به پیشواز اول می روز جهانی طبقه کارگر
نگاه مختصری به تاریخ اول می در جهان و ایران
سرمایه داری بعنوان یک سیستم ددمنش در همه جای دنیای در مقابل طبقه کارگر و آزادی و برابری انسانها یک پلاتفرم دارد و آن استثمار و ایجاد نابرابری در جامعه. تا کنون فاشسم سرمایه داری این سیستم خودرا به زور سرنیزه، اعدام و ترور انسانهای آزادیخواه و برابری طلب از یک طرف و ایجاد ارگانهای فاسدی مثل مذهب، سنتهای ضد بشری مرد سالارتوانسته نگهدارد.
بهمین خاطر تاریخا اول می علیه حاکمیت سرمایه داری و تمامی سنتها و روشهای تحمیق و تحقیر است. اگر نظر کوتاهی به تاریخ اول می بیاندازیم؛ در اول می ۱۸۸۶ میلادی چهل هزار کارگر مبارز از بخشهای مختلف برای کم کردن ساعات کار به ۸ ساعت در شیکاگو تظاهرات کردند. رهبران این اعتراضات لینگ یوجین ، ویکتور دبز، بیگ بیل هی دو، آگوست اسپایز، فرانک لیتل و انجل خواستار اتحاد جهانی کارگران شدند و در سال ۱۸۸۹ انترناسیونال دوم اول می را بعنوان روز همبستگی جهانی کارگران در دنیا برسمیت شناخت و از آن روز اول می بعنوان روز اتحاد و هبستگی کارگران جهان است و هر سال صف اتحاد کارگری در اول می تجلی می یابد و میلیاردها کارگر و مردم تهیدست در سراسر دنیا علیه سرمایه داری رژه میروند و خواستار نابودی نظام استثمار و ستم سرمایه داری میشوند.
تاریخا اول می روز نمایش قدرت طبقه کارگر در مقابل جامعه سرمایه داری باید باشد، در این روز کارگران دنیا متحدانه علیه تضیقات و فشار های جامعه سرمایه داری متحد میشوند و برای نابودی این سیستم جنایتکار و ضد بشر نقشه میریزند.
تاریخ اول می در ایران
در ایران اول می مصادف است با ۱۱ اردیبهشت. در ایران بعد از سی سال پس از تصویب این روز بعنوان روز جهانی کارگر اول می برگزار شد. اولین گردهمایی اول ماه می در سال ۱۳۰۰ خورشیدی از طرف شورای مرکزی فدراسیون سندیکای کارگری (که هشت هزار عضو داشت و از شانزده سندیکا و تجمع کارگری تشکیل شده بود) برگزار گردید یعنی ۱۰۲ سال پیش.
باسقوط حکومت دیکتاتوری رضا شاه در سال هزار و سی صدو بیست که یک فضای سیاسی آزاد برقرار گردید ، زمینه مساعدی برای گسترش و رشد تشکلهای کارگری بوجود آمد. این دوران مصادف بود با رشد صنایع در ایران و افزایش جامعه کارگری که در آنزمان خواست برگزاری جشن اول می جدی تر شد. در سال ۱۳۳۵ خورشیدی (برابر با اول می ۱۹۴۶ میلادی ) شورای متحده مرکزی سندیکاهای کارگری اول می را تدارک دید و اول می با شکوهی برای اولین بار در ایران برگزار شد. در همین سال اولین تظاهرات اول می در کرمانشاه بخون کشیده شد و حمله وحشیانه پلیس به تظاهرات اول می که ددمنشانه و گسترده بود چهارده کارگر جان خودرا از دست دادند و این اولین قربانیان حمله سرمایه داران ایران به تجمع اول می کارگران است. میتوان این چهارده کارگر جان باخته را اولین قربانیان جنبشهای کارگری در ایران دراول می در دوران تاریخ مدرن ایران بحساب آورد.
بعد از آن تاریخ در مقاطع مختلف مسله اول می در اعتراضات و تنشهای کارگری با حکومت پهلوی و حاکمیت رژیم اسلامی نیز تکرار شد رژیم های پهلوی و اسلامی هیچوقت تمام و کمال تشکلهای کارگری را برسمیت نشناخته اند و در دورانهای مختلف به بهانه های مختلف تشکلهای کارگری را مورد حمله قرار میداد. رژیم پهلوی در سال ۱۳۳۲ شورای متحده را غیر قانونی اعلام کرد و نیر در سال ۱۳۲۹ که طرح ملی شدن نفت بتصویب رسید کارگران خودرا سازمان دادند و از این طرح پشتیبانی کردند که تشکل شان مورد حمله پلیس قرار گرفت و ازهم پاشیده شد. در سال ۱۳۳۰ نیروی پلیس به کارگران نفت در بندر معشور یوریش برد و تعدادی از آنهارا بقتل رساند اما با تمام تضیقاتی که به تشکلهای کارگری در آن دوران وارد میشد هیچوقت اعتراضات کارگری ساکت نماند.
در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حکومت نظامی و کودتاچیان با تمام احزاب و تشکلهای کارگری شدیدا برخوردکردن و تقریبا همه احزاب و تشکلهای کارگری را ممنوع اعلام کردند. دستگیری و تعقیب رهبران کارگری شدت گرفت. دولت دکتر اقبال در سال ۱۳۳۷ در همکاری با سازمان بین المللی کار قانون جدیدی نوشت و به تصویب مجلس رساندند. در این قانون هیچگونه اشاره ای به حق اعتصاب و حق تشکل کارگری نشد، تا اینکه در سال ۱۳۴۰ با توجه به تمام فشار ها اعتراضات کارگری دامن گرفت که رژیم شاه مجبور شد در سال ۱۳۴۴ بعد از نمایش فرمایشی (انقلاب شاه و مردم در سال ۱۳۴۱ خورشیدی ) اتحادیه های کارگری طرفدار رژیم زیر نظر ساواک بوجود آمدند و تلاش کردند بر تمام واحد ها و کارخانجات تسلط پیدا کنند.
این همه اجحافات و سرکوبها مانع گسترش اعتراضات کارگری نشد و اعتراضات کارگران چیت سازی در جاده ساوه بگوش دنیا رسید. در حکومت پهلوی هیچوقت اول می برسمیت شناخته نشد اگر اتحادیه های زرد وابسته به حزب ایرانوین، حزب مردم در رژه های فرمایشی رژیم پهلوی بصف میشدند اما روز اول می در ایران پهلوی تعطیلی رسمی نبود.
دوران انقلاب ۱۳۵۷ وضعیت بشدت تغییر کرد و تشکلها و ارگانهای طرفدار طبقه کارگر سر بر آوردند و تا سال ۱۳۶۰ هنوز تعدادی از این تشکلها نقش آفرین بودند که با یورش ددمنشانه رژیم اسلامی جامعه ایران بخون کشیده شد و کارگران و جنبش کارگری بیشترین قربانی این توحش و ددمنشی شد. با تمام اینها در دوران های مختلف کارگران توانستند تشکل های خودرا رژیم اسلامی تحمیل کنند. بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ تجمعها و تظاهرات بزرگ اول می برگزار میشد که بعد بکلی تعطیل گردید. در زمان جنگ ایران و عراق رژیم اسلامی به بهانه جنگ هر صدایی را در نطفه به وحشیانه ترین شیوه خفه میکرد و میر حسین موسوی در زمان نخست وزیریش سنگ تمام گذاشت.
در دوران بین سالها ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۴ هرگونه تجمع کاگری در اول می بشدید ترین وجهه ممنوع شد تا اینکه در ۱۳۹۴ اتحادیه و شوراهای کاگری مراسم اول می را تدارک دیدیند که خانه کاگر رژیم برای به حاشیه راندن این حرکتها تجمع میدان آزادی را بوجود آور و اعلام کرد هیچ تجمعی بدون مجوز حق ندارد راهپیمایی کند.
اما از دی ماه ۱۳۹۶ خورشیدی اوضاع جامعه در یک مرحله جدی تری برای سرنگونی رژیم اسلامی خیز بر داشت. در سال ۱۳۹۶ بیش از پنج هزار اعتراض کارگری و اجتماعی در ایران ثبت شده است یعنی در یک روز در ایران در کمترین حالت بطور نسبی هر روز ۱۶ تجمع و اعتراض بزرگ برگزار شده است. بنا براین جامعه ایران در دیماه ۹۶ در تب و تاب یک تغییر جدی بود اعتراضات و اعتصابات کارگران فولاد، نیشکر هفت تپه، کارگران عسلویه ، کارگران و کشاورزان منطقه اصفهان و اردستان و شهر های ویس و ملاثانی، اعتراضات بزرگ و کوچکی در سراسر ایران. تعطیل بازار در اکثر شهر های کردستان. اعتراضات کارگران قراردادی و صدها اعتراض دیگر کارگری بعلاو اعتراضات اجتماعی و خواست برابری در جامعه میرفت تا حاکمیت فاسد رژیم اسلامی را بزیر بکشد که به وحشیانه ترین شیوه سرکوب شد بدلیل نبود تشکل سراسری و اتحاد طبقاتی در جامعه، اما این اعتراضات سرکوب شد ولی در آبان ماه ۱۳۹۸ در بیش از صد شهر ایران در مقابل نیروهای فاشیسم اسلامی به خیابانها ریختند با خواست نان کار آزادی خواستهای خودرا در مقابل رژیم مطرح کردند. باز مبارزات بشدت سرکوب و بیش از ۱۵۰۰ نفر در خیابانها کشته شدند و صدها مبارز دیگر را در زندانها اعدام یا آنها را زیر شکنجه نابود کردند.
موئخره:
در طول حیات رژیم اسلامی سرمایه همیشه طبقه کارگر آگاه علیه آن بوده و از مبارزه علیه فاشیسم حاکم غافل نبوده است.
اکنون ازاواخر شهریور ۱۴۰۱ خورشیدی با قتل زن جوانی بدست مزدوران فاشیسم اسلامی اعتراضات اجتماعی براه افتاده. از آن تاریخ تاکنون، شعار:
(زن زندگی آزادی) که محور رقابت سرمایه داری داخلی و لیبرال و نیز محور فشار حکومتهای اروپایی و آمریکا بر رژیم اسلامی شده. بدلیل اینکه این شعار هیچ بار طبقاتی نداردو صرفا علیه حجاب است (که خود مسله حجاب و برابری زن و مرد تنها با انقلاب اجتماعی جواب میگیرد) و هیچ فشاری بر سیستم سرمایه داری ندارد در نتیجه شعاری نیست که طبقه کارگر منافع خودرا در آن بیابد. شعار *زن زندگی آزادی* بیشتر شعاری عمومی و لیبرالیستی شده که انواع و اقسام جریانهای دشمن طبقه کارگر تلاش میکنند آنرا باد بزنند تا رادیکالیسم جنبش کارگری را به حاشیه برانند. طبقه خرده بورژوا و بورژوازی لیبرال آنرا در بوق و کرنا کرده اند. البته در این هیا هو طبقه کارگر آگاه خودرا در گیر نکردند بدلیل اینکه خواست آنها نابودی سیستم سرمایه داری است. انقلاب زنان مردانه نیست انقلاب ریشه فاشیسم اسلامی بر میکند و به مشاطه گری نمی افتد. کارگران سوسیالیست و آگاه میدانندتتها سوسیالیسم میتواند نا برابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه سرمایه داری را نابود کند. بنابراین مسله برابری انسان، حرمت و امنیت انسانها در جامعه تنها با برقراری سیستم حکومتی سوسیالیستی تامین و تضمین میشود نه با شعارهای عموم خلقی و جنسیتی. انقلاب قهری، اجتماعی و طبقاتی است. هر گونه ترفندی از طرف بورژوازی *که تلاش میکند تحت شعار های عمومی و همه با هم رادیکالیسم طبقه کارگر را به حاشیه براند* باید افشا و رسوا کرد.
در چند روز اخیر شاهد جوانه هایی از اعتراضات کارگری هستیم. آعتراضات پراکنده و صنفی براه افتاده است و نیز بیش از صد شرکت و محل تولیدی بصورت پراکنده در اعتراض و تجمع هستند. این جای خوشحالی است اما کافی نیست باید کارگران به اتحاد سراسری و اعتراضات سراسری روی بیاورند.
برخیز ای داغ لعنت خورده دنیای فقر و بندگی
شوریده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی
باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند
و آنگه نوین جهانی سازیم هیچ بودگان هرچیز گردند
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها
زنده باد اول می
زنده باد آزادی، برابری حکومت کارگری