با تاسف فروان امروز ۲۲ سپتامبر جمعی از کارگران معدن ذعال سنگ طبس در استان خراسان جنوبی در دو بلوک B و C در حین کار بر اثر انفجار ناشی از نشت گاز متان در اعماق زمین، و ریزش تونل زیر خروارها سنگ و خاک مدفون میشوند. تا این لحظه گزارشها حاکی از اینست متاسفانه در بلوک B سی نفر جانباخته اند و ده ها نفر هم زخمی شده، و در بلوک C نیز ٢٢ دو نفر نفله شده، و پیکر بیجانشان از زیر آوار بیرون آورده شده است. هنوز آمار دقیق مفقودشدگان معلوم نیست. کارگران طبس سالهاست بدلیل اینکه دولت و صاحبان سرمایه حاضر نیستند، شرایط ایمنی کارگران را در این بردگی بیرحمانه تامین کنند، امنیت جانی آنها فدای سود جویی و طمع سیری ناپذیر میشود! پدیده کشتار کارگران معادن هر چند قدمتی طولانی دارد، اما در معادن ایران چنان بی رویه کارگران را به این قتلگاهها میفرستند که معادن علنا در دست حافظان سرمایه به ابزار کشتار جمعی کارگران تبدیل شده است. کارگرانی که بخاطر وضعیت فلاکتبار اقتصادی، بیکاری و گرانی حاضرند برغم همه مخاطرات و ریسک بالای جانی تن به این کار شاق بدهند و در نبود ابتدائی ترین امکانات ایمنی مثل اعصار پیشین به دل کوهها نقب بزنند و در اعماق زمین تونل بسازند تا در برابر دستمزد ناچیز ، و بیشتر اوقات معوقه از جان خود مایه بگذارند و زندگی شرافتمندانه کنند! این در حالیست که هم دولت هم کارفرمایان که تنها و تنها به میزان سود آوری خود چشم دوخته اند، می توانند فقط با بخشی کوچک از سود هنگفتی که سالانه به جیب می زنند، و اختصاص دادن آن جهت تامین استانداردهای ایمنی لااقل ریسک جانی کارگران در این شرایط مرگبار و هولناک را بدرجاتی کاهش دهند.
حتما همه بخاطر میاورید چند سال پیش جمعی از کارگران معدن آق دره هم زیر صدها تن سنگ و خاک دفن شدند. بدنبال آن کشتار هولناک چند ماه پیش کارگران معدن طرزه دامغان بود، در مارش یک می روز جهانی کارگر بجای اینکه معدنچیان، میان خانواده هایشان حضور یابند و کیفرخواست خود علیه سرمایه داران را طنین انداز کنند، در حین کار تونل بر سرشان فرو ریخت، ۱۲ شهریورماه سال جاری در حادثه انفجار تجمع گاز در یکی از تونلهای فرعی معدن «رزمجاه» طرزه دامغان، ۶ تن از کارگرات به اسامی: «بهروز افروز»، «قربانعلی کمال»، «حسین غزائیان»، «حمید ایزدی»، «ابوالفضل غنایی» و «محمد نعیمی صفت» جان عزیزشان را از دست دادند. آنزمان دولت و کارفرمایان در کمال خونسردی و بدون اینکه خم به ابرو بیاورند در پاسخ به خانواده و همکارانشان، این کشتار عمد کارگران را توجیه کردند. مدیر وزیر کار طی مصاحبه ای ابراز داشته:« ایشان مکلف بوده در محل حادثه حضور یابد، تا از خداوند منان علو درجات برای این کارگران که برای کسب روزی حلال کار میکردند، مسألت دارد» و جناب وزیر در اوج وقاحت، اظهار امیدواری کردند که :«دیگر چنین حوادثی تکرار نشود»!
کما اینکه ذکر شد پدیده کشتار کارگران در حین کار پیشینه ای به قدمت کل مناسبات وارونه سرمایه داری دارد. اینهم تازگی ندارد، دولت و کارفرمایان برای توجیه گرفتن جان کارگران، اکثرا تقصیر آنرا را به گردن خود کارگران میاندازند که سهل انگاری آنها موجب چنین سوانحی دلخراش گشته، یا نظیر وزیر کار انگلباره با اراجیف مذهبی و تحمیق نمودن، بخواهد نمک بر زخم خانواده و همنوعانشان بپاشد و روانشان را دو چندان بیازارد! چونکه هم کارگران و هم خانوادهایشان میدانند، بانی و مسبب چنین پدیده ای فاجعه بار خود رژیم است که کارگران را به چنین بردگی عریان و حتی بدون استانداردهای ایمنی محیط کار وادار می کند، و در واقع آنها را برای فروش نیروی کار و تامین مایحتاج زندگیشان به قتلگاه میکشاند. مبرهن است، کارگران و خانواده های کارگری دولت و کارفرمایان را قاتلین و دشمنان قسم خورده خود میدانند، و خود شما منفعت جویان را بانی و مسبب اصلی کشتار کارگران میدانند، بیهوده آنها را دنبال تقدیر، عاملهای ذهنی و دشمنان فرضی نفرستید!
نزد کارگران و خانواده هایشان دیگر این از بدیهیات است، وقتی دولت و کارفرمایان حاضر به هزینه کردن برای بالا بردن استانداردهای ایمنی نیستند، دلیلش اینست، جهت اینکار باید دولت و کارفرمایان از منافع و سودشان را بزنند، تا محیط کار را برای کارگران امن نگه دارند. کاری که با منافع سرمایه دارانه شما انگلها منافات دارد.
.
کارگران هر چند بیش از چهار دهه است از سوی این رژیم و کارفرمایان انگل با این بی حقوقی ها مورد تعرض واقع میشوند و ابتدائی ترین حق و حقوق انسال شمولشان پایمال میگردد، اما کماکان دست از مبارزه نکشیده و نخواهند کشید و برای اعتلای انقلابی مبارزات و رویارویشان با حافظان نظم موجود در تلاش بیوقفه هستند. رژیم هر چند خود را به نفهمی هم بزند، میداند، نه کارگر و نه خانوادهایشان را دیگر نمیشود با اوراد مذهبی تحقیر و شیره سرشان بمالد! مگر غیر اینست خصوصا طی یکدهه اخیر همین نسل جوان و دانش آموزان دختر و پسر مدرسه ای که عمدتا فرزندان کارگران و فرودستانند، چه باشکوه در این دکه مذهبی را به گل گرفته اند! مرگ کارگران در محیط کار را هر چند رژیم با توجیهات یاوه سرایانه، میخواهد پرده پوشی کند، اما جامعه و خصوصا طبقه کارگر ایران، با فشرده تر کردن صفوف متحدالشکل تر مبارزاتی و سازمانیابی بیشتر بدون پاسخ نخواهد گذاشت. کارگران معدن ذغال طبس و سایر بخشهای کارگری تنها با تداوم و تحکیم مبارزه پیگیرانه خود، همدوش با سایر همطبقه ایهایشان در سراسر ایران و نهایتا پایان دادن به این مناسبات وارونه، متوحش و ظالمانه است، که می تواند پاسخ فراخور و کوبنده به حافظان نظم موجود بدهد، و از اینطریق یاد این عزیزان و آرمانهای والایشان را آنگونه که در شانشان بود، ارج نهد و متحقق نماید. به این اعتبار هر چند خانواده های عزیز جانباختگان و جنبش کارگری این ضایعه بزرگ برایشان بسیار دردناک است، اما یقینا از آن قوت بیشتر خواهند گرفت، برای پایان دادن به این مناسبات ضد انسانی که سرمایه داری ایران به آنها تحمیل نموده. کارگران ایران کمونیستها و صف آزادیخواهی و برابری طلبی در سراسر جهان را نیز حامی و پشتبان خود دارند. از اینطریق به خانواده همه این عزیزان و جنبش کارگری ایران این ضایعه بزرگ را تسلیت گفته و در اندوهشان سهیمم و برای مصدومین این فاجعه مرگبار آرزوی بهبودی دارم.
پیش بسوی سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری ایران!
زنده باد انقلاب کارگری!
۲۲.۰۹.۲۰۲۴
ناصر بابامیری