کمتر از یک ماه به اول مه در سال ۱۴۰۲ مانده است. در فروردین ماه سال گذشته در نشریه کارگر کمونیست با اشاره به مبارزات سال ۱۴۰۰ نوشتیم: ” بر بستر این زمینه مبارزاتی است که سال ۱۴۰۰به پایان خود رسیده و سال جدید شروع میگردد. و هراس رژیم از این است که در سال جدید مبارزات بخشهای گوناگون جامعه بهم بپیوندد. سال ۱۴۰۱میتواند و باید شاهد همبستگی سراسری مبارزات جامعه و روز اول مه شروع و نمایشگر این همبستگی. این روز توان این را دارد چرا که در سالهای گذشته جنبش کارگری ثابت کرده است توان رهبری مبارزات کل جامعه را دارد و آلترناتیو اداره شورایی خود را هم ارائه داده است.”
بر همین بستر برای اولین بار سال گذشته شاهد فراخوان مشترک کارگران و معلمان و بازنشستگان برای اول مه بودیم. رژیم وحشی جمهوری اسلامی تمام توانش را جمع کرد که در آن روز تجمع شکل نگیرد، اما مبارزات نفس گیر بازنشستگان در طی پنج ماه بعدی تا شهریور، در کنار مبارزات بخشهای دیگر جامعه، نشان از پتانسیل قوی اعتراضات داشت تا آن حد که حکومت در مقابل همبستگی بازنشستگان که پشتوانه جامعه را داشت ناگزیر به عقب نشینی شد. با گسترش اعتراضات کارگری و کل جامعه، حکومت باز هم به ابزار سرکوبش پناه برد. با روانه کردن سرکوبگران ارشاد به خیابان تحت عنوان طرح حجاب و عفاف سعی کرد جلو اعتراضات را بگیرد، اما آنچه اتفاق افتاد این بود که جامعه با جنبش حجاب بی حجاب مقابلش ایستاد. با قتل مهسا- ژینا- امینی، شعله های انقلاب زن زندگی آزادی سر کشید. اعتراضات به قتل مهسا به سرعت به یک جنبش انقلابی و انقلاب منجر شد. مردم معترض، معترض شدند که به این جنبش نگوید اعتراضات، اسمش انقلابه.
تحولات عمیق و وسیعی در بطن جامعه در شش ماه دوم سال شکل گرفت و اوضاع را کاملا متفاوت ساخته است. بگونه ای که هر روز انتظار تحول تازه ای میرود. در چنین شرایطی است که اول مه فرا میرسد. روزی در بطن انقلاب و متفاوت از سالهای گذشته. حکومت اسلامی با افزایش دستمزد ۲۷ درصدی ( ماه فروردین به پایان نرسیده این ۲۷ درصد نیز بی معنی شد)، دیگر بحثش کارگر ارزان نیست بلکه کینه ورزی خود را به کارگران و جامعه اینگونه نشان داد. مافیایی حاکم که در جلسات مخفی، آنجا که جز خود و خدایشان هیچکس نیست، اذعان میکنند ناتوان از سرکوب هستند و نیروهای سرکوبشان متزلزل شده اند و حتی قصد به توپ بستن “بیت رهبری” را داشتند. در عین حال هیچ راهی نمی شناسد جز سرکوب بی رحمانه تر مزدی و سرکوب اعتراضات مردمی. این حکومت و خونریز حتی از مزار یک کودک (کیان پیر فلک) وحشت دارد، چون به مکانی برای اعتراض تبدیل شده است.
از سوی دیگر مردم هم تکلیف خود را روشنتر کرده اند و مترصد فرصتی هستند که کار را تمام کنند. سال شروع نشده اعتراضات بازنشستگان و معلمان شروع شده است. مردم در گوشه ای از تهران بطور وسیعی در تظاهرات شبانه منطقه شهر زیبا را به تصرف خود در آورند. در تمام ایام عید نیز در تمام ایران زنان و مردان با رقص و شادی و میگساری، نه صرفا به قصد خوشگذرانی بلکه به نشانه اعتراض به حکومت، قلب حکومتیان را مملو از ترس و دلهره ساختند. در دیدارهای و سفرهای عید امسال بحثهای داغ در مورد چگونگی سرنگونی حکومت و آینده انقلاب همراه بود. عاقلهای این حکومت جزع و فزع میکنند که بهانه برای شعله کشیدن دوباره جنگ و گریز خیابانی ندهید که این بار عمیق تر و وسیع تر به راه خواهد افتاد. همه اینها حکایت از این دارد که هر روز باید منتظر یک تحول بود، شاید یک قیام سراسری؛ و شاید به قول منصور حکمت اینبار قیام در ابتدای انقلاب روی دهد نه در فرجام کار حکومت.
یک نفر یادداشتی کوتاهی به بهانه اول مه نوشته است که یادآور شود سرمایه داری در همه جای جهان یک چهره دارد و جوابش هم از سوی کارگران باید این باشد:” لازمست به فکر سرنگونی سرمایه و دولتهایش و تصرف قدرت و ایجاد حکومت کارگری باشد… در روز اول مه بر اتحاد و همبستگی طبقاتی مان در راستای این رسالت تاریخی پای میفشاریم.” ظاهرا این خیلی رادیکال است! اما این جواب گویی اول ماه مه امسال نیست.
اول مه ماه مه سال ۱۴۰۲ باید پیامی روشن به جامعه ایران داشته باشد که در پرتو بیانیه ای های بیست تشکل و بیاینه “مطالبات زنان پیشرو” چگونه رهایی و رفاه جامعه ممکن است. اول مه روز همبستگی جهانی کارگران است، اما این همبستگی نه با قول “سرنگونی سرمایه و دولتهایش” بلکه با خواستهای روشن و صریح و رادیکال خطاب به جامعه محقق میشود. بخصوص در شرایطی که انقلاب زن زندگی آزادی از همان ابتدا توجه جهانی را به خود جلب کرد و از حمایت جهان برخوردار است. میخواهیم رنگ جهانی به اول ماه مه بزنیم، به این معنا باید به جهان نشان داد که طبقه کارگر در ایران در روز جهانی خود چه خواستهایی را میخواهد برای تحقق یک دنیای متفاوت از دنیای سرمایه داری رقم بزند که این در بیانیه های فوق انعکاس یافته است.
همانگونه که در مقدمه بیانیه بیست تشکل تاکید شده: ” پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشوراز کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما – عموم مردم ایران- تحمیل شده است.” در اول مه امسال این پیام همبستگی کارگران ایران به کارگران جهان است.
همچنین پیام اول مه امسال در منشور مطالباتی زنان منعکس است که در آن تاکید شده است:” جهان از انقلاب ما که عمیقا یک رنسانس عظیم و تاریخی علیه مذهب و زن ستیزی است به عنوان اولین انقلاب زنانه تاریخ بشریت یاد میکند که با از بین بردن حکومت آپارتاید جنسیتی، قطعا تاثیرات مهمی نه فقط روی زنان بلکه روی کل جامعه ایران، و نه فقط در ایران بلکه در خاورمیانه و حتی جهان خواهد گذاشت. انقلابی که دیگر به هیچ نیرویی اجازه نخواهد داد که هویت انسانی زن، کرامت و منزلت زن، افکار و اندیشه و بدن زن را مایملکِ “مرد”، “خانواده” ، “دولت” و “میهن” محسوب کند. ما میخواهیم پیروزی این انقلاب به نابرابری در هر شکلی از آن، و نیز ستم و بردگی جنسی زن به هر شکلی و به دست هر نیرویی پایان دهد و رهایی زن از هر ارتجاعی را به ارمغان بیاورد. ” این پیام روشن ما برای رهایی کارگران جهان است.
یک چیز قطعی است، سرنگونی حکومت اسلامی. سرنگونی این حکومت را نه در لابی ها و کرویدروها دولتهای غربی و لابی گران حرفه ای، که سعی دارند به هر شکل شده نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی را نجات دهند و آب توبه ملی بر سرش بریزند، سرنگونی حکومت در اراده مردم در خیابانها دارد اتفاق می افتد. هر حادثه و اعتراضی میتواند کل جامعه را به غلیان در آورد. هیچکس از امروز به فردای خود به معنای مثبت آن خبر ندارد.
از هم اکنون نمی توان تعیین کرد که روز اول مه امسال چگونه برگزار شود اما یک چیز قطعی است اراده برای پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی به قدرت توده های مردم. پیام اول ماه مه سال ۱۴۰۲ به جامعه ایران و کل جهان این است:” زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی”