یادداشت های جنبش کارگری:
در حاشیه موضع کانال «سرخط» در باره شوراهای اسلامی کار
در این دوران پر تحول سیاسی و طبقاتی جامعه ایران که مهمترین مشخصه آن اعتراضات و مبا رزات گسترده توده های زحمتکش و تحت ستم علیه کلیت جمهوری اسلامی به مثابه قدرت سیاسی طبقه سرمایه دار حاکم است، و در میان این انبوه بیشمار مبارزات مستقل کارگری که به اشکال بسیار متنوع و نوین، و نیز با زیر پا نهادن تشکلات دست ساز حکومتی برای کارگران، به تنها بستر حق طلبی طبقاتی و اصیل کارگران بدل گشته است، چیزی عجیب تر از این نیست که کسانی که خود متعلق به این بستر طبقاتی هستند از ظرفیت «رادیکال» شدن شوراهای اسلامی کار خبر دهند. همان شوراهای اسلامی کار که امروز در نهایت بدنامی و رسوایی و حضیض در انتظار تلنگر جنبش مستقل کارگران برای رفتن زباله دان تاریخ بسر می برند.
این همان چیزی است که متاسفانه کانال تلگرامی «سرخط» در پُست کوتاه «گروه نویسندگان» خود در ۳۱ مه ۲۰۲۲ اعلام نموده است*. برخلاف مواضع عموما خوب و اصولی “سرخط”، این پُست اما به اندازه کافی گویا و منسجم است که فارق از هر ابهامی از تلاش برای بیرون کشیدن شوراهای اسلامی کار از انزوا و جا دادن آن در صف جنبش مستقل کارگری و همراه نمودن آن با «آلترناتیو اداره شورایی» خبر می دهد.
خانه کارگر که پایگاه دایمی و سازمانده و هدایتگر تشکلات دست ساز حکومتی از شوراهای اسلامی کار و مجمع نمایندگان کارگران تا انجمن های صنفی کارگران بوده و هست، خود سراپا توسط ارتجاع اسلامی و دستجات شبه فاشیستی اش برای سرکوب تشکلات و فعالین مستقل کارگری برپا شد. خانه کارگر و تشکلات سه گانه اش مستقیما عامل مبارزه ارتجاع حاکم و حاکمیت طبقه سرمایه دار علیه جنبش مستقل کارگری و هر بارقه ای از مبارزات مستقل طبقه کارگر است. عاملی که نقش موثر و تعیین کننده ای در تحمیل فقر و فلاکت و ناامنی و بی حرمتی و بی حقوقی مطلق به طبقه کارگر و محرومیت این طبقه از حق برخورداری از تشکل مستقل و حق اعتصاب و حق نمایندگی مستقل و حق مذاکره جمعی مستقل بوده و هست. عاملی که گاه چاقو بدست و اسلحه بر کمر و همکار نیروهای امنیتی جنبش کارگری را سرکوب می کند، و گاه به شیوه نرم ردای «مقام کارگری» و «نماینده جامعه کارگری» بر تن می کشد و بیرق «چانه زنی» بدست گرفته و برای «حقوق قانونی» کارگران اشک تمساح می ریزد. خانه کارگر و تشکلات سه گانه اش تنها برای مهار و کنترل و انحراف و درهم شکستن مبارزات مستقل کارگری ساخته شده و از نهادهای حفظ و تداوم و تقویت سلطه ارتجاع حاکم از یکسو، و بطور ویژه نهاد حفظ و تداوم و تشدید بردگی مطلق طبقه کارگر است.
ماهیت ضد کارگری خانه کارگر و تشکلات سه گانه اش نه فقط برای فعالین کارگری ده شصت که با پوست و گوشت خود شاهد تاخت و تاز ویرانگر خانه کارگر علیه تشکلات مستقل کارگری و شکار فعالین مستقل کارگری بودند آشناست، این ماهیت نه تنها برای کارگران شرکت واحد و هفت تپه که مبارزات مستقل شان را در پرتو شعار «شورای اسلامی کار منحل باید گردد» پیش بردند آشناست، بلکه همه فعالین مستقل کارگری و حامیان راستین طبقه کارگر هیچ ابهامی در باره ماهیت ضد کارگری این جریان ندارد و در همه چهل سال گذشته با آگاهگری های دایمی آسیب های این جریان را کاهش داده و همواره در شکست تلاشهای آن کوشیده اند. در خارج از ایران نیز درخواست اخراج نمایندگان کارگری جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار، که توسط تشکلات سه گانه خانه کارگر انتخاب و اعزام می شوند، هدف کمپین دایمی فعالین مستقل کارگری در تبعید بوده و است. از اینرو بود که جنبش مستقل کارگری قادر شد به حیات و تداوم و رشد بی وقفه و گسترش خود ادامه داده و امروز نقش بسیار موثری در تعیین سرنوشت کل جنبش طبقه کارگر ایران داشته باشد.
اکنون نیز به نظر میآید که جمهوری اسلامی بدنبال تعرضی دیگر به سطح زندگی و معاش طبقه کارگر و اکثریت عظیم زحمتکشان، و در مصاف با مبارزات اجتناب ناپذیر و رشد یابنده کارگری، در فکر فعال نمودن و تیز نمودن کارکرد سخت افزاری تشکلات کارگری دست سازش می باشد. در دیدار با «نمایندگان جامعه کارگری» در اواسط اریبهشت ماه امسال، علی خامنه ای کارکرد سرکوبگرانه آنها را در دهه شصت علیه جنبش مستقل کارگری یادآوری نمود و با تاکید بر تداوم مبارزات مستقل کارگری در امروز و تهدید «دشمنان»، حاضرین را فراخواند تا بار دیگر «بینی دشمنان» در جنبش کارگری «به خاک مالیده» شود. فراخوانی که با تکبیر «نمایندگان جامعه کارگری» پاسخ گرفت.
موضع جنبش مستقل کارگری در باره نهاد خانه کارگر و تشکلات سه گانه اش شفاف و تثبیت شده و برگشت ناپذیر است. نفس وجود جنبش مستقل کارگری در نفی این نهاد ضد کارگری است. مبارزات مستقل کارگری بدون دفع و خنثی نمودن تلاش های خانه کارگر و تشکلات سه گانه اش که برای مهار و کنترل و انحراف و شکست این مبارزات در کارند راه به جایی نخواهد برد. طبعا همیشه هستند فعالین کارگری مستقلی که سعی می کنند با نفوذ و فعالیت در شوراهای اسلامی کار و یا انجمن های صنفی کارگری و استفاده از موقیت قانونی و امن آنها اهداف حق طلبانه خود را دنبال کنند. در عصر سلطنت هم بودند فعالینی که در قبال سندیکاهای زرد تحت کنترل ساواک همین رویکرد را داشتند. اگر چه این رویکرد درستی نیست و ضرر آن بسیار بیش از منفعت آن است، بهرحال تا آنجا که در ظرفیتی صرفا فردی صورت می گیرد می توان با آن تعامل داشت. اما این رویکرد فردی تفاوت دارد با تلاش آگاهانه برای ارتقاع آن به یک پرنسیب سیاسی و اینکه آنرا به یک رویکرد عمومی و ارزشمند برای جنبش بدل نمود. صدمه این رویکرد در ظرفیت فردی اگر بیشتر متوجه فرد فعال کارگری است، پرنسیب سازی از آن و الصاق ظرفیت «رادیکال» شدن به شوراهای اسلامی کار اما کل جنبش را تخریب می کند.
جمهوری اسلامی به مثابه قدرت سیاسی طبقه سرمایه دار که طبقه حاکمه در ایران است تشکلات کارگری خود را برای جنبش کارگری ساخته و بواسطه استبداد سیاسی آنرا اعمال می کند. در قطب مقابل اما جنبش مستقل کارگری ایران قرار دارد که با برخورداری از یک قرن تجربه گرانبهای مبارزه طبقاتی سنت های تشکل یابی خود دارد. فاصله و تقابل و تضاد بین این دو دسته تشکلات به اندازه فاصله و تقابل و تضاد بین کار و سرمایه، بین طبقه سرمایه دار و طبقه کارگر، بین سلطه بلامنازع حاکمیت این طبقه و مبارزات مستقل کارگری، بین ارتجاع جمهوری اسلامی و توده های به پاخاسته زحکتمش و تحت ستم، بین ارتجاع و ترقی خواهی، و بین انقلاب و ضد انقلاب است.
در یکسوی این دوقطبی آشتی ناپذیر خانه کارگر و تشکلات سه گانه شوراهای اسلامی کار و مجمع نمایندگان کارگران و انجمن های صنفی کارگران قرار دارد، و در سوی دیگر آن سندیکاهای کارگری و شوراهای کارگری و مجامع عمومی کارگری سنت دار جنبش مستقل کارگری قرار دارند. طبعا در بین فعالین مستقل کارگری در باره اینکه کدام شکل تشکل برای شرایط عمومی ایران و یا برای رشته خاصی مناسب تر است تفاوت و اختلاف نظر موجود است، و ساختن عملی این تشکلات نیز با موانع زیادی از جمله ضعف و اشکالات درونی جنبش مستقل کارگری مواجه است. اینها همه مسایل و مشکلات درونی جنبش ماست که باید بر آنها فائق آمد، اما به هیچ روی توجیه کننده لغزش ما در برابر قطب سراپا ضدکارگری مقابل نیستند.
بنابراین هر گونه تلاش مستقیم یا غیر مستقیم، آگاهانه یا ناآگاهانه، آشکار یا پنهان، برای توجیه و یا کم رنگ نمودن ماهیت و عملکرد ضدکارگری خانه کارگر و تشکلات سه گانه اش بی تردید به تضعیف جنبش مستقل کارگری و تقویت سلطه ارتجاع می انجامد. تعهد به همه منافع آنی و آتی طبقه کارگر به معنای تعهد به دفع و نفی همه تشکلات دست ساز حکومتی است.
امیر پیام
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
۳ جون ۲۰۲۲
amirpayam.wordpress.com
*پست کانال تلگرامی سرخط در زیر ملاحظه می شود:
اهمیت مبارزه برای دستمزد و تشکلهای رسمی کارگری
سرخط: ۲۰۲۲-۰۵-۳۱
☑️ از هنگام مصوبهی شورای عالی کار برای افزایش ۵۷.۴ درصدی مزد، تا کنون دولت به طور غیرقانونی مبتنی بر مصوبهی هیأت وزیران بر افزایش تا سقف ۱۰ درصد ایستاده است.
☑️ در حالی که دستکم ۲۰۰ هزار کارگر شاغل در دستگاههای دولتی یا نیمه دولتی از جمله وزارت نیرو، نفت، متروی تهران، شرکت اتوبوسرانی، کارگران شهرداری، معادن و صنایع وابسته، خواستار افزایش ۵۷.۴ درصدی مزد مطابق تاکید مصوبه شورای عالی کار هستند، بسیاری از بنگاههای دولتی یا وابسته به دولت به صراحت اعلام کردهاند که حاضر به رعایت این مصوبه نیستند و همان مصوبه ۱۵ اردیبهشتماه هیات وزیران درباره یکسانی افزایش ۱۰ درصدی مزد حقوقبگیران دولت را برای کارگران مجموعه خود اجرا خواهند کرد.
☑️ این یک تخلف آشکار است و باید به طور جدی به مبارزه علیه آن برخواست. در اینجا مهم است که کُنش اعتراضی تشکلهای رسمی کارگری، یعنی شوراهای اسلامی و انجمنهای صنفی را ببینیم که در این زمین واقعی معیشتیِ تعیینکنندهی سرنوشت میلیونها کارگر در طول سال، در حال چانهزنی هستند.
☑️ ظرف ۲۰ روز گذشته دستکم ۴ کارگزار با امضای نزدیک به ۳۴ هزار نفر علیه این تخلف آشکار دولت شکل گرفته که نباید از دید مبارزان طبقهی کارگر و فعالان سیاسی پنهان بماند:
✔️ درخواست تصویب افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی در هیات دولت
✔️ درخواست افزایش حقوق بازنشستگان
✔️درخواست تصویب افزایش حقوق مستمریبگیران تامین اجتماعی
✔️ درخواست لغو تبصره ۲ ماده ۲ تصویبنامه ۲۱۴۸۷ هیات وزیران
همچنین تا روز ۸ خرداد تعداد شکایات کارگران معترض به مصوبه هیات وزیران درباره افزایش ۱۰ درصدی حقوق تمام کارکنان دولت (و از جمله کارگران شاغل در دستگاههای دولتی) به بیش از ۲۰۰۰ امضا افزایش یافته است.
☑️ اینها زمینهای واقعی مبارزهی طبقاتی است که در غیاب هر شکلی از توجه جدی نیروهای مبارز و چپ به آن، توسط کنشگرانی دیگر پُر میشود. تشکلهای رسمی مدتی است که به اعتبار واقعیتهای زندگی کارگری در مسیری قرار گرفتهاند که به ناگزیر آنها را رادیکال میکند. اما محدودیتهای عمل این تشکلها و مشروعیت پایین آنها به عنوان نمایندهی بدنهی معترض کارگری، همچنان بهو این نهادها بُرش لازم را در مواجهه با دولت و بخش خصوصی نمیدهد. این موضوع اما نمیتواند به مثابهی نادیده گرفته شدن حضور واقعی و مؤثر این نهادها در چانهزنیهایی نظیر مورد فوق باشد.
📣 مبارزه برای دستمزد مبارزهای است صنفی-سیاسی که نمیتوان حضور فعال در آن را منوط به فاصلهگذاری حداکثری با نیروهایی کرد که در میدان حاکمیتی، قانونی بهحساب میآیند. چه بخواهیم و چه نخواهیم آنان بخش فعال بدنهی کارگری هستند و در مبارزات علنیِ قانونی نقشآفریناند. تلاش برای تشکلیابیهای مستقل باید از مسیر مداخلهی فعالانه در خصوص موضوعاتی نظیر مزد بگذرد و در این جریان حضوری مؤثر داشته باشد. به صرف اعلام سبد معیشتی خانوار و ایستادن بر اعدادی به عنوان دستمزد متناسب، نمیتوان مبارزهی فعالانهای را در زمین واقعی نبرد طبقاتی پیش برد.
📣 حتما که عدد ۵۷ درصد هم کفاف یک زندگی آبرومندانه را با قیمتهای سرسامآور نمیدهد اما نمیتوان این زمین را به حال خود واگذار کرد و به اعتبار این عدم تناسب اجازه داد که تخلفاتی که برای معیشت مردم سرنوشتسازند به رویهای عادی تبدیل شوند. مبارزهی کارگری ایستادن بر سر همین جزئیات است و به اعتبار آغاز از آنهاست که افقهای سیاسی آلترناتیو درنظر نیروهای کار معنادار میشود.
🔔 باید همچون نمونههای هفتتپه، فولاد، هپکو و آذرآب اراک و همین شوراهای اسلامی کار بر مسائل عملی زندگی کارگران و حرکت پویا بر زمین واقعی نبرد دست بگذاریم تا هم مشروعیت بدنهی کارگری را با خود به همراه کنیم (۲۰۰۰ امضا برای ابطال یک طرح ضدکارگری) و هم مشروعیت طرح آلترناتیو (ادارهی شورایی) را بر بستری عینی مُیسر کنیم.
متن از #گروه_نویسندگان_سرخط
*********************************