جنگ دستمزد را با جنگ تعیین سرنوشت کار جایگزین کنیم!
همرزمان، همسنگران کارگر!
۱ – همیشه کارگر ماندن را تقدیر زندگی خود نبینیم. از همواره فروشنده نیروی کار بودن عزیمت نکنیم. سرمایه داری است که ما را مجبور به کارگر بودن کرده است. ما ضد برده مزدی بودن خود می باشیم، اما تا زمانی که این مصیبت باقی است می خواهیم، سهم هر چه بیشتری از حاصل کار و تولیدمان را از چنگال طبقه سرمایه دار خارج سازیم و به سمت معاش، رفاه، بهداشت، درمان، دارو، آموزش، بهبود شرائط کار، سلامتی محیط زیست خود رانیم.
۲ – سرمایه داران و دولتشان ضد این خواست حیاتی ما هستند. مبارزه برای تحققش را درهم می کوبند، برای این درهم کوبیدن، به دولت، ارتش، پارلمان، جامعه مدنی، قوه قضائیه، نهادهای شستشوی مغزی، پلیس، شریعت و مانند اینها نیاز دارند. بمباران حقوق انسانی، آزادیها، بقا و تشدید تبعیضات جنایتکارانه جنسیتی، سرکوبها، همه از همین جا می جوشند.
۳ – اگر دو نکته بالا را تعمق کنیم، در می یابیم که جنگ میان ما و طبقه سرمایه دار حتی در همین دوزخ مشتعل سرمایه داری، در شرائط استیلای سرمایه هم نمی تواند جنگ بر سر مزد باشد. این جنگ اساسا، حول تعیین سرنوشت کار، تولید و زندگی است. ما برای نابودی سرمایه داری می جنگیم اما حی و حاضر، به مثابه لحظه ای از این جنگ می خواهیم حجم هر چه افزونتری از فراورده تولید و کارمان صرف معاش، رفاه، سلامتی، آزادی، امنیت، بی نیازی، عزت، آموزش و تعالی جسمی، فکری انسان گردد، سرمایه داران می خواهند که کل آن را سرمایه، سود، ابزار قدرت، ماشین سرکوب، ساز و برگ حاکمیت خود سازند.
۴ – اگر چنین است پس میدان مبارزه را جا به جا کنیم، به جای استغاثه حقارت آمیز مطالبه مزد بیشتر، پرونده کار و تولید سالانه خود را به گردش اندازیم. وحوش حاکم اسلامی سرمایه خود به صندوق بین المللی پول گزارش نموده اند که ما در طول سال معادل یک تریلیون و هفتصد میلیارد دلار ارزش تولید نموده ایم، این رقم از صد برابر مزد دریافتی سالانه طبقه ما بیشتراست. چرا باید تصاحب کل این ارزشها توسط صاحبان سرمایه و دولت را مهر حقانیت کوبیم!!، چرا برده مزدی ماندن را صحه گذاریم و فریاد زنیم که کمی نان بدهید تا برای شما سرمایه عظیم تر تولید کنیم!!، پایه قدرت شما را محکمتر سازیم!! به جای تقاضای عجزآمیز، وارد جنگ بر سر حاصل کار و تولید خود شویم و به میزان زور و توان پیکار روزمان، مقدار هر چه سنگین تر آفریده های کارمان را از حلقوم سرمایه داران بیرون آریم.
۵ – تعویض میدان کارزار نیازمند ابراز وجود به صورت یک طبقه است. به جای آنکه خود را کارگر این و آن مرکز کار بدانیم، درهیات طبقه کارگر ظاهر گردیم، زیر پرچم این طبقه دست به مبارزه سراسری زنیم. قدرت طبقه خود را به صف و علیه سرمایه داران و دولت آنها اعمال نمائیم، با این قدرت بنیاد تمامی تبعیضات جنسیتی را ویران سازیم. سهم هر چه عظیم تری از حاصل کار سالانه خود را از سرمایه طبقه سرمایه دار شدن آزاد و دستمایه معیشت مرفه تر، زندگی سرفرازتر، بهداشت، درمان، آموزش متعالی، محیط زیست سالم، فراغت خود سازیم. درهمین راستا، کوبنده ترین ضربه را بر ساختار نظم سیاسی، پلیسی، امنیتی، سرمایه داری وارد کنیم، سد راه اختصاص حاصل کارمان به نیروهای اختاپوسی سرکوب فیزیکی و فکری شویم. همین الان به عنوان جزئی از این کارزار، سنگر خارج سازی کل مایختاج معیشتی، دارو و درمان، آموزش، نگهداری سالمندان و معلولان، آب و برق و گاز از سیطره داد و ستد پولی، کالائی سرمایه داری را توفانی کنیم. همزمان و باز هم بالفعل خواهان امحاء کار خانگی، محو هر نوع وابستگی اقتصادی زن به همسر و اولاد به والدین شویم، اعلام داریم که تا لحظه محو از بین بردن کار خانگی بر محاسبه تمامی دقایقش به عنوان کار، مثل همه اشکال دیگر کار مزدی اجباری و قهری سرمایه داری اصرار می ورزیم.
۶ – خیلی ها می پرسند که اگر جدال مزد بیشتر با کارزار تعیین سرنوشت کار جایگزین شود، توده وسیع کارگرانی که تولید کننده مستقیم ارزش و اضافه ارزش نیستند، به عنوان مثال کارگران شهرداری ها، بیکاران و همانندان چه حرفی برای گفتن خواهند داشت. پاسخ به اندازه کافی شفاف است، ما مشتی کارگر این کارخانه و آن بیمارستان یا فلان مرکز کار نیستیم. طبقه کارگریم. طبقه ای که کل کارش، هر دقیقه کار هرکدام آحادش نیاز پروسه بازتولید سرمایه داری است. ما از کل محصول سالانه کار کل طبقه کارگر صحبت می کنیم و خواستار اختصاص این کار و حاصلش به زندگی انسان هستیم. هدف پیکار ما تسلط سراسری، سازمان یافته، شورائی کل افراد انسانها بر سرنوشت کار و زندگی خود با دخالتگری، مستقیم، آزاد، برابر، نافذ، شورائی یکایک آنان است.
۷- عده ای سؤال می کنند که در خودروسازی ها، حمل و نقل، بیمارستان ها، مدارس، هر مرکز کار و تولید، چه رقم معینی را به عنوان حاصل کار پیش کشیم؟! پاسخ این است که بدون تأخیر و درنگ برای آرایش قوابه عنوان یک طبقه در مقابل سرمایه داری پیش می تازیم، در لحظه حاضر این جنگ، خواستار رایگان شدن کامل بهداشت، دارو، درمان، ایاب و ذهاب، آب، برق، گاز، نگهداری از کودکان و معلولان هستیم، در مورد معاش و مابقی مطالبه اعلام می داریم که دریافتی هر فرد از هر خانوار کارگری، نوزاد تا سالخورده نباید کمتر از ۱۵ میلیون تومان در ماه باشد. به خاطر آریم که اگر این رقم را تبدیل به دلار و در کل جمعیت ۸۵ میلیونی کشور ضرب نمائیم و حاصل را برای ۱۲ ماه محاسبه کنیم جمعا از ۲۵ درصد اضافه ارزش سالانه تولید شده توسط ما تجاوز نمی کند.
۸ – اگر میدان کارزار را عوض کنیم، به رژیم ستیزی فراطبقاتی فاقد بنمایه ضد سرمایه داری نیز پایان می دهیم، سرنگونی طلبی ما جزء لایتجزای جنگ طبقاتی ضد بردگی مزدی می شود. با این کار بساط دکانداری اپوزیسیونهای سرمایه آویز راست و چپ نیز که همواره در تدارک مصادره جنبش ما هستند جمع می شود.
۹ – مجرد تغییر میدان جنگ نه لغو کار مزدی ضربتی!! نه جنگ ایدئولوژیک و نه پرواز درعالم خیالات است. برعکس زمینی ترین و دردآلودترین حرف یک کارگر زیر آور کهکشان بدبختی ها با سر بیدار طبقاتی است. طبقه سرمایه دار و دولتش در سراسر دنیا شب و روز از تمامی تریبونها با زبان ارقام حرف می زنند تا ریاضت کشی به نفع افزایش سود و سرمایه را بر ما تحمیل کنند. ما نیز می خواهیم سیر تا پیاز این کار و تولید را موضوع جدال کنیم، سرنوشت این جدال را هم هر روز، هر هفته، هر ماه، هر سال فقط آرایش قوا تعیین می کند.
۱۰ – کل آنچه گفته شد مربوط به تغییر ریل پیکار و جایگزینی جدال مزد با کارزار تعیین سرنوشت کار است. ما همزمان و همپیوند در کلیه عرصه های دیگر، برای سرنگونی رژیم سیاسی، علیه آپارتاید وحشیانه جنسیتی، علیه کلیه اشکال ستم و بی حقوقی آفریده سرمایه داری، علیه هر نوع دخالت دولت در زندگی انسانها، علیه بنیاد وجود دولت، علیه هر شکل سلب آزادیها، از سنگری سرمایه ستیز و ضد کار مزدی می جنگیم.
کارگران ضد سرمایه داری
فروردین ۱۴۰۲