خوانش نسیم صداقت
https://militaant.com/?p=11815
خطاب به کارگران پیشتاز سوسیالیست !
در آستانهٔ اول ماه مه ۱۴۰۳ و به دنبال اعتراضات خیابانی زنان و جوانان غیور ایران در خیزش «مهسا» سال پیش، و امروزه کارگران پیشتاز اعتصابِ کننده در ارکان ثالث و فولاد صنایع نفت و پتروشیمی جنوب ایران، باید توجه کنیم که انقلاب پیروزمند آتی که خواهان پاسخ گویی ریشهای به تمام مطالبات قشرهای تحت ستم و کارگران است، باید یک انقلاب برنامهریزی شده و هدفمند باشد. تجربه تاریخی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه (تنها انقلاب کارگری پیروزمند در جهان) نشان داد که برنامهریزی و تدارک پیشین این انقلاب، تنها توسط یک حزب اخص سیاسی، حزب پیشتاز کارگری، به مثابه ستاد رهبری انقلاب، عملی گشت. بدیهی است هم در دوران انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و هم امروز هدف نهایی کارگران سوسیالیست و مارکسیستهای انقلابی، تحقق جامعه سوسیالیستی از طریق تسخیر قدرت دولتی توسط شوراهای کارگری است. به سخن دیگر، هدف کارگران پیشتاز سوسیالیست در ایران تدارک انقلابی است که خواهان سرنگونی کامل ماشین دولتی سرمایهداری و استقرار یک دولت کارگری و گسست کامل از امپریالیسم، باید باشد. هیچیک از اعتراضات، طغیانها و عصیانها در شهرهای ایران به تنهایی قادر به تغییرات بنیادین در جامعه نخواهد شد. یا هیچ اعتصاب کارگری محلی به تنهایی منجر به کسب مطالبات ریشهای و درازمدت کارگران نخواهد شد.
در سالهای پیش، بیشماری از فعالان کارگری مجرب و با تجربه، بهای سنگینی برای تحقق اهداف خود پرداختند و هنوز هم در حال پرداختن هزینههای مبارزاتی خود هستند. تمامی مبارزات کارگری قابل ارج و تقدیرند. ما بیتردید باید همواره از تمامی فعالان کارگری که برای خواستهای صنفی و سیاسی خود مبارزه کرده اند، حمایت کنیم. اما دستآخر، هیچ یک از این فعالیتها ما را گامی به جلو نبردهاند. متأسفانه فرصتهای بسیاری از دست رفته است. رهبران عملی کارگران که در یک مقطع خاص با مطالبات رادیکال و ضدّ سرمایه داری پا به عرصۀ مبارزاتی میگذارند، نهایتاً به علت نبود یک «ستاد رهبری» یا نهاد سراسری و سیاسی برای محفوظ نگهداشتن تجارب غنی کسب شده، یا دلسرد شده و به کنار میروند، و یا در مقابل گرایشهای اصلاح طلب تمکین میکنند.
بنابراین میتوان اذعان داشت که شرایط عینی و لازم تغییر نظام غیر عادلانه و ضدانسانی حاکم وجود دارد. شرایط برای سرنگونی این نظام سرمایهداری و جایگزینی آن با یک حکومت کارگری به شکل عینی موجود است. آن چه غایب است، نهادی است که این تدارک را ببیند و طبقۀ کارگر و سایر قشرهای تحت ستم را سازمان دهد. این نهاد چیزی نیست جز یک ستاد رهبری کارگری (حزب پیشتاز کارگری)، که از طریق تدارکات و سازماندهی هسته های مخفی کارگری و جوانان، باید تحقق یابد.
در دورهٔ آتی، ایجاد تمامی نهادهای کارگری، مانند اتحادیهها و سندیکاهای کارگری، تشکلهای مستقل کارگری، مجامع عمومی کارگری و اتحادعملهای کارگری و غیره، در گروِ ساختن حزب پیشتاز کارگری قرار گرفته است.
شیوه سازماندهی انقلاب
برای درک صحیح شیوه سازماندهی میتوان از مقایسه مکانیسم یک اهرم با شکل سازماندهی استفاده جست. همانطور که میدانیم، یک اهرم از سه جزء پیوند خورده تشکیل یافته که با فشار یک نیروی کوچک در یک انتها حجم عظیمی را در انتهای دیگر ارتقاء میدهد. البته با استفاده از یک جز تعیین کننده دیگر که تکیهگاه اهرم است. اگر حجم بزرگ همان تودههای کارگران و زحمتکشان در جامعه باشند، نقطه اتکا مسلما رهبران عملی کارگری اند، و بخش فشاردهنده نیروی هسته های کارگران پیشتاز سوسیالیست است. در وضعیت انقلابی همانند امروز و به دنبال آن آغاز اعتلای انقلابی و بحران اقتصادی و سیاسی در جامعه که حاکمیت دچار بحران میشود، تودهها در اعتراضات و اعتصابات بهسر میبرند، و قدرت دوگانه در جامعه بهوجود میآید، این سه جزء در پیوند با یکدیگر پیروزی انقلاب کارگری را تضمین میکند.
به سخن دیگر، تشکیل ستاد رهبری کارگران پیشتاز سوسیالیست، در پیوند همزمان آن با رهبران عملی کارگران لازمه تدارک انقلاب کارگری است.
در سال ما شاهد ظهور نطفههای اولیه کمیتههای مخفی در برخی از کارخانهها و محلات کارگری بوده ایم.
هچنین حرکتهای تودهای و اعتراضات خیابانی و اعتصابات پراکنده کارگری را مشاهده کردهایم، که به علت نبود یک ستاد مخفی سراسری کارگران پیشتاز سوسیالیست، به اهداف و مطالباتشان نرسیده اند. مسألهی امروزی ما فائق آمدن بر این فقدان تشکیلاتی است. به عبارت دیگر، ایجاد پیوند هستههای مخفی سوسیالیستی (که نطفههای اولیه آن در حال شکل گیری است) با رهبران عملی کارگری (که موجود هستند) مسألهٔ اصلی تدارک انقلاب آتی است. این دوبخش از اهرم (یعنی کمیته های کارگری و هسته های مخفی کارگران پیشتاز سوسیالیست) را بیشتر توضیح می دهم.
اول: وضعیت کمیتههای کارگری
کمیتههای کارگری نهادهایی هستند که به وسیلۀ کارگران پیشتاز (رهبران عملی کارگران) در ابتدا، برای تدارک مبارزات صنفی یا سندیکالیستی شکل میگیرند. در درون این کمیتهها، کارگران با نظریات و عقاید مختلف شرکت میکنند. در موارد نادری هم به خواستهای صنفی خود می رسند. اما، تجربه نشان داده است که این کمیتههای غیر مخفی کارخانه ها، متاسفانه اغلب پس از یک سلسله فعالیتهای مشخص به کار خود خاتمه میدهند. یا رهبران این کمیتهها توسط وزارت اطلاعات شناسایی شده دستگیر و ارعاب میشوند و یا فعالیتهای آنها تحت نظارت مستقیم قرار گرفته و نهایتاً منجر به خسته و دلسرد شدن آنها می شود. و یا برای تداوم مبارزات مجبور به تقلیل و کاهش مطالبات رادیکال خود می شوند.
در واقع امروزه آنچه بیش از هرچیز کمبودش در درون جنبش کارگری احساس میشود، عدم وجود تداوم و پیگیری مبارزات در کارخانههای منفرد و همچنین عدم سراسری شدن اعتصابات در کارخانههای ایران بوده است. به سخن دیگر، کمیتههای خودانگیخته و حتی مخفی کارگری به علت نداشتن سازماندهی و تجربه کافی برای تداوم و گسترش اعتصابات، یا کم رنگ می شود و یا پس از دورهای خاموش گشته و تجربهشان به فراموشی سپرده میشود. از اینجا ضرورت پیوند این کمیتهها با هسته مخفی سوسیالیستی نشأت میگیرد.
دوم، چگونگی سازماندهی هستههای مخفی کارگران پیشتاز سوسیالیست.
امروز آن چه تداوم و سازماندهی کارگران در کارخانهها را میتواند تضمین کند، تشکیل هستههای مخفی سوسیالیستی بر محور یک برنامه اقدام کارگری است. تنها راه تضمین تداوم فعالیت کمیتههای مخفی کارگری وجود این هستهها به مثابۀ ستون فقرات آنهاست. این هستهها میتوانند زمینه را برای ارتباط گیری کمیتههای مخفی و سراسری کردن آنها فراهم آورند و نهایتاً حزب پیشتاز کارگری را همراه با سایر کارگران پیشتاز پیریزی کنند.
این هستهها وظایف متعددی را در مقابل خود قرار میدهند:
اول، فعالیت سازمانیافته برای پیوند خود با رهبران عملی طبقه کارگر. این اقدام میتواند از طریق حضور در مراکز اعتصابات کارگری و تلاش برای ارتباطگیری با کارگران پیشتاز (با رعایت اکید مسایل امنیتی) صورت بگیرد.
دوم، برقراری ارتباط مرتب سیاسی و بحث و تبادل نظر در درون هستهها در مورد مسایل جاری سیاسی روز ایران و درسگیری از تجارب عملی و نظری بینالمللی.
سوم، ترتیب جلسات آموزشی دربارۀ اصول اولیۀ سوسیالیسم، انقلاب و برنامه و تجارب جنبش کارگری در سطح جهانی.
چهارم، انتشار بولتنهای کارگران پیشتاز سوسیالیست (کارگر پیشتاز) برای توزیع میان کارگران کارخانه و نهایتا درگیر کردن کارگران پیشتاز در نگارش و توزیع بولتنهای کارگری.
پنجم، کمک رسانی به سازماندهی و تدارک اعتراضهای کارگری در کارخانه و محلات. دخالت سیاسی و تشکیلاتی در فعالیتهای خودانگیخته کارگران علیه رژیم و مدیران کارخانه و تشکیل تعاونیها برای کمک رسانی به خانوادههای کارگران در اعتصاب.
ششم، ایجاد تیمهای مراقبت از خود (دفاع از خود)در مقابل جاسوسان و نفوذیهای رژیم در کارخانهها و خنثیسازی آنها.
با تاکید بر رعایت اکید مسایل امنیتی و استفاده از تمام تجارب تشکیلاتی پیشین، کارگران پیشتاز سوسیالیست برای تداوم کار خود باید تضمین کنند که ضربه پذیری و دستگیری آنها به حداقل کاهش یابد. این رمز تداوم کار تشکیلاتی، در جامعه اختناق زده ایران است.
چگونگی پیوند هستههای سوسیالیستی با کمیتههای مخفی کارگری
تجربه ما در بیش از یک دهه نشان داده است که لازمه پیوند یافتن هستههای سوسیالیستی با رهبران عملی و سازماندههای اصلی اعتصاب کنندگان در کارخانه (یعنی پیوند بین نیروی فشار و تکیهگاه اهرم) وجود یک «تسمه نقاله» است. تسمه نقالهای که این اقدامات مهم و اساسی را به درون کارگران پیشتاز برده و کانالی برای پیوند روشنفکرـ کارگران با کارگرـ روشنفکران را ایجاد کند. بدون این تسمه نقاله، اقدامات تبلیغاتی، افشاگریها و اطلاع رسانیها و در سطح مجازی یک امر فرعی است و تاثیرات اساسی و تعیین کننده نمیگذارد. از اینرو این اقدامات مجازی و تبلیغات باید به ایجاد و تداوم تسمه نقاله کمک رسانی کند. استفاده از رسانههای جمعی و عمومی صرفا یک بخش فرعی از کار اصلی است. اینها مکمل کار اصلی هستند و به خودیخود جای کار اصلی را پر نمیکنند.
اگر این استدلال را بپذیریم سؤال بعدی که باید پاسخ بدهیم ای اینست که آیا این «تسمه نقاله» در جنبش کارگری وجود دارد؟ برخی ادعا میکنند که کمیتههایی که در سالهای پیش نظیر «اتحادیه آزاد کارگران»، و غیره، نقش این تسمه نقاله را ایفا می کنند. این استدلال درست نیست، زیرا تسمه نقالهای که میباید پیوند ارگانیک بین هستههای سوسیالیستی و رهبران عملی را ایجاد کند باید از مدار مطالبات اصلاح طلبانه «حداقلی» رفرمیستی از یکسو، و علنی کاری و اقدامات عمومی علنی از سوی دیگر، خارج شده و متکی بر یک برنامه اقدام کارگری مشخص با جهت گیری ضدسرمایهداری و تشکیلات مخفی امور خود را تنظیم کنند.
اما در سالهای پیش ما یک تجربه در این راستا داشته ایم. آنهم بخشی از فعالان کارگران سوسیالیست و روشنفکران عملگرا و مرتبط به طبقه کارگر هستند، که در درون «کمیته اقدام کارگری» خود را متشکل کرده اند. این کمیته بر محور یک «برنامه اقدام کارگری» با جهت گیری اخص ضدسرمایهداری ایجاد شده و پس از سالها دخالتگری در ایران موفق به جلب برخی از کارگران پیشتاز سوسیالیست شده است. بولتن کارگری «کارگر پیشتاز» صدای این کمیته است که خود را به مثابه «تسمه نقاله» به پیشتازان کارگری متصل می کند.
به اعتقاد ما تنها روش صحیح برای رسیدن ساختن ستاد رهبری کارگران پیشتاز سوسیالیست در آینده نه چندان دور چنین «تسمه نقاله»ای است.
ضرورت تشکیل اتحادعملها
در سالهای پیش ما شاهد اتحادعملهایی در درون نهادهای مختلف کارگری، کمیتهها و محافل کارگری موجود، بودهایم. اما این اتحاد عملها به علت نبود تشکیلاتی که تداوم و دمکراسی درونی آنها را تضمین کند، با تفرقه و پراکندگی مواجه شدهاند. یکی از خصوصیات بارز این قبیل از نهادها این بوده که به محض شنیدن نقد و مخالفتی از سوی هر نهاد و یا فرد دیگری، آن نقدها را به منزله تخریب خود قلمداد کرده و به جای تبادل نظر شفاف و دمکراتیک، آغاز به شایعه پراکنی و اتهام زنی و حذف گرایی کرده تا مخالفان را به زعم خود از میدان بدر کنند. اما، در مقابل این روش های باطل، برای اتحاد و همگرایی درازمدت، نهادهای کارگری موجود در وهلۀ نخست باید نهاد مستقل و دمکراتیک باشند. به سخن دیگر، مستقل از دولت سرمایهداری، احزاب سیاسی قیم مآب و همچنین مستقل از دیوانسالاری کارگری که بر بدن طبقه کارگر همانند اختاپوسی دست انداخته است. استقلال از دولت سرمایهداری و احزاب میانه رو موجود برای بسیاری از فعالین کارگری، امری است شفاف و روشن. اما استقلال از دیوانسالاری کارگری در درون این نهادهای علنی کار سندیکالیست، امری است ناروشن. نهادی کارگری که دمکراسی کارگری در آن حاکم نباشند و تصمیمات سیاسی و عملی بر اساس توافقات غیر شفاف و زدوبند، بدهبستان، باندبازی و روابط خصوصی صورت گیرد، فاقد خصلت تشکل مستقل رزمندۀ کارگری هستند. نبود دمکراسی کارگری میان کارگران پیشرو نقش تعیین کنندۀ آنان را برای دخالت، رهبری و بسیج کارگران برای تجمعاتی مانند مراسم اول ماه مه، مسدود میکند.
ضرورت رعایت مسایل امنیتی
تجربۀ اول ماه مه سالهای پیش بار دیگر به ما میآموزد که برای کار سیاسی در درون طبقۀ کارگر، نیاز به ساختن کمیتههای مخفی کارگری است. اشتباه خواهد بود که رهبران عملی کارگران شناسایی شوند و هر لحظه بنابر تصمیم مزدوران دولت سرمایهداری دستگیر و مورد آزار قرار گیرند. زیرا شناخته شدن و دستگیری این فعالان به تداوم مبارزات لطمه میزند. اما در مقابل، کمیتههای مخفی میتوانند با افرادی که از پیش با آنها آشنا بودهاند و مورد اعتماد هستند، کمیتههای دائمی ایجاد کنند، چه هنگامی که در سطح کارخانهها و چه زمانی که اعتراض یا مراسمی را سازمان میدهند. دولت سرمایهداری کنونی با وجود قدرت نماییهایش، با وجود لباس شخصیها و وزارت اطلاعتش، در قیاس با قدرت کارگران ایران، یک دولت توخالی و ضعیفی بیش نیست. اگر سازماندهی کارگری با برنامه و تدارکات و سازمان یافته صورت گیرد، نه تنها هزینههای کمتری پرداخت میشود که دولت در وضعیت ضعیفتری قرار خواهد گرفت. این سازماندهی نیز تنها از طریق کمیته های عمل مخفی امکان پذیر هست.
کمیتههای دفاع از خود
واقعیت این است که هیچ فرد، دسته، حزب و دولتی حق جلوگیری از هیچ تجمعی به ویژه مراسم اول ماه مه را ندارد. اما این حق دمکراتیک کارگران را مزدوران دولت سرمایهداری به کارگران اعطا نخواهند کرد. این حق، باید گرفته شود.
کارگران پیشرو برای مقابله با لباس شخصیها و عوامل وزارت اطلاعات تنها یک روش در مقابلشان باقی مانده است؛ سازماندهی کمیتههای مخفی دفاع از خود. آنها بایستی کمیتههای مخفی خود را ایجاد کنند. عناصر اطلاعاتی و نفوذی رژیم در درون تجمعات و اعتراضات کارگری بایستی از سوی کمیتههای مخفی کارگری شناسایی شوند و به هر شکلی که خود صلاح میدانند، عملیات مخرب آنها خنثی و متوقف کنند.
اکنون چه؟
در آستانۀ اول ماه مه ۱۴۰۳ و با اتکا بر تجارب سال پیش، یک وظیفۀ اصلی در مقابل کارگران پیشتاز در ایران وجود دارد که متأسفانه بیش از حد به تعویق افتاده، و آن هم تدارک برای ساختن یک ستاد رهبری از پیشتازان سوسیالیست کارگری است. ستادی که از دل کمیتههای مخفی کارگری تکامل خواهد یافت. کمیتههای مخفی میتوانند امر سازماندهی اتحادعملها و دفاع از خود و دخالتگری در حوزههای صنفی و سیاسی کارگران را به عهده بگیرند. کمیتههایی که دمکراسی درونی سایر نهادهای کارگری را تضمین کرده و از طریق تجارب عملی خودِ کارگران، تدارک اولیۀ برنامه انقلابی کارگری را برای ایجاد ستاد پیشتاز کارگری فراهم سازند. ساختن کمیتههای مخفی در کارخانهها و هماهنگی سراسری کمیتهها راه را برای تدارک مبارزه سراسری کارگری علیه دولت سرمایهداری و مدیران وابسته به دولت، هموار خواهد کرد.
• پیش به سوی تعمیق و گسترش هسته های مخفی کارگران پیشتاز سوسیالیست
• پیش به سوی تشکیل ستاد رهبری کارگران پیشتاز سوسیالیست
• پیش به سوی تدارک سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار دولت کارگری
مازیار رازی
اردیبهشت ۱۴۰۳
https://linktr.ee/mazraz