موجی دیگر از اعتصاب بار دیگر صنعت نفت را در برگرفته است. در روز شنبه اول اردیبهشت “علاوه بر پالایشگاه آبادان کارگران پروژه ای نفت در مراکزی چون پتروشیمی گچساران، پتروشیمی کیان در عسلویه، فولاد آلیاژی نفت یزد، کارگران هخامنش نوروزی و زرادخانه یزد، کارکنان دفتر فنی و تست پکیج و کیوسی شرکت سازه پاد پتروشیمی بوشهر، پترو پالایش کنگان سایت۳، پتروشیمی سلمان فارسی، پتروشیمی صدف درفاز ۲ عسلویه، کارگران فاز ۳ پتروپالایش شرکت کاین سازه درکنگان نیز به اعتصاب پیوستند.”
در روز دوم، اعتصاب به “تمامی نیروهای کیان صنعت در پتروشیمی گچساران، نیروهای اکسیر صنعت در فاز ۱۴ پارس جنوبی ، کلیه نیروهای پتروشیمی آپادانا در عسلویه، نیروهای شرکت پارس کیهان پیمانکاری های عباسی و لیموچی، نیروهای شاغل در پتروپالایش دهلران، نیروهای شاغل در پتروشیمی صدف ، کارگران شرکت پناه صنعت شاغل در پتروشیمی لردگان، کارگران شاغل در پروژه ان جی ال ۳۱۰۰ دشت عباس، کارگران شرکت آی جی سی در دهلران، کارگران پیمانکاری شجاعی شاغل در پتروشیمی کرمان منطقه ویژه سیرجان ، گروهی از کارگران پروژه ای شاغل در پتروشیمی بندر جاسک ، شماری از نیروهای شرکت هیدروسازان در پتروپالایش جاسک، و نیروهای شرکت عمران صنعت شاغل در پتروشیمی آپادانا” گسترش یافته است. آنچه در این میان جلب توجه میکند این است که کارگران اعتصاب خود را “کمپین” میخوانند. این یعنی تلاش همگانی برای رسیدن به هدف مشخص. این نشان از این دارد که اعتصاب نه از سر استیصال بلکه کاملا هدفمند شروع شده و پیگیرانه دنبال میشود.
سال ۱۴۰۰ نیز کارگران صنایع نفت کمپین مشابه ای به راه انداختند، اما آنچه کمپین ۱۴۰۲ را با کمپین دو سال پیش متفاوت میکند این است که این کمپین بر متن انقلاب زن زندگی آزادی شکل گرفته است. این اعتصاب به روز دوم نکشیده بود که کارگران جوشکار مخازن پیمانکاری کیوانی شاغل در پتروشیمی سلمان فارسی موفق شدند قراردادهای جدید مطابق مطالبه اعلام شده خود یعنی افزایش ۷۹ درصدی به کارفرما تحمیل کنند. باید انتظار داشت که شرکتهای پیمانکاری دیگر، با توجه به بخش نامه ای که در ابتدای شکل گیری انقلاب زن زندگی آزادی از سوی” شرکت منطقه ای ویژه صنایع معدنی و فلزی خلیج فارس” خطاب به کارفرمایان صادر شده بود و در آن تاکید شده بود”با توجه به تجمعات و اغتشاشات اخیر در سطح استانها و با درک حساسیت موجود اجتماعی” بدون فوت وقت مطالبات حقوقی کارگران تمام کمال پرداخت شود، به سرعت در مقابل مطالبات کارگران عقب نشینی کنند. این اعتصاب اما پیام روشنی به کل جامعه دارد. این اعتصاب نشان میدهد که موج اعتصابات میتواند انقلاب را به فاز بالاتری ببرد. فیلمهای منتشر شده نشانگر روحیه بالای کارگران است.
درخواست به ظاهر صنفی افزایش دستمزدها عملا از حکومتی درخواست میشود که یکماه پیش با خیره سری تمام، با تعیین حقوق چندین برابر زیر خط فقر بار دیگر دشمنی خود را به “کارگر جماعت” نشان داد. اکنون مهمترین بخش طبقه کارگر ایران، افزایش ۷۵ درصدی دستمزدها را خواستار شده است. این یعنی همه شامورتی بازیهای سه جانبه گرایی را کارگران عملا روانه زباله دانی کرده اند. اما بیشتر از آن، اعتصاب کارگران شرکت نفت در شرایط کنونی از جنس دیگری است. از جنس ما، از جنس همه با هم، از جنس اینکه به حکومت دارد پیام میدهد، “بترسید بترسید ما همه با هم هستیم”
هر اعتصابی که شکل میگیرد، کارگران تجربه جدید و بسیار متفاوتی از زندگی معمولی را تجربه میکنند. مهمترین موضوعی که در اعتصابات برجسته میشود این است که کارگران حس میکنند که زندگی شان در دست خودشان است. اراده جمعی شان است که روابط بین آنها و کارفرما را تعیین میکند نه زورگویی مطلق کارفرما که با اتکا به حکومت تا میتوانند اسبشان را می تازانند و از هیچ توهین و تحقیری در حق کارگر کوتاهی نمی کند. اما در اعتصابات توازن قوا به سرعت معکوس میشود. در اعتصاب هنوز یک سوی ماجرا اتکایش به دولت سرکوبگر و وحشی است، سوی دیگر اما دیگر فرد نیست، اتکایش به اراده جمعی است که در اعتصابات تبلور می یابد.
این کمپین از یک جهت دیگر نیز بسیار مهم است. اعتصاب در شرایطی که کل جامعه در بطن انقلاب است، روحیه بسیار متفاوتی برای شرکت کنندگان آن رقم میزند. اینکه اینجا اراده جمعی تنها برای بهبود زندگی خود و همکاران نیست بلکه در سرنوشت کل جامعه تاثیر میگذارد. این که اعتصاب نشانگر اراده جامعه است و دیگر اینجا تنها همکاران یک کارگاه یا یک صنعت نیستند که پشت اعتصابند، بلکه کل جامعه را پشت سر آن قرار دارد. برای همین بسیار سریع دولت و کارفرمایان احساس ضعف میکنند و به سرعت عقب می نشیند تا شاید جلوی تسری این روحیه که همه چیز به اراده آدمهایی بستگی پیدا کرده که تا قبل از اعتصاب تنها به چشم یک فرودست به آنها نگاه میشد و اکنون سرنوشت خود،همکاران خود و کل جامعه به اراده آنها گره خورده است را بگیرند.
در شرایطی که از حکومت گرفته تا اپوزیسیون راست چنین جلوه میدهند که شعله های انقلاب فروکش کرده، کمپین ۱۴۰۲ کارگران نفت بعنوان یک تحرک سیاسی در متن انقلاب جاری باید قلمداد شود؛ یک فاز مهم از انقلاب زن زندگی آزادی. در فیلمهای منتشر شده شاهد هستیم که گزارشگر که خود از اعتصابیون است از آزادی میگوید و یاد جانباختگان انقلاب را زنده نگه میدارند.
اگر از جنبه “درس آموزی” به دور جدید اعتصاب در شرکت نفت نگاه کنیم، این اعتصاب، بخاطر گستردگی آن که کل خط جنوب ایران و به اضافه بخشهایی از مرکز ایران را در برگرفته، بار دیگر تاکید بر این است که اساسا روابط اجتماعی با وجود شبکه های اجتماعی دگرگون شده است.
بحث های تشکل و سازماندهی از نوع سنتی آن باید به دست فراموشی سپرد.شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت نمونه ای موفق از بکارگیری امکانات شبکه های اجتماعی برای سازماندهی کارگران است که توانسته همبستگی و اتحاد را در میان کارگران پیمانی شکل دهد. با توجه به اینکه اساسا سیاست شرکتهای پیمانکاری برای ایجاد تفرقه در صفوف کارگران و تضمین نیروی ارزان و خاموش شکل گرفته و اجرایی شده اما این شورا با استفاده از شبکه های اجتماعی نقش مهمی در متحد ساختن صف اعتراض کارگران داشته است. بدین ترتیب اکنون در لحظه، نه تنها فعالین پیشرو با هم در تماس هستند، بلکه توده کارگران اعتصابی عملا در یک مجمع عمومی مجازی بطور وسیع در مورد پیشبرد اعتصاب با هم تصمیم گیری و همفکری میکنند. در لحظه همه جامعه به مدد این شبکه ها از اعتصاب کارگران با خبر میشوند. اکنون اعتصاب با تصویر در دسترس همگان است. اکثریت اعتصاب کنندگان در نشر خبر اعتصاب مشارکت میکنند. این تلاشها عملا منجر به خنثی سازی سرکوب وحشیانه حکومت و نیز تبلیغات منفی اپوزیسیون راست شده است که کارگران را همیشه خوار و خفیف میخواهند. در متن انقلابی که میرود بساط رژیم اسلامی سرمایه را برچیند، به مدد این شبکه ها کارگران به اهمیت اعتصاب خود در بطن این انقلاب پی می برند و در آن راستا ارزیابی خواهند کرد و میکنند.
حکومت اسلامی در مقابل اعتصاب کارگران صنعت نفت دو راه بیشتر ندارد، یا اینکه به خشونت تمام سرکوب کند، که اکنون در بطن انقلاب جاری امکانش بسیار ضعیف است و ممکن است به آتش اعتصابات دامن بزند یا اینکه عقب بنشیند، که این خود نیز میتواند سرآغاز عقب نشینی در مقابل جنبش کارگری و جنبش های دیگر شود که از هر دو سر برای جمهوری اسلامی، یعنی باخت. و برای کل جامعه، اعتصاب صنعت نفت پیامی روشن دارد که پیشبرد انقلاب در مرحله فعلی با اعتصاب ممکن است و به آن سرعت میبخشد.