مروری بر جنبش کارگری و دستاوردها در مجتمع نیشکر هفت تپه

این نوشتار را با بیان کارگر سرافراز،‌ اسماعلی بخشی  پی می‌گیریم: اسماعیل بخشی در ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ در تویتی زیر نام عدم دریافت_کمک مالی….در هفت تپه اعلام کرد:

 ۱ – من باب تاکید بر رویکردهای مثبت  هفت تپه یک سلسله موارد را اشتراک خواهم کرد. مثلا درباره فعالیت به روش شورایی و خرد جمعی، موفقیت در خلع ید، لزوم ادامه مبارزه، چگونه اتحادمان را حفظ کردیم یا تجربه مثبت ما درباره عدم دریافت کمک مالی که باعث شد مشکلات و اختلافات ایجاد نشود.

۲ – در این پنج سال با وجود اینکه برخی از ما اخراج و یا اکثرا تحت فشار مالی شدید بودیم اما یک ریال کمک مالی از هیچ شخص حقیقی و حقوقی دریافت نکردیم…»

(توئیتر اسماعیل بخشی- بازنشر:  هفت تپه- کانال مستقل کارگران)

 

      مجتمع نیشکر هفت تپه، در ۱۴ کیلومتری شهر شوش و ۱۰ کیلومتری ستایشگاه باستانی چغازنبیل، به گستره‌ی ۲۴ هزار هکتار قرار دارد که در سال ۱۳۳۸ آغاز به کار کرد.  نام خوزستان از خوز به معنای نیشکرگرفته شده است. این شرکت صددرصد دولتی در بهمن ماه سال ۱۳۹۴ درچهارچوب ابلاغیه اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر خصوصی سازی و روند سیاست‌های نئولیبرالیستی سرمایه‌داری جهانی، به حکم حکومتی آیت‌الله علی خامنه‌ای، هفت‌تپه به بخش خصوصی واگذار شد. حاج احسان‌الله اسدبیگی، پدر اسدبیگی‌ها که دارای‌ شبکه‌ای از شرکت‌‌‌های هلدینگی بودند و از شرکای جناح‌باندهای حکومتی به شمار‌می‌آمدند،‌ مورد عنایت خامنه‌ای قرار گرفتند. باند مافیایی اختلاس‌بیگی‌ها، ۱۰۰درصد سهام شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه متعلق به شرکت مادرتخصصی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) ، صاحب شد. سازمان خصوصی سازی که خود زیر فرمان و دست در دست باند حسن روحانی (رئیس جمهور باند «اعتدالیون») و به ویژه اسحق جهانگیری (معاون وی) بود پیشاپیش با برگذاری مزایده‌ ظاهری، این واگذاری را مدیریت کرد وصددرصد سهام این شرکت به امید اسد بیگی و رستمی دو جوان ۲۸ و ۳۱ ساله واگذار شد. 

این مجتمع عظیم و کلیدی در ایران، با قیمت پایه هر سهم بـه مبلغ۱۴۹۷۴ ریال رویهمرفته به مبلغ ۲۹۱۶۰۵۶۷۲۰۳۴۲ ریال  (۲۹۱ میلیارد تومان) بر اساس ارزش روز، خالص دارایی ها به ‏صورت نقد و اقساط شامل ۵درصد نقد و باقیمانده  ۲۸۵ میلیاد تومان آن به ‏صورت اقساط ۸ ساله طی ۱۶ قسـط مساوی در فاصله‌ ‌‌ ‌زمانی‌۶ ماهه به باند جدید واگذار شد.  صاحبان جدید، مالکین دو شرکت زئیوس و آریاک بودند که با پیش پرداخت ناچیز فقط۶ میلیارد تومان صاحب شرکتی که ۲۹۱ میلیارد ارزشگزاری  شده بود، شدند.  مهرداد رستمی چگنی و امید اسدبیگی  به عنوان مالکین،‌ مدیران شرکت و اعضای هیأت مدیره را نیز احسان ‌الله اسدبیگی (پدر مافیا)، امیرحسین اسدبیگی و سیامک نصیری افشار تشکیل می دادند. (۵۰ میلیون یورو دولتی در حساب شرکت خصوصی شده‌ای که سهامداران آن اهلیت نداشتند – تابناک TABNAK)

  به اینگونه امید اسدبیگی بر هرم قدرت نشانیده شد. وی تا فوق دیپلم درس خوانده و از ۸ سالگی نزد پدر در اختلاس و فساد تجربه اندوخته و فارغ التحصیل شده بود. آنان با برخورداری از سهم دزدان «بیت‌‌المال» که رهبر بیت در اختیار داشت، تنها با پرداخت ۵درصد قیمت تعیین شده (شش میلیارد تومان) از این مبلغ که آن هم از بانک اعتبار گرفته بودند، مالک هفت تپه شدند. این باند،‌ قصد داشت تا بنا به سیاست نئولیبرالیسم بازار آزاد سرمایه، در حاکمیت دلالان، کارخانه را اوراق و قراضه کنند و ماشین‌ها و زمین‌ها و تمامی ابزار مجتمع را با نقشه‌ای از پیش برنامه‌ریزی شده به‌فروش برسانند و تمامی کارگران را اخراج و شوش را و تمامی کارگران و تهی دستان وابسته به این مجتمع را که هزاران سال در این نیزارها زیسته و شکر به کام جامعه ریخته بودند به نیستی بکشانند.  با این نقشه‌ی شوم، فسادبیگی‌ها و شرکا  برآن بودند تا پس از به دست آوردن میلیاردها دلار از این راه،‌ بدون پرداخت بدهی‌ها و اعتبارهای دریافت شده، خود را ‌ورشکسته اعلام کنند.

       فعالین کارگری،‌ دست دولت و مالکین جدید را خوانده  و نیستی و ویرانی  هفت تپه و شوش و هزاران هزار خانوار در منطقه را در برابر چشم می‌دیدند. کارگران یا باید خاموش می‌ماندند و سرانجام خود و مجتمع و شوش و و روستاهای کار و زحمت را نابود و ویران، و یا برای زیست و بقاء زندگی در هفت تپه و شوش، مجتمع را  به هر هزینه‌ای  نجات می‌دادند.  تنها سرمایه‌ی کارگران،‌ جانشان بود که باید به خطر می‌افکندند، و همایش و اعتراض و فریاد سلاح‌شان. فعالین کارگری بین مرگ و زندگی، گزینه‌ی سومی نداشتند. یکی از فعالین کارگری هفت تپه اعلام کرد‌ه که  برای نجات هفت تپه اگر لازم باشد، از اعتبار شخصی خود هم می‌گذرم. البته  که این گزینه‌‌ی همه‌ی فعالین کارگری نبود و ارزیابی ایشان چنین بود،‌ اعضا مجمع نمایندگان بدون آنکه به رقابت باندهای حاکم چشم داشته باشند،‌ سرافرازانه به بهای بیکاری و گرسنگی و زندان و شکنجه و تهدید ایستادند و یزله یعنی سرود رزم خواندند.

ا     ز همان روز اعلام واگذاری به بخش خصوصی، به اعتراض و اعتصاب برخاستند. این اعتصاب‌ها و اعتراض‌های خیابانی و در محیط کار که الگوی جنبش کارگری در ایران شد،‌ از سال۹۴ تا اکنون یعنی شهریور ماه ۱۴۰۱ بی وقفه ادامه داشته است. با سازمانیابی مجمع نمایندگان از درون مجمع عمومی کارگران از سال ۹۷ به ویژه و ورود این بخش از فعالین پیشتاز جنبش کارگری با چهره‌های شجاعی همانند اسماعیل بخشی با رویکرد شورایی،‌ ارگان رهبری پایداری برای دستیابی به خواست‌‌‌های کارگران در میان خود طبقه آفریده شد. در این باره، کانال تلگرامی هفت ‌تپه-کانال مستقل کارگران، معتبرترین گزارش‌های اعتراض‌ها و اعتصابها را از سال ۹۷  به دست می‌دهد.  دراعتصاب باشکوه ۹۵ روز‌ه‌ی تابستان سال ۱۳۹۹ سرانجام دولت به عقب نشینی واداشته شد و بازداشت فساد‌بیگی‌ها و لغو خصوصی سازی را اعلام کرد. حکومت اسلامی در حالیکه جنبش کارگری فراگیر می‌شد، تلاش ورزید تا  با وعده و وید ،فرصتی برای پاتک به دست بیاورد.

با وجود انتشار خبر لغو مالکیت بخش خصوصی در مجتمع نیشکر هفت‌تپه، و موضع مشخص و حداقل کارگران در خلع ید از مالکیت خصوصی و رویکرد مدیریت شوراگرایانه کارگران، قوه قضاییه‌ی رژیم در دست باند خامنه ای در اعلام رسمی خلع ید، وقت کشی را برگزید. اعلام دولتی شدن، برای حکومت، یک خودزنی بود. واگذاری هفت‌تپه به بخش خصوصی در چهارچوب ابلاغیه اصل ۴۴ قانون اساسی از سوی علی خامنه‌ای، و بنا به روند نئولیبرالیسم جهانی شدن انجام شده بود. 

ترفند ایدرو و هفت طرح

ایدرو زیرمجموعه وزارت صنایع معادن و تجارت (صمت)  ترفند دولتی بود که بار دیگر به میدان آورده شد. ایدرو همان ابزاری بود که پیشترمالکیت را در دست داشت و در سال ۱۳۹۳ با فریب طرح واگذاری به بخش خصوصی را به این بهانه که شرکت زیان آور است و بدهکار ، آنرا زمینه سازی کرده بود. پس از اعلام خبر خلع ید و پایداری کارگران، ایدرو به میدان آورده شد تا دوباره شرکت پس از وقت گذرانی، از اسدبیگی‌ها به خود بازگرداند تا در فرصت مناسبی به یک «اختلاس بیگی» دیگری و وابسته سپاه یا باند  دیگری از حکومتگران واگذار شود.

 با این ترفند و فریب که مجتمع نیشکر از ایدرو و وزارت صمت به وزارت اقتصاد که بانک‌های دولتی بسیاری را در زیرمجموعه دارد،  تا طرح توسعه ایدرو یا همان هفت طرح به اجرا در آید و هفت تپه به هشتمین طرح این وزارت تبدیل شود.

کارگران با شعارِ نان، کار، آزادی و اداره شورایی از سال ۹۶ با رویکرد پیشروتری در صحنه‌ی مبارزات طبقاتی ـ اجتماعی پای نهاده‌ بودند. این رهیافت، نیز در برخی مراکز کارگری در حال تجربه و مادیت یابی و همراستا بود.

دست‌آوردهای مبارزات با شکوه این دوره 

  • کارگران در عمل  بیش از پیش ماهیت و معنای حکومت را دریافتند. دریافتند که حکومت با تمامی ارگان‌‌های آن، ‌مجلس،‌ قوه قضاییه،  دولت‌، نیروهای سرکوب و انتظامی،‌ رسانه‌های حکومتی، ‌شورای اسلامی، ‌استانداری، دادستانی،‌ قانون کار و …  را نماینده و ابزار فرمانروایی طبقه سرمایه دار هستند. 
  • در این اعتصاب و آموزش‌ در میدان مبارزه طبقاتی از سال ۹۶ به بعد و به جای تنها یک اسماعیل بخشی، دهها نماینده شجاع و آگاه  دیگر، در کنار اسماعیل بخشی‌ آفریده شدند و به میدان و بر سکوی هفت تپه به شایستگی رویکرد شورایی را به ‌دست گرفتند. نمایندگان مجمع در آموزشگاه اعتصاب، تکثیر شده و بر سکوی اعتصاب‌ها سخن ‌راندند. 
  • کارگران نیشکر هفت تپه، به نیروی اتحاد و شورایی خود پی بردند و با اعتماد به نفس و شجاعانه در برابر بالاترین مقام قضایی حکومتی ایستادند،‌ و از حق خود دفاع کردند،
  • ‌ در سال ۱۴۰۰با خرد و اراده‌ی جمعی،‌ با بیش از دوهزار امضاء به انحلال شورای اسلامی کار، رای دادند و در آن را گِل گرفتند.
  • در اعتصاب تابستان ۹۹ اعدام را قتل عمد دولتی اعلام کردند.
  • همانگونه که در کانال مستقل کارگری هفت تپه بازتاب یافت،‌ کشتار کوله‌بران در کردستان که به دست تک تیراندازان حکومتی به قتل می‌رسیدند و می‌رسند را محکوم شمردند و کوله بران را هم طبقه‌ای خود نامیدند و از حقوق و امنیت آنان پشتیبانی کردند.
  • اعلام کردند که با هیچ ارگان حکومتی  سرسازش ندارند. 
  • با تصمیم و خرد جمعی،‌ اعتصاب در کارخانه را به درستی انتخاب کردند و دسیسه‌‌های عوامل کارفرما و اطلاعاتی‌‌ها را خنثی و نقش بر آب کردند و لحظه‌ی مناسب برای حضور خیابانی پس از دو هفته را به درستی انتخاب کردند.
  • با فرموله کردن مطالبات اقتصادی و سیاسی خود،‌ بر خواست‌های خود پای فشردند.
  • طرح تعاونی خودگردان یکی از خواست‌های درخشان و آگاهانه و پیشرو کارگران در این دوره بود که متاسفانه از سوی نیروهای پشتیبان طبقه کارگر و نیز بخشی مهمی از کارگران هفت تپه در رای گیری مجمع عمومی درست فهمیده و پشتیبانی نشد.
  • طرح دولتی کردن با مدیریت کارگری نیزهمانند طرح تعاونی‌ خودگردان،‌ طرح‌های دوران گذاری بوده و هستند که پافشاری به آ‌ن‌ها از سوی کارگران در هفت تپه، می‌تواند به خواست سراسری طبقه کارگر تبدیل شوند.
  • همبستگی با کارگران اعتصابی در اراک و کنگان و ماه شهر و دیگر مراکز کارگری و اعتصابی، همبستگی با تهی‌دستان روستایی نمونه روستای ابونخلیات، انتشار نام زنان زندانی در زندانهای اهواز… نمونه‌های برجسته‌ای از تجربیات اعتصاب تابستان ۹۹ را در تاریخ به یادگار گذاشت.
  • ارائه و انتشار ۲۷ نام و مشخصات به رگبار بسته شدگان نیزارهای جراحی در ماه‌شهر، به افکار عمومی،‌ در برابر غلامرضا شریعتی (استاندار خوزستان) که منکر کشتار دستجمعی در نیزارها شده بود و درخواست کرده بود که اسامی کشته شدگان را اگر که واقعیت دارد به او بدهند! دروغ‌های سرکوبگران را افشا کردند.
  • زد و بندهای امید اسدبیگی و پاسدار غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان و همسر او و مجتبی شهیدزاده رئیس صندوق توسعه ملی، مدیر شعب استان تهران بانک کشاورزی و بانک مرکزی و … بیش از پیش فاش کردند. 
  • در این دوره، ماهیت مجلس،‌ رئیس آن قالیباف، و نمایندگان و دانشجویان بسیجی، طلاب و امام جمعه و دادستانی‌ها و نیروهای سرکوب ازجمله سپاه، و سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات و ابراهیم رئیسی،‌ رئیس قوه‌ قضاییه‌ وقت و تمامی جناح‌های حکومتی را  که در برابر خود داشتند، فاش ساختند. 
  • کارگران به نیروی اتحاد و هشیاری خود به سندهایی دست یافتند که اسدبیگی‌ها ‌و پشتیبانان و همدستان سارق آنها را به اعتراف،‌ تسلیم و شکست وادار سازند. 
  • به خلع ید از اسد بیگی و دزدانی مانند او در هفت تپه و پایان دادن به پرونده خصوصی سازی‌ها و پایان دادن به امنیتی کردن کارخانه و محیط کار پای فشردند و لغو خصوصی سازی را به خواست سراسری تبدیل کردند.
  • نقاب از چهره‌های امام جمعه، طلاب و دانشجویان بسیجی، مجلس اسلامی و استاندار فاسد خوزستان، دیگر مقامات حکومتی در خوزستان، نفوذی‌ها و عوامل اطلاعاتی و جاسوسان را برداشتند و آنانرا از صفوف خود بیرون راندند.
  • استخدام قراردادی  ۲۰۰ کارگر بدون قرارداد را به پیش‌بردند.
  • ماهیت دولت، قوه‌قضاییه، و مقننه به‌سان ابزار سرکوب و فرمانروایی سرمایه‌داران در ایران را آشکار کردند،
  • حکومت را واداشتند تا دفترچه‌های بیمه را تمدید کند. 
  • سه ماه دستمزدهای پرداخت نشده را دریافت کردند.
  • به بازگشت به کار همکاران اخراجی و وفاداری به آنها پای فشردند و برخی به جز اسماعلی بخشی به کاربازگردانده شدند.
  • با اعلام ضرورت مدیریت کارگری و شورا ‌و مجمع نمایندگان دریافتند که سندیکای صنفی و بی خاصیت، که تنها در بهترین حالت برای چانه زنی پیرامون چند خواست روزمره به کار می‌آید،  حتا با رادیکالترین حالت، ‌بر یک صنف کارگری و نه طبقه‌کارگر محدود می‌شود، و توانستند‌‌ به ارگانی مانند مجمع نمایندگان دست‌یابند که دارای ضریب‌های امنیتی بالا و در ضمن با تلفیق راه کارهای علنی، حاضر در میدان اعتصاب و اعتراض‌ها،‌ به‌ سازماندهی و آگاهگری بپردازند.
  • در این دوره،‌ کانال مستقل کارگران هفت تپه، کانال کارگران  بود. کارگران به ارگانی ضروری که پاسخگوی نیازهای این دوره از مطالبات خود باشد نیاز داشتند و با استفاده از واتس‌آپ لحظه به لحظه‌ رهنمودها و خبرهای  بازتاب‌  داده  و  خبرها در کانال هفته تپه و از آنجا در تارنماهای مستقل  دیگر پشتیبانی می‌شد ندو پژواک  می‌یافتند.
  • مجمع نمایندگان، از سال ۹۶ به بعد از میدان مبارزه زاده شد،‌ ساختار یافت و شوراگرایانه از دخالتگری و خردجمعی کارگران و پشتیبانی مجمع عمومی برخوردار گردید. 
  •  اعضا انتخابی مجمع نمایندگان هر لحظه قابل برگماری و برکناری بودند. نمونه‌هایی تجربه شد که به نماینده‌ی مجمع فرصت داده می‌شد تا در صورت خطا،‌ اشتباه خود را ترمیم کند. درصورت عبور از توافق جمعی، برکنار می‌شد،‌ اما ارزش تلاش‌ها و مبارزه‌ی گذشته او را ارزشگذاری کرده و به نیکی از گذشته ‌ و کارکرد مثبت او یاد می‌شد. 
  • مجمع نمایندگان،‌ با پایداری در پیشبرد وظایف رهبری جمعی، همانند نهادی پایدار، شبیه کمیسیون کارگری و نهاد شورایی عمل کرد. 
  • در این پنج سال با وجود اخراج‌ها و فشار مالی شدید  دست در سفره‌‌ی ‌نان خالی خود و با همیاری خویش و خویشان، به گواهی اسماعیل بخشی و تمامی فعالین کارگری هفت تپه، بدون دریافت یک ریال کمک مالی از هیچ شخص حقیقی و حقوقی از هرگونه دریافت کمک مالی از خارج هفت تپه حتی از هم طبقه‌‌ای‌های خود در خارج از کشور، خودداری کردند. نماینده راستین و شجاع کارگران اسماعیل بخشی اعلام کرد «چنانچه از سال ۹۶ اشخاصی با هر انگیزه، با اعتبار و به نام مبارزات ما اقدام به ارسال یا دریافت هر مبلغ و تحت عنوان کمک مالی به کارگران هفت تپه کرده‌اند، خود باید پاسخگو باشند.هر کمک مالی احتمالی مطلقا ربطی به هیچ کدام از کارگران حاضر در صحنه و در مبارزه هفت تپه نداشته است.»
  • کارگران در هفت تپه، در اعتصاب‌های خود نشان دادند که پیشتازان جنبش کارگری ایران هستند.
  •  اعتصاب ۹۵ روزه‌ای که از ۲۵ خردادماه ۱۳۹۹ تا هفته اول شهریور ۱۳۹۹ پایدار ماند در ۴۲ سال حاکمیت جمهوری اسلامی و تاریخ جنبش کارگری در ایران بی‌همانند بود.
  •  دراین اعتصاب بود که کارگران در هفته تپه  اعلام کردند: 

«همه جا هفت تپه! خوزستان، اراک، فارس، اصفهان، بوشهر، کنگان، عسلویه و …»

  • کارگران هفت تپه،‌ همه روزه در یک سوی در کشاکش مرگ از گرسنگی،‌ پنجه‌های مرگ آور ویروس تاجدار(کرونا) و گرمای سوزان افزون بر۵۰ درجه سانتیگراد خوزستان، در تشنگی و محاصره سپاه سرکوب،‌ از بام تا شام فریاد زنان ایستاده‌اند. کارگران، در این روزهای دست به گریبان مرگ و بی‌وقفه، در حال کشف و خنثی‌سازی نقشه‌های حکومت اسلامی در یکسو و در سوی دیگر پیشروی به سوی سنگر‌های پیشاروی هستند. اینک پیشتازان طبقه در سنگر هفت تپه،‌ سنگرهای دیگر مبارزه طبقاتی در سراسر ایران پیوند می‌یابند. 
  • در اعتصاب ۹۵ روزه در هفته تپه کارگران بار دیگر آزمون درخشانی را در تاریخ مبارزاتی این طبقه به یادگار گذاردند.
  • کارگران با طرح خواست تعاونی خودمدیریتی، به صورت دستجمعی مالک مشترک مجتمع می‌شدند و به ‌مالکیت خصوصی و به توهم دولتی کردن پایان می‌دادند. تاکتیک «تعاونی خودگردان» در شرایط ایران،  می‌تواند پیش شرط کنترل کارگری باشد و در گرو استراتژی «تعاونی‌های خودگردان سراسری»‌ شوراگرایانه زمانی ضمانت پیروزی می‌یابد که قدرت اجرایی داشته باشد و به سوی افق لغو مناسبات استثماری و تحقق برابری  فراروید.
  • کارگران با یکصدایی با خواست لغو مالکیت خصوصی در هفت تپه و اراک و اهواز وکارگران گروه تولیدی و صنعتی هفت تپه، در این برهه، به این آگاهی دست یافته بودند که با این شعار، دولت در بن بست قرار می‌گیر‌د. حکومت سرمایه‌داران با نپذیرفتن خواست دولتی کردن به ناچار ‌ماهیت و نقش خود را به عنوان ابزار فرمانروایی طبقه نشان داد.
  • در پی ۹۵ روز اعتصاب با شکوه، تلاش نیمه دولتی کردن و نیمه خصوصی سازی گزینه‌ی سپاه و قوه‌ی قضاییه با نفی قاطعانه کارگران در خیابان‌های هفت تپه، نقش برآب شد.
  • فعالین کارگران درهفت‌تپه،‌ توطئه‌ی «شستا» یا «شرکت سرمایه‌ گذاری تأمین اجتماعی» را افشا کردند. «شستا» یا «شرکت سرمایه‌ گذاری تأمین اجتماعی» که هلدینگی‌است در دست هزارفامیل سراسر فاسد در بردارنده‌ی بیش از هزار شرکت و بنگاه مالی، ‌بازرگانی و تولیدی و دلالی و…که عناصری همانند سعید مرتضوی نماینده ولی فقیه، بر آن ریاست داشت  و اکنون علی رستمی و همزمان عضو موظف هیات مدیره و مدیرعامل خاک چینی به تباهی نشانیده شده،‌ با بدهکاری و سرقت میلیاردها دلار، آیینه تمام نمای فساد نهادینه‌ و آلترناتیو شرکت دولتی است که برای بلعیدن هفت تپه دهان گشود. 

در سال ۱۳۹۷کارگران در هفت تپه،‌ هپکو و آذرآب در اراک  و پولاد اهواز و همه جا پرخروش، برخاستند و نشان دادند که لشگر استثمار شوندگان و ناجیان ستمکشان، از کارخانه به خیابان‌ها جاری می‌شوند.‌ به بیان کارگران هفت تپه «سیل جاری می‌شود، ‌در آنجا که شعار «مرگ بر ستمگر، درود بر کارگر!» ‌در سپهر مبارزات طبقاتی طنین افکن می‌شود. زمان خروش کارگران؛ بردگان، اسیران و مزدبیگران دستمزد پرداخت نشده علیه زالوسیرتان سرمایه‌دار که جان و نان کارگران را به گروگان گرفته‌اند بر سکوهای مبارزاتی هفت تپه و هپکو و اراک و عسلویه و ماه‌شهر ووو نوید داده شد.

  • در اعتصاب ۹۵ روزه در هفت تپه کارگران علیرغم اعتصاب شکنی‌های رسانه‌های حکومتی مانند ایلنا و شورای اسلامی‌‌کار و مجلس و برخی اخلالگران که اعتصاب را در روز هفتادم و گفتگو با نمایندگان مجلس اسلامی، پایان یافته و تعلیق یافته اعلام کردند، بار دیگر آزمون درخشانی را در تاریخ مبارزاتی این طبقه به یادگار گذاردند.
  • نبی‌الله موسوی‌فرد، امام جمعه و نماینده خامنه‌ای در اهواز، پس از طرح واگذاری شرکت به سپاه، ‌با واکنش قاطع کارگران و ناچار به فرار شد. سه نماینده مجلس اسلامی اعزامی از تهران، ‌تنها نیم‌ساعت توان تحمل هوای‌آتش‌بیز شوش شدند و به کف خیابان افتادند و کارگران با ریختن آب سرد بر سرشان، ‌نجاتشان دادند. نمایندگان باندها برای لاپوشانی نقش سیاسی و مناسبات سرمایه‌داری، مطرح کردند که ما در باره‌ی تاثیرات «نئولیرالیسم در تئوری خوانده بودیم، ‌اما اینک نقش آنرا در عمل می‌‌بینیم!»‌ کارگران با پافشاری بر خواست‌هایشان،‌ آنان را به پادگان مجلس روانه ساختند. این نمایندگان پیک بالایی‌ها بودند تا کارگران را به سازش بکشانند که  رسوا و طرد شدند.
  • اینک در این بحران تاریخی، که علم و دانش آگاهی در برابر ایدئولوژی و سیاست حاکم قرار گرفته، در اینجا که کارفرما و قدرت‌اش نیز در هم ریخته و در حال زانو زدن است، در اینجا که بحران کرونا بر گلوی کارگزاران سرمایه‌ نیز،‌ پنجه افکنده، و همزمان جان‌پناه حکومت سرمایه‌داران شده است، در اینجا جامعه کارگری و تهی دستان نزدیک به هفتاد میلیونی در برابر گزینه مرگ و زندگی قرار گرفته ‌ا‌ند،‌ وظیفه نیروهای ضداستثمار و ضد سرمایه داری چیست؟ آشکار است که باید که بیش از همیشه به سازماندهی حضور مادی  در این برآمد طبقانی و سراسری بپردازند. همبستگی بین‌المللی در برابرملت‌- دولت پرستی و ناسیونالیسم وعوامفریبی و اصلاح‌طلبی، شناخت در برابر ناآگاهی و استثمار شونده در برابر استثمارگران به پا می‌خیزد. جهان در حال سوختن است و در ایران، سارقین را باید که مجال بست، باید سازمان یافت،  برای رهایی، باید طبقه کارگر برای عمل مستقیم، ‌یعنی اقدام برای گسستن زنجیر بردگی، اعتصاب عمومی را برای تعیین تکلیف نهایی فراخوان دهد.  

جمعه یازدهم شهریور ماه ۱۴۰۱/دوم سپتامبر ۲۰۲۲

جهان امروز شماره ۴۷۳ ارگان سیاسی  حزب کمونیست ایران