به طبقه کارگر به مناسبت روز جهانی کارگر! روز نبرد طبقه کارگر برای رهائی!
کارگر به یاد داشته باش که فقط تو، آری فقط تو نیروی رهائی بخش هستی! فقط انقلاب قهری کمونیستی تو، ترا به رهائی می رساند!
« دیالکتیک با صورت قلب شده، خود در آلمان مد شد زیرا چنین می نمود که وی قادر به قلب واقعیت است. به نظر بورژوازی و بلندگویان عقیده ای آن طبقه، دیالکتیک در صورت عقلانی خود چیز رسوا و نفرت انگیزی است زیرا بنا بر دیالکتیک درک مثبت آن چه وجود دارد در عین حال متضمن درک نفی و انهدام ضروری آن نیز هست، زیرا دیالکتیک، هر شکل به وجود آمده ای را در حال حرکت و بنابراین از جنبه ی قابلیت درگذشت آن نیز مورد توجه قرار می دهد، زیرا دیالکتیک حکومت هیچ چیزی را بر خورد نمی پذیرد و ذاتا انتقاد کُن و انقلابی است»
پیگفتار کارل مارکس بر سرمایه – جلد اول – چاپ دوم ، سال ۱۸۷۳
پیگفتار کارل مارکس بر سرمایه – جلد اول – چاپ دوم ، سال ۱۸۷۳
– رهائی طبقه کارگر تنها بدست طبقه کارگر ممکن است. – مانیفست حزب کمونیست . مارکس و انگلس
طبقه کارگر بدون به پیروزی رساندن جنگ طبقاتی – انقلاب قهری کمونیستی – بدون درهم کوبیدن دولت سرمایه داری ، بدون ایجاد دیکتاتوری طبقاتی انقلابی پرولتاریای مسلح – شوراهای مسلح طبقه کارگر، قادر نیست نظام سرمایه داری امپریالیستی را واژگون کند و رهائی خویش را بدست بیآورد.
طبقه کارگر بنا براین، همواره برده سرمایه، کار بدون دستمزد خویش خواهد ماند و سرانجام نابود می شود، چون سرمایه بعنوان یک رابطه ی اجتماعی، می میرد و مرگ خودبخودی سرمایه مرگ جامعه سرمایه داری، مرگ نسل انسان است. هیچ چیز خلق شده – متولد شده – را عمر جاودان نیست! طبقه کارگر نیز نابود شدنی است، ولی به دو شکل یا تحول یافتن به انسان رها و یا مرگش بوسیله نابودی خود بخودی سرمایه!
طبقه کارگر بنا براین، همواره برده سرمایه، کار بدون دستمزد خویش خواهد ماند و سرانجام نابود می شود، چون سرمایه بعنوان یک رابطه ی اجتماعی، می میرد و مرگ خودبخودی سرمایه مرگ جامعه سرمایه داری، مرگ نسل انسان است. هیچ چیز خلق شده – متولد شده – را عمر جاودان نیست! طبقه کارگر نیز نابود شدنی است، ولی به دو شکل یا تحول یافتن به انسان رها و یا مرگش بوسیله نابودی خود بخودی سرمایه!
طبقه کارگر جهانی متحد، متحزب، مصمم و مسلح شو، برای نابودی خویش و تولد انسان رها!
” وقتی که در جریان حرکت امور، امتیازات طبقاتی از بین رفت و سراسر تولید در دست آحاد جامعه قرار گرفت، قدرت عمومی صبغه ی [جنبه ی] سیاسی خود را از دست خواهد داد. منظور از قدرت سیاسی دقیقا، عبارت است از فقط قدرت سازمان یافتۀ یک طبقه برای ستم روا داشتن بر طبقۀ دیگر. اگر پرولتاریا در طول مبارزۀ خود با بورژوازی، به مقتضای شرایط، مجبور شود خود را به عنوان یک طبقه سازمان دهد، و اگر از طریق انقلاب خود را تبدیل به طبقۀ حاکم کند و از این طریق با نیروی قهریه، شرایط قدیم تولید را بروبد و از میان بردارد، پس در واقع در کنار این شرایط، شرایط لازم ادامه تخاصمات طبقاتی و به طور کلی طبقات را نابود کرده، از این طریق سیادت خود را به عنوان یک طبقه نیز لغو خواهد کرد.” مانیفست حزب کمونیست سال ۱۸۴۸، مارکس و انگلس
شعار جنگ طبقاتی طبقه کارگر: انقلاب قهری کمونیستی مداوم تا رهائی جهانی طبقه کارگر!
حمید قربانی انسان بیوطن.
۱ ماه مه ۲۰۹۷ اسپارتاکوسی