داری برای سودآور کردن کالاهای تولید شده از شیوه های مختلفی استفاده میکند، گاه از خصوصی سازی استفاده میکند، مثلا دوران مارگرت تاچر ۱۹۷۰ به بعد، ما شاهد سیاستهای نئولیبرالیستی که متکی بر خصوصی سازی های حتی در حوز ٔه وسایل ترانسپورت، آب ، برق می شد، بودیم. اما، در ایران آنچه هیچگاه »خصوصی سازی« به مفهوم سرمایه داری متعارف نبوده است. مدیران و رؤسا و سرمایه داری که بخش خصوصی را پوشش داده اند یک عده افراد دزد و کلاش و حقه باز بوده اند. دولت برای رفع مسئولیت از خود و خدمت به باندهای مافیایی این آقازاده ها را با پرداخت وام های کلان بر مصدر امور قرار داد. هدف این آقازاده هم به هیچوجه رشد بارآوری کار و تولید تکامل یافته تر و بهبود وضعیت کارگران نبود. از اینرو خصوصی سازی از سوی کارگران کاملا مردود اعلام شده و به حق در شعارها و مطالباتشان خط بطلان بر »خصوصی سازی« کشیدند.
نکته دیگر قابل توجه اینست که حکومت جمهوری اسلامی، ماهیتاً متعارف با سایر حکومت های سرمایه داری نیست )حتی کشورهای عقب مانده اقتصادی(. در این کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی، عموما سرمایه داران کلان حکومت ها را با فریب و تزویر متکی بر دمکراسی صوری با هزینه های نحومی بر مردم جامعه خود تحمیل می کنند )البته در برخی از موارد خود سرمایه داران کلان نیز در حکومت قرار می گیرند. مانند ترامپ و بایدن در آمریکا و سوناک در انگلستان(. اما، عموماً و تاریخاً در این حکومت های امپریالیستی، حافظ منافع درازمدت سرمایه داران کلان هستند. به سخن دیگر نقش رژیم محافظت و مراقبت از سرمایه داران است. حتی چنانچه منافع سرمایه داران به مخاطره افتد با ابزار استفاده از نیروی های مسلح از آنها حمایت می کند. اما، در ایران، ما شاهد ادغام سرمایه داری کلان با خود حکومت بوده ایم. برای نمونه سپاه پاسداران و سایر نیروهای نظامی و امنیتی کشور در حکومت ادغام شده و فرماندهای سپاه و وزارت اطلاعات و غیره خود از کلان سرمایه داران شده اند. برخی از سرمایه داران کلان خارج از حکومت کنار گذاشته شده اند و یا دستگیر و اعدام شده اند. این تناقض آشکار حکومت جمهوری اسلامی با سایر حکومت متعارف و مرتبط به غرب است.
دولتی سازی
نکته بعدی در مورد دولتی سازی کارخانه هفت تپه بود. اسماعیل بخشی در سخنرانی ۱۷ آبان ۱۳۹۷ خود ) چند روز پیش از دستگیری اش(* اعلام می کند در مورد »دولتی سازی« دو گزینه وجود دارد که اسماعیل بخشی درآخرین سخنرانی ۱۷ آبان ۱۳۹۷ به روشنی به این دو گزینه اشاره کرد.
اوّل، از آنحایی که خود کارگران تخصص و تجربه کافی و آشنایی لازم داشته، باید خود، کنترل تولید و توزیع را در دست خود بگیرند، یعنی کل کارخانه را تحت نظارت و کنترل خودشان قرار دهند.تولید کنند و بفروشند و پول را هم بصورت برابر بین خودشان تقسیم کنند. اسماعیل بخشی در این سخنرانی اعلام کرد موافق این گزینه
است. دوم، گزینه ی دولتی سازی از صفر تا صد تحت نظارت منتخبین کارگران.
قابل ذکر است که در این مطالبهٔ دولتی سازی )حتی تحت نظارت کارگران( تناقض آشکاری با نظریات اعلام شده توسط اسماعیل بخشی وجود دارد. اسماعیل بخشی درسخنرانی اش به آن اشاره می کند
«..من به عنوان نماینده شما با وزیر، استاندار، فرماندار، سازمان اطلاعات، نمایندگان استان، نمایندگان شهرستان، از طرف همه شما صحبت کردیم. منتها علیه سخنان آنها که حمایت از سرمایه داران است…دولت هم در این موضوع مقصر است و میبایست خود دولت محکوم شده و به ما غرامت بپردازد. و به کارگر هفت تپه پاسخ دهد. به سخنی دیگر، او مشخصاً میگوید که ما نمایندگان از طرف شما کارگران رفتیم مذاکره کردیم ، کارفرما ها ونماینده گان دولت و تمام مدیران را دیدیم و دولت را به عنوان قاضی قبول کردیم که مسائل ما را حل کند اما ما در عمل فهمیدیم که این دولت در واقع خود نماینده ی همین افراد فاسد و مدیران است و خود دولت اینها
را سر کار آورده، و هیچ چیزی راجع به آنها نمی گوید و آنها را افشا نمیکند.
در نتیجه، این ارزیابی بسیار مهمی است که باید خود کارگران نیشکر هفت تپه به آن باید توجه کنند. این نظر از طریق یک تجربه عملی یکساله کشف شده و نه در تئوری و نظریه ی یک عده ای مارکسیست، مبنی بر این که دولت در واقع دولت سرمایه داری و نماینده سرمایه داران و مدیران است، و حافظ منافع کارگران نیست. زمانی کارگرانی شعار میدهند که هفت تپه »دولتی شود«! حتی با نظارت کارگران، چنانچه دولت این را بپذیرد )که همانطور که نشان داده شد هرگز اتفاق نیافتاد(، زیرا در بهترین حالت این توافق بر اساس قوانین و قواعد بین المللی صورت خواهد گرفت. سه جانبه گرایی اعمال میشود. یعنی یک نماینده از دولت یک نماینده از مدیران و یک نماینده از کارگران با هم مشورت می کنند و تصمیم می گیرند. اینجا کارگران اسیر همان مدیران و دولت خواهند بود. در رٲی گیری در صورت بروز اختلافات، نماینده های کارگران »یک به دو« در اقلیت قرار می گیرند. به سخن دیگر، چهارهزار کارگر یک رٲی دارند.نمایند ٔه مدیران که اغلب از »آقازاده ها« هستند یک رأی و نماینده ٔ دولت هم یک رأی. این رابطه واضح است که غیر عادلانه است. سه جانبه گرایی یک فریب است و نباید مورد پذیرش کارگران قرار گیرد. ضمن اینکه حملات اخیر دولت به کارگران نشاند ٔه اینست که قصد حمایت از خصوصی سازی و وضعیت موجود را دارند! بنابراین کسانی که این شعارها دولتی سازی بپذیرند در واقع به یک موضع تسلیم طلبانه تن داده اند. زیرا این امری نیست که عملی شود و امری نیست که اصولااز لحاظ قانون خود نظام جمهوری اسلامی قابل قبول باشد. از نقطه نظر منافع دراز مدت کارگران این شعار منتفی است. بنابراین، مطالبه خود اسماعیل بخشی در ۱۷ آبان ۱۳۹۷ ایراد شد قابل تأمل و اجرا است. تمرکز اصلی کارگران اعتصاب کننده اگر قرار است خواهان تغییر مناسبات کنونی باشد و دستاوردهایی داشته باشد، باید
پذیرش موضع اسماعیل بخشی یعنی کنترل کارگری، باشد.
مفهوم مطالبه کنترل کارگری
برخی تصور میکنند که »کنترل کارگری«یعنی عده ای کارگر می آیند وکنترل کارخانه را به دست میگیرند و بعد مسائل برای همیشه مرتفع میشود . باید توجه شود که ساختن جزیره ایده آل در درون جامعه سرمایه داری غیر عملی است. ساختن یک شرایط ایده آل در یک کارخانه غیر ممکن است. این نوع عقاید در میان آنارشیست ها محبوبیت دارد. مفهوم کنترل کارگری از دیدگاه مارکسیستی باید کاملا روشن باشد. یک جنبه از مفهوم »کنترل کارگری« سنتاً در دوران پس از انقلاب سوسیالیستی مطرح می شود. یعنی زمانی که انقلاب کارگری تحقق می یابد و جامعه وارد یک دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم میشود. در این دوران گذار، دولت شوراهایکارگریبهقدرتمیرسد، اماکماکانمجموعهٔطبقهکارگرآمادگی برای مدیریت ندارد،زیرا تجربه کافی و تخصص لازم در تمام حوزه ها هنوز توسط جمیع کارگران کسب نشده است. بنابراین، در دور ٔه انتقال از سرمایه داری به سوسیالیسم برخی از مدیران یا سرمایه دارای کوچک حتی برخی از کارخانه ها برای دوره ای باقی می مانند، اما ، تحت کنترل و نظارت مستقیم دولت کارگری. این مفهوم کنترل کارگری از دیدگاه مارکسیستی است. اما در دوران پیش از انقلاب سوسیالیستی، شعار »کنترل کارگری« نیز مطرح است. در واقع، اساس طرح این مطالبه ایجاد اعتماد به نفس در درون طبقه کارگر است . این مطالبه ای است»انتقالی« به این مفهوم که امر تحقق آن در چارچوب نظام سرمایه داری غیر عملی است و تحقق آن نظام سرمایه داری را در موقعیت فروپاشی قرار خواهد داد. در واقع منجر به تدارک انقلاب کارگری می شود. چنانچه کنترل کارگری در یک کارخانه و در انزوا تحقق پیدا کند حتی برای یک روز، این امر به کسب اعتماد به نفس در میان کارگران منجر می شود.
جامعه سرمایه داری همواره تقسیم کار بین کار یدی و فکری را تمایز قایل شده است. نظریه پردازان سرمایه داری استدلال می کنند که کارگران قابلیت و نیازی به فکر کردن ندارند، کار فکری متعلق به »از ما بهتران« است )روشنفکران و متخصصان و کاردان ها و غیره( . این برخورد در میان گرایش های سیاسی راست و حتی چپ نیز دیده می شود. افرادی که تصور می کنند کارگران بی سواد و کم عقل اند و روشنفکران در اتاق های دربسته قابلیت تصمیم گیری برای آنها را دارند، زیرا چند کتاب خوانده و ترجمه کرده اند اینها نخبه گرایان بی ارتباط به کارگران هستند. این برخوردهای کاذب و ایدئولوژیک متاسفانه در سطح جامعه حتی میان خود کارگران هم تاثیر میگذارد. یعنی برخی از کارگران و زحمتکشان به این باور میرسند که ُمنجیانی باید به جای آنها تصمیم بگیرند. طرح و تلاش برای تحقق مطالبه کنترل کارگری این آگاهی کاذب جامعه سرمایه داری را مورد سؤال قرار می دهد. اما، برخلاف این ارزیابی های روشنفکرانه و خود ـ محوربینانه، کارگران در عمل نشان داده و می دهند که سازمانده های خوبی هستند و خودشان قابلیت به دست گرفتن امور را دارند. کارگران نیشکر هفت تپه چند سال پیش این موضوع را در عمل به اثبات رساندند که حتی خودشان می توانند مدیریت کارخانه را بدست گیرند. این امر محققاً اعتماد به نفس در میان آنها را تقویت می کند. تجربه تا کنونی هفت تپه یک تجربه غنی است برای تکرار آن در کارخانه های سراسر ایران.
برخی استدلال می کنند که از آنحایی که کنترل بر کارخانه توسط کارگران عملی نیست، پس نباید این شعار را طرح کرد و به مطالبات حداقلی اکتفا کرد. منقدان می گویند امکان برقراری کنترل کارگری در یک کارخانه کنترلکارگریوجودنداشته وسرمایهداریاجازهنخواهدداد. بله درستاستکه سرمایهداریاجازهنخواهد زیرا نمی تواند اجازه دهد، چون با اجازه دادن کل نظام سرمایه داری در هم می شکند.باید توجه کرد که مساله بالا رفتن آگاهی ضد سرمایه داری در این تخاصم طبقاتی مهم است. در درون طبقه کارگر ایدئولوژی هیئت حاکم مبنی بر اینکه گویا فقط روشنفکران و نخبگان، مهندسین و دکترها و یا وزرا و کابینه و دولت سرمایه داری قادر اند تصمیمات امور کار و زندگی کارگران را بگیرد را در مجموع مورد سؤال قرار می دهد! مطالبات انتقالی این تابو را می شکند و نشان میدهد خیر چنین نیست! کارگران خودشان میتوانند این کارها را انحام دهند. در عین حال در تحربه منجر ارتقاء آگاهی سیاسی کارگران می شود. بالارفتن آگاهی ضد سرمایه داری شرایط را برای حاکمیت کارگری هموار می کند. تجربه بسیار کوتاه اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه این موضوع را برجسته کرد. طرح شعار کنترل کارگری )نظارت کارگری( از این زاویه برای ما مهم است. نه به این علت که به آن مطالبات توهم داشته و یا تصور می شود که گویا در یک کارخانه می تواند سوسیالیسم ساخته شود. طرح این مطالبه و مبارزه در راستای تحقق آن: اول، اعتماد به نفس در میان کارگران اعتصاب کننده را ارتقاء می دهد. دوم، آگاهی ضد سرمایه داری را از وضعیت موجود در میان توده ها، یک درجه بالا می برد. به سخن دیگر، توهمات به نظام سرمایه داری کاهش پیدا می کنند و در نتیجه رودرویی طبقاتی تشدید شده و راه برای سازماندهی سراسری ستاد رهبری متشکل از پیشتازان کارگری و نهایتاً تدارک انقلاب کارگری هموار می شود.
۱۲ فرودین ۱۴۰۱
مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz
یادداشت ها • سخنرانی آبان ۱۳۹۷اسماعیل بخشی در هفت تپه