بیش از ۶ ماه است که جامعه ما در التهاب وضعیت انقلابی بسر می برد. اعتراضات و مقاومت علیه ابزار سرکوب رژیم، به ویژه توسط زنان و جوانان غیور ایران ادامه یافته است. مطالبات سرنگونی رژیم در سراسر ایران طنین افکنده است. اما، امروز با به صحنه وارد شدن متشکل و سراسری کارگران پروژه ای و پیمانی در خوزستان وارد مرحله نوینی شده است. تا امروز بیش از ۸۴ کارخانه از کارگران پیمانی اعتصاب کرده در مقابل دولت سرمایه داری خواهان گرفتن حقوق پایمال شده خود شده اند. این اعتصابات با اشغال کارخانه ها و بدست گرفتن کنترل بر تولید و توزیع می تواند به فرجام منطقی خود برسد. یعنی به حاکمیت رسیدن خود کارگران توسط شوراهای کارگری.
اما در میان توده های معترض هنوز در مورد به چالش و به زیر کشیدن کل نطام سرمایه داری نا روشنی وجود دارد. به سخن دیگر هنوز تمام کارگران به آگاهی ضد سرمایه داری و استقرار حاکمیت خود نرسیده اند. ستاد رهبری اردوی کار به رهبری کارگران پیشتاز هنوز ساخته نشده است. اما در برخی از محلات کارگری بخشی از کارگران و جوانان سوسیالیست به آگاهی ضد سرمایه داری و سوسیالیستی رسیده اند. این آگاهی چنانچه گسترش یابد در دوره بحران سیاسی حاکمیت (که علائمی آن مشاهده شده است)، می تواند تدارک و سازماندهی انقلاب سوسیالیستی دیده شود. کارگران نباید اجازه دهند که اپوزیسیون راست و میانه وابسته به امپریالیسم آمریکا و اروپا، پس از سرنگونی این رژیم، به حاکمیت برسند. کارگران باید خود در مقام حاکمیت قرار گیرند. چنانچه «رژیم چنجی» هم صورت گیرد و حاکمیت بدست اردوی کار به رهبری طبقه کارگر نیفتد، مسایل بنیادین جامعه برای چند دهه دیگر به شکل دیگری ادامه خواهد یافت. در عین حال در وضعیت کنونی ما شاهد ظهور جریانات مماشات جو و اصلاح طلب در میان خود کارگران هستیم. کارگران پیشتاز باید از این گرایشات مماشات جو، فاصله گرفته و خود را برای گرفتن امور کارخانه بدست خود دست آماده کنند و در دام منشور های مماشات جویان نیفتند.
اقدام آنها نه بر اساس منشورهای تحمیلی اصلاح طلبانه است. در مقابل کارگران پیشتاز کارگری، باید بر اساس «برنامه اقدام کارگری»، خود و سایر کارگران را سازمان دهند. اردوی کار امروز در مقابل خود، پس از سرنگونی رژیم دو گزینه دارذ: استقرار رژیم دیگری از سرمایه داران (متکی بر دول امپریالیستی) و یا حاکمیت خود اردوی کار به رهبری شوراهای کارگری! مارکسیست های انقلابی در ایران، در مقابل بدیل های سرمایه داری، و یا بدیل های اصلاح طلب و مماشات جو سندیکالیستی درون کارگران (که سر خود را با انتشار «منشور حداقلی» ها گرم کرده اند)، از بدیل کارگران پیشتاز سوسیالیست یعنی «برنامه اقدام کارگری» برای تدارک انقلاب کارگری، حمایت می کند. این گام ها باید توسط کارگران پیشتاز که به آگاهی ضد سرمایه داری و سوسیالیستی در عمل رسیده اند، انجام گیرد. اما این آگاهی سوسیالیستی چگونه بدست می آید؟
آگاهی سوسیالیستی در درون جنبش کارگری و به خصوص کارگران پیشتاز اینگونه ظاهر می شود، که در گام نخست، مسئلهٔ دولت سرمایه داری در کلیتش مورد سوال قرار گرفته، و خواسته ها و مطالباتی را طلب کند، که خواهان افشای دولت سرمایه داری شود. مانند بدست گرفتن امور به دست خود در هر کارخانه و طرح مطالبهٔ «کنترل کارگری» (نظارت کارگری). در ایران این مطالبات در پیش توسط یکی از سخنگویان کارگران هفت تپه، اسماعیل بخشی در ۱۷ آبان ۱۳۹۷، طرح شد.
در سطح تجربه بین المللی پیش از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، لنین در مقالهٔ معروفش تحت عنوان «در بارهٔ اعتصاب» به این موضع اشاره می کند که اعتصاب با وجود اهمیت بسیارش برای طبقه کارگر، اما همهٔ مبارزه کارگری نیست زیرا الزاماً منجر به سرنگونی دولت نمی شود. به عبارت دیگر آگاهی ها ضد سرمایه داری و حتی سوسیالیستی در میان کارگران در مبارزات طبقاتی بوجود می آید، اما این آگاهی به تنهایی منجر به تحقق دولت کارگری نمی شود؟ اعتصابات در یک کارخانه و یا اعتصابات سراسری الزاماً منجر به تغیرات بنیادین در جامعه نمی شوند. حتی اگر این شیوه مانند انقلاب ۱۳۵۷ به سرنگونی منجر شود، الزاماً منجر به تحقق یک دولت کارگری ختم نمی شود. به این معنا که رژیمی دیگر قدرت سیاسی را با حفظ دولت سرمایه داری بدست می گیرد و به استثمار کارگران ادامه می دهد. برای نمونه در بهمن ۱۳۵۷ رژیم خمینی متکی بر اعتصابات کارگری و اعتراضات زحمتکشان و قشرهای اجتماعی، به علت نبود یک رهبری کارگری به جای رژیم شاه نشست (با حفظ همان دولت سرمایه داری). در این راستا، دول امپریالیستی غربی، برای جلوگیری از انقلاب کارگری شرایط را هموار کردند که استثمار بر کارگران و زحمتکشان توسط رژیم نوین با لباس جدیدی تداوم یابد (تاج به سر رفت! عمامه بسر آمد!). تاریخ نشان داده است که تنها سازماندهی اعتصابات و اعتراضات حتی میلیونی بدون رهبری کارگری، منجر استقرار دولت کارگری نمی شود.
باید ببینیم آن عاملی که منجر به سرنگونی می شود چیست؟ باید بدانیم چه شرایطی باید در اعتصابات و اعتراضات وجود داشته باشد که منجر به استقرار دولت کارگری شود. اگر گریزی به تاریخ مبارزات طبقاتی بیفکنیم مشاهده می کنیم که در اوایل قرن بیستم فعلیت انقلاب در سطح جهانی در دستور روز قرار گرفت، یعنی درواقع طبقه کارگر رشد کرد و آگاهی به مراتب بیشتری نسبت به دوران پیش کسب کرد، و مبارزات طبقاتی تا سرحد سرنگونی دولت طرح شد، در این دوره ما شاهد یک مرحله نوینی از سازماندهی برای انقلاب کارگری، در سطح بین المللی شدیم. به سخن دیگر، از اوائل قرن بیستم در بسیاری از جوامع (به ویژه کشورهای مستعمره و یا تحت سلطه امپریالیسم)، کارگران با سازماندهی اعتصابات، تا سرحد تسخیر قدرت پیش رفتند. در این دوره برای تحقق تسخیر قدرت کارگری، ما شاهد سازماندهی نوینی بودیم، که توسط لنین مطرح شد. او به این نتیجه رسید که کارگران به ابزار اخصی نیاز دارند تا امر تسخیر قدرت را عملی سازند. به سخن دیگر ظرف تشکیلاتی ای نیاز است که آگاهی کسب شده توسط کارگران را در افت و خیزها مبارزه طبقانی مصون نگه دارد. به عبارتی این آگاهی کسب شده در دوره پیش از بین نرود، تا مرحله بعدی که وضعیت انقلابی در جامعه بوجود آید، و قدرت سیاسی به دست خود طبقه کارگر بیافتد. این موضوع همان مسئله ای است که لنین در رابطه با حزب پیشتاز کارگری مطرح کرد. این ابزار تشکیلاتی یک حزب کارگری از اقلیت کارگران پیشتاز (نه حزبی از تودهای وسیع کارگری) بود. این حزب متشکل از متعهد ترین، و جسور ترین عناصر کارگران پیشتاز است. در نتیجه، نظر لنین این بود که اعتصابات و اعتراضات کارگری باید رهبری داشته باشند. بنابراین، لنین استدلال کرد صرفاً تداوم اعتصابات به قدرت گیری طبقه کارگر منجرب نمی شوند، یک تشکیلات مشخصی نیاز است. تشکیلات اخصی متشکل از اقلیتی آگاه و ضد سرمایه داری و سوسیالیست، از جامعه کارگری، که بتوانند وظایفی خاص را انجام دهد. انقلاب در ۱۹۱۷ روسیه با این روش به پیروزی رسید و نخستین و تنها انقلاب کارگری بوقوع پیوست.
برای کارگران پیشتاز در ایران، کسب تجارب تاریخی و تجارب بین المللی حائز اهمیت است. به این معنا که برنامه ای که این حزب تدوین می کند، شامل تجارب کل مبارزات طبقاتی در سراسر جهان باید باشد. به سخن دیگر، این حزب اخص کارگری (حزب پیشتاز کارگری) دارای تجربه و قدمت تاریخی است، لذا از تمام تجارب برای پیشبرد انقلاب در یک کشور خاص استفاده می کند. افراد شرکت کننده در این حزب باید متشکل از کارگران آگاه سوسیالیست باشند (نه عده ای «روشنفکر» خارج از طبقه که در اتاق های در بسته و آنهم عمدتاً در خارج از کشور که به «تأ سیس» حزب کارگری دست می زنند). البته بدیهی است که روشنفکران انقلابی هم در این حزب وجود دارند، امّا، آنها بایستی در عمل مورد پذیرش این پیشروان کارگری قرار گرفته باشند، نه اینکه هر روشنفکری ادعای انقلابی بودن کند و بگوید طبقه کارگر باید به من بپیوندد! تاریخ چهل و چهار ساله ما هم نشان داده است که رهبری عملی از بالا بوجود نمی آید. حزب پیشتاز کارگری که از مجرب ترین و آگاه ترین کارگران است، از پایین شکل می گیرد. تشکیلات این حزب باید مخفی باشد و در غیر این صورت نمی تواند وظیفه اش را درست انجام دهد(علنی کاری رایج در میان فعالان کارگری، محکوم به شکست است!). این حزب بایدشامل تمام تجارب بین المللی و تاریخی جنبش کارگری باشد. این جنبه مهمی است که لنین در مقاله «در مورداعتصاب » از آن یاد می کند. تجربه تاریخی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ که در شرایط خاصی رخ داد، این درس را به کل جنبش کارگری داد، که باید حزب اخص طبقه کارگر ساخته شود تا بتوان انقلاب را سازماندهی کرد، وگرنه طغیان ها، اعتراضات، اعتصابات عمومی صرفاً نمی توانند منجر به سرنگونی نظام سرمایه داری شود. ما در انقلاب ۱۳۵۷ اعتصابات عمومی مهمی داشتیم و میلیون ها نفر به خیابان ها آمدند و شاه را سرنگون کردند، ولی بعدش چه شد؟ نتیجه آن بود که کسی بدتر از شاه سرکار آمد. درواقع، مسئله اصلی ایجاد یک ستاد رهبری مخفی است که در دوران پیشا انقلاب برای تدارک انقلاب بوجود آید. این همان چیزی که ما در رابطه با اعتصابات هفت تپه کمبودش را احساس کردیم و می کنیم، نبود یک حزب پیشتاز کارگری!
اما برای رسیدن به ستاد رهبری و تحقق حاکمیت کارگری، کارگران و زحمتکشان جامعه باید حاکمیت خود را در عمل نیز از امروز تجربه کنند. ایجاد هسته های مخفی کارگران پیشتاز و طرح شعارهای محوری برای اعتصابات کارگری بسیار حائز اهمیت است. شعار محوری کارگران و سایر قشرهای جامعه امروز باید از مجرای گرفتن حاکمیت و کنترل خود در محلات کار و کارخانه ها بدست آید.
بدست گرفتن کنترل امور در کارخانه ها و محلات کار از طریق اشغال آنها نقطه آغازین اعمال کنترل خود بر تولید و توزیع است و راه را برای سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار حاکمیت شوراهای کارگری هموار می کند. چنانچه کارگران و دانشجویان و کارکنان ادارات و بیمارستان ها و غیره محل کار خود را به شکل سراسری بدست گیرند، این روش ضمن کمک رسانی به ایجاد یک ستاد رهبری سراسری، به مفهوم ورود به دوره تدارک برای سرنگون نظام سرمایه سرمایه داری و استقرار حاکمیت خود توده ها خواهد بود.
در سطح بین المللی تجارب بسیاری در این موارد داشته ایم که در وضعیت کنونی باید از آن بیاموزیم و در ایران به مورد اجرا قرار دهیم*.
مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz
۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
* کارخانه ها و محلات کار را اشغال کنیم! / مازیار رازی
(تحارب بین المللی اشغال کارخانه)