گرانی نان، گرداب رژیم اسلامی و ضرورت همبستگی

با افزایش شبانه پنج برابری نرخ آرد، گام بزرگ دیگری از هجوم به سطح معیشت توده مردم به اجرا درآمد.

در پی آن موجی از تناقض گویی حکومتیان براه افتاده است و هر “مسئولی” برای خودش یک چیزی میگوید! و این روش روتین حکومت اسلامی است. اما حالا بهانه ای برای دیگرانی که دست شان از حکومت کوتاه شده بدست داده است تا موضوع را به ناکارآمدی و متخصص نبودن کارگزاران اسلامی سرمایه ربط دهند.  روش های کثیف آخوندی ای که خیلی خوب با ساز و کار سرمایه داری جفت وجور است و این روزها کارکردش بار دیگر به نمایش گذاشته است، روشی که اما به ضد خود تبدیل شده است.

رئیس اتحادیه نان‌های فانتزی از ۹.۵ برابر شدن قیمت آرد نانوایان فانتزی خبر داد و بلافاصله هم تاکید کرده که از امروز نانوایان سنتی که یک کیسه آرد را به نرخ ۳۸ هزار تومان دریافت میکند، حالا که قیمت همان کیسه آرد برای نان فانتزی ۶۴۰ هزار تومان شده معلوم است که نانوایان سنتی آرد را برای نانوایان سنتی قاچاق خواهند کرد، و این موجب فساد است! و به خوبی روشن است این گونه حرفها زمینه دیگری است برای اینکه نان سنتی ( لواش، سنگک، بربری، تافتون) را نیز گران کنند. البته سخنگوی دولت رئیسی قول داده تا آخر سال ۱۴۰۱ قیمت نان سنتی افزایش نخواهد یافت! آش آنقدر شور است که اصلا زیاد لازم نیست ما چیزی بگوییم؛  یکی از سایتهای حکومتی نوشته: دروغ کنتور ندارد!

بار دیگر صحبت از “منطق اقتصادی” حرف به میان کشیده شده و معلوم شده اقتصاد کارمند دولت نیست که دستور رئیس را اجرا کند! اشاره به دستور سه هفته پیش یکی از “مسئولان نظام” که فرموده بودند قیمتها به سال قبل برگردد و گر نه چنین وچنان! و همان جناب با یک دستور کتبی به چند برابر شدن قیمت ماکارونی رسمیت بخشیده اند. فقط معلوم نیست این اقتصادی که کارمند دولت نیست و منطق خودش را دارد چرا قیمتها همیشه به دستور افزایش می یابد اما به دستور کاهش نمی یابد!؟

روزنامه حکومتی “دنیای اقتصاد” داستان گرانی را رومانتیک کرده و تیتر زده “جدایی ماکارونی از دلار ۴۲۰۰ تومانی(!)”  این روزنامه در یادداشت دیگری تحت عنوان “درس سیاست گذاری از «تحریف قیمتی»” که سعی کرده یک چیزهای را ماستمالی کند، یاد آور شده:

“«دنیای‌اقتصاد» پیش از این در گزارش «تحریف بزرگ در اقتصاد ایران» در ۲۳ بهمن سال گذشته به استناد نظر کارشناسانی مانند پروفسور هاشم پسران و دکتر موسی غنی‌‌‌نژاد، مهم‎ترین مشکل اقتصاد ایران را تحریف قیمت‌های نسبی عنوان کرد. … با فرمول «قیمت‌گذاری» یا «اعمال یارانه‌‌‌ها» باعث شده است که هم تولید کنندگان و هم مصرف ‌کنندگان دچار سوءبرداشت شوند. ( چقدر بد!) در این شرایط هم رفاه خانوار تخریب شده و هم جریان سرمایه‌گذاری در تولید به سمت سوداگری در دارایی‌‌‌ها منحرف شده است. ( و در ادامه شاهکار علم اقتصاد سرمایه داری به زبان آخوندی را شاهد هستیم) در شرایطی که قیمت‌های نسبی با تحریف روبه‌‌‌ رو می‌‌‌شوند، میزان مصرف خانوارها از کالاهای مفید و ضروری کاهش می‌‌‌یابد. اما مصرف کالاهای غیرمفید در سبد خانوار رشد می‌کند. ( خوب دقت کردید! چون قیمتها تحریف شده مردم هوایی میشوند و یادشان میرود کالاهای مفید، مفید هستند!)  همچنین اختلال در قیمت‌های نسبی، تخریب منابع و سوداگری را نسبت به سرمایه‌گذاری مولد توجیه‌‌‌پذیر می‌کند. … کالاهای اساسی به شکل قابل‌توجهی از مرزها خارج شده و پولی که می‌تواند بر سفره ایرانی بنشیند، بر سفره اغیار می‌رود. ( بقول معروف “مشمول ذمه” هستید اگر فکر کنید سفره ایرانی منظور رفاه مردم است.)  بنابر برخی از گزارش‌ها، برد قاچاق کالاهای اساسی در کشور به ۲‌هزار کیلومتر خارج از مرزهای کشور رسیده است.” (بی شک کولبران و سوخت بران که برای لقمه زندگی خود را به خطر می اندازند نمی توانند مرزهای قاچاق را در هم بریزند، بلکه این “برادران قاچاقچی” هستند که با کنترل راهها و بنادر و فرودگاهها این چنین مسیر قاچاق را گسترش داده اند.)

چند کلامی از یک رانده شده از حکومت، احمد زیدآبادی را نیز یادآور میشویم که برای ایشان هم حفظ نظام از اوجب واجبات است.

ایشان نوشته اند: “آقای رئیسی! متوجه اوضاع هستی؟جامعۀ ایرانی تاب افزایش قیمت‌ها را از دست داده است. اما گرانی هم به نظر من امری محتوم است!” (چه صداقتی!) اما گویا توقع مردم زیاد است؛ ایشان: تاکید کردند:” اگر تیزبین‌ترین و کارآمدترین اقتصاددانان تاریخ نیز یکجا جمع شوند … نسخۀ تجویزی آنها … فقط می‌تواند روند افزایش قیمت‌ها را آهسته‌تر کند نه اینکه آن را متوقف سازد. مردم اما … کاهش و یا ثباتِ اصل قیمت‌ها را خواستارند و این با هیچ ابزاری ممکن نیست.” و سر آخر بعد از اینکه توصیه های خود را، مانند امضای برجام را به رئیسی یادآور شدند به رئیسی هشدار دارند مواظب باشد کسانی قصد فریب او را دارند ویا نقشه‌ای برای شکست دولت کشیده اند!

از سوی دیگر، “جوان”، روزنامه سپاه پاسداران  گله کرده مردم زیاد نان می خورند!

در سرمقاله این روزنامه میخوانیم:” سرانه مصرف ماهانه افراد باید حدود ۷ تا ۷,۵ کیلو آرد باشد، به هر فرد ایرانی حدود ۱۴ کیلو آرد دولتی اختصاص می‌یابد…” بر فرض صحت این آمار،  این موجودات وقیح نمی گویند تنها کالایی که برای مردم به رسمیت می شناسند همین نان است و همه کالاها از اساسی تا غیر اساسی را به کالای لوکس برای مردم تبدیل کرده اند  و روز به روز بیشتراز دسترس مردم خارج میشود.

از چنین موجوداتی باید انتظار نظرات فاشیستی هم داشت. نویسنده سرمقاله که “سردار سنایی راد” نامی است که گویا “چهره مورد اعتماد بیت رهبری” هم هست، مدعی شده “مهاجران افغان” تعداد شان زیاد است و نان خور هستند! این فاشیست اسلامی به دروغ مدعی است ۱۰ میلیون افغانستانی در ایران ساکن هستند ” و این افراد نان را به قیمت دولتی می‌خرند و مصرف نانشان هم از ایرانی‌ها بیشتر است” یعنی ایشان چشم دیدن نان خالی خوردن کارگران افغانستانی را هم ندارند. ایشان  در ادامه از “اجماع کارشناسان و دلسوزان” برای تغییر این رویه سخن گفته است. یعنی هر چه بیشتر اجماع برای به فلاکت کشاندن مردم.

در این میان ارگان سرکوبگری ای مانند “بسیج دانشجویی” از عقوبت کار هشدار داده و البته اطمینان داده تا آخرش پای کار هستند.  سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی هم خطاب  به رئیسی نوشته: ” اینکه دولت و رسانه ملی دست به دست همدیگر بدهند و درصدد برآیند گرانی آرد و کمبود ماکارونی و نایاب شدن روغن را به گردن قاچاق شدن این کالاها بیندازند، راه فرار مناسبی نیست. مردم، این قبیل ترفندها را نمی‌پذیرند. فرافکنی و تمام کاسه‌کوزه‌ها را بر سر قبلی‌ها شکاندن هم بعد از ۸ ماه استقرار کامل دولت و حاکمیت یکدست، دیگر جواب نمی‌دهد” و پرسیده: ” اگر مشکل آرد را جنگ اوکراین به وجود آورده، چرا تجاوز روسیه به اوکراین را با صراحت محکوم نمی‌کنید… چرا برای به نتیجه رسیدن مذاکرات برجامی کار مؤثری انجام نمی‌دهید؟” و یادآور شده: “حالا که روشن شده شما نمی‌توانید از عهده حل مشکلات برآئید، شجاعانه کنار بروید و کار را به افراد کاردان بسپارید تا مردم و کشور( بخوانید رژیم اسلامی سرمایه)  را از این گرداب خطرناک نجات بدهند.”

حقیقت این است همه افراد کاردان سرمایه در هر لباس و فرمی نهایتا نسخه ای که برای مردم خواهند پیچید “ریاضت کشی اقتصادی” برای کاهش سطح معیشت است. چرا که تضمین وجود کارگر ارزان ( و صد البته خاموش) مهمترین زیرساخت نظام سرمایه داری است.

اما دولت رئیسی قاتل از اول هم توان اینکه این زیر ساخت را تضمین کند نداشت. و نه تنها این دولت، بلکه کل حکومتی که بر یک اقتصاد مافیایی چپاولگر متکی است، که وظیفه ذاتی اش سرکوب مردم معترض است به بن بست کامل رسیده  و در وظیفه ذاتی خود شکست خورده و جریان معکوس گردیده است.

مردم معترض بسیار رادیکالتر دوباره پا به میدان گذاشته اند و این آن گردابی است که رژیم  اسلامی سرمایه در آن گرفتار شده است. با وجود جنبش اعتراضی که روز به روز قوی تر میگردد و با مطالباتی که طلب میکند که در شعار ” معیشت و منزلت حق مسلم ماست” خلاصه  میشود،  حکومت اسلامی به نقض غرض برای بورژوازی تبدیل شده و میرود که همراه با خود، سرمایه داری در ایران را نیز به ته گرداب بکشاند.

این تهدید واقعی علیه سرمایه تنها در صورتی عملی میگردد که جنبش های اعتراضی کارگران، معلمان، بازنشسته گان، زنان و دانشجویی، دادخواهی و … بهم پیوسته گردند.  قدم اول در اول مه برداشته شد، و با وجود احتمال شکل گیری اعتراضات وسیع توده ای در کل کشور بخاطر گرانی های اخیر و بخصوص نان، این امر مبرم تر و مهمتر از هر زمانی گردیده است..

اردیبهشت ۱۴۰۱