باز هم درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی سازمانهای خود انگیخته‌ی کارگران و مزدبگیران

چگونه شوراهای کارگران و مزدبگیران می تواند مدیریت سیاسی و اقتصادی جامعه را هدایت می کنند 

در آغازباید اشاره کنم، که منبع،‌‌‌‌‌ ریشه وبنیاد شوراهای کارگران ومزدبگیران برگرفته از توده های مزدبگیردرکارخانه ها، مؤسسات اداری و غیراداری واشتغال به کار درسطوح مختلف جامعه می باشد.  توده های وسیع مزدبگیرمثل«  معلمان، دانشگاهیان، پرستاران، دانشجویان،‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مزدبگیران کشاورزی، مزدبگیران بیکاران وآماده به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کار» با تشکیل و ایجاد کمیته ی اعتصاب و اعتراض، کمیته های کارخانه، مجمع عمومی که پیش شرط های  شوراهای انقلابی ضد سرمایه هستند، در روند مبارزات سراسری، خود را برای تسخیر ونابودی حاکمیت سیاسی و کل سیستم سرمایه آماده می سازند. روند سازماندهی می تواند این باشد که درسطوح جامعه مجمع تیم های کاری مختلفی را برای هدایت سیاسی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی انتخاب می کند. تیم های کاری بیش از یک نفرمی باشد. این تیم ها درمحل زندگی کارگران ومزدبگیران«محلات» درارتباط مستقیم با شوراهای کارگران و مزدبگیران کارخانه ها و بخش های مختلف خدماتی تشکیل و ایجاد می شوند. ما خودمان درحین مبارزات انقلابی سال ۵۷ برعلیه سیستم سرمایه داری و حاکمیت رژیم شاه این تجربه را داریم که چگونه شوراهای محلات که از خانواده های کارگران ومزدبیگران تشکیل شده اند، محله ها، مدارس و دانشگاها را خود انگیخته جنبش را ازکف محلات و کارخانه ها بر علیه سیستم سازمان داد هرچند نتوانست به پیروزی برسد، اما دارای اندوخته ای از تجارب  این دوران هستیم. درآن زمان خود انگیختگان مردمی محلات درپیوند مستقیم بامدارس و دانشگاه ها نبض اکثر شهرهای صنعتی را در دست داشت. از سویی اجنبش خوانگیخته زمان  و فرصت کافی را در روند مبارزه اش برای اتحاد  سراسری شوراها کارگران و مزدبگیران و شوراهای محلات در شهرها را نداشت. درانقلاب آینده جنبش شورایی مزدبگیران ایران با آگاهی از این اشتباهات و با اندوخته های تجارب جهانی که از مبارزات جنبش شورایی بدست آورده است، وضعیت عینی جامعه را برای حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران و مزدبگیران را با عینک نوینی که برخواسته از واقعیات درون جامعه است نگاه خواهد کرد وانقلاب اجتماعی را پیش خواهد برد. ما می دانیم که که خیلی ها چه از داخل و چه خارج به ما هجوم خواهند برد، ما می دانیم که باید سیستم سرمایه داری را بکلی داغان کنیم، ارتشش را نابود و و شوراهای داوطلب برای ایجاد نظم دموکراسی درون جامعه و ایستادگی در برابردشمنان خارجی ایجاد کنیم. ما یاد گرفته ایم که بر علیه هر گونه تقسیم کار ضد انقلابی  طرحی دموکراتیک و داوطلبانه داشته باشیم، براین اساس همه مشاغل در جامعه درجهت چرخشی  و کوتاه مدت خواهد بود ازجمله شوراهای مدافعین کارگران ومزد بگیران. اساسن ضروری است، که از هر گونه فرم ها یا ساختارهایی که بر پایه ی تقسم کاربناشده جلوگیری کنیم.

مکررن از سوی برخی از رفقا این سؤال طرح شده که چگونگه شوراها ی کارگران می توانند بدون کمک یک حزب ویا سازمان حرفه ای کارگرگری با نظام سرمایه داری که چند قرن است در جوامع حاکم است و تا کنون توانسته “دولت های سوسیالیستی” مثل روسیه  و دیگر رژیم هایی که برخلاف روش و خواست آنها عمل کرده است را نابود کند یا اینکه دولت شوراها چگونه خواهد بود که به دیوانسالاری دچارنشود. تاکنون تاریخ مبارزاتی جنبش کارگری و بخصوص جنبش شورایی نشان داده است، شوراهای کارگران و مزدبگیران بر اساس دمکراسی شورایی بنا شده واز طریق مجمع عمومی تیم های مختلفی برای هدایت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انتخاب کرده و انتخاب شدگان دوره ی انتخابشان تحت اراده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی  مجمع عمومی شوراها می تواند کوتاه ویا بلند مدت باشد، می تواند خلع ویا انتخابش تا مجمع عمومی بعدی و یا بیشتر باشد، بدین مفهوم که وقت ادامه کاری فرد انتخاب شده صد درصد به تصمیم مجمع عمومی کارگران ربط خواهد داشت این روش جلوی هرگونه دیوانسالاری و اقتدارگرایی را خواهد گرفت. این تجربه از زمان کمون پاریس ۱۸۷۱ تا به امروزدرکشورهای روسیه ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷، آلمان ۱۹۱۸، اسپانیو یا ۱۹۳۶، پرتغال ۱۹۷۵ و ایران ۱۹۷۹  ۱۳۵۷کم و بیش پراتیک شده و خوشبختانه تازگی ها احزاب چپ از هر جریان و باوری به این امر مهم آگاه شده اند ودارند خود را باز بینی می کنند، حال چه از این بازبینی حاصل خواهد شد ، بستگی به صداقت افراد متمرکز در این احزاب و سازمان ها دارد. باید اشاره کرد، که برخی از نیروهای چپ هم به این رسیده اند که اصولان خارج از طبقه ی کارگر و بدون طبقه ی کارگر نمی توان حزبی ساخت باید گفت این رفقا هم چون تیرشان به سنگ خورده بر این باورند که حزب را بای خود طبقه ایجا و یا تشکیل دهد در صورتیکه تاریخ مبارزات این طبقه نشان داده است که طبقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی‌‌  کارگر نه تا کنون حزبی تشکیل داده است و نه علاقه ای به تشکیل حزب داشته. احزاب و سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ های سلسله مراتبی شدیدن تحت فشار جنش کارگری و مبارزه ی نظری آنهایی که به شوراهای کارگران و مزدبگیران و جنبش دموکراسی شورایی معتقدند قراردارند  اختلافات درون حزب کمونیست ایران که منجر به اشعاب شدهم بخشی از این قبیل فشارها از پایین می باشد.

 حال سعی می کنم که این روند و چگونگی عملی شدن وسازمان یابی  شورا های کارگری را بررسی کنم . برای ساده تر کردن این روند ابتدا به سیاست های اقتصادی، فرهنگی و آموزشی یک شهر بزرگ مثل تهران می پردازم و سیاست خارجی  یا رابطه بین شهرها ی استان و بعدن به رابطه ی استانها و کل کشور می پردازم. همچنین برای ساده تر شدن و بیان روشن  این سازمان یابی لازم است که شهر تهران را به چار قسمت ویا بخش در نظر گرفته ، که دارای شوراهای کارگری در کارخانه ها که عمون در خارج از شهر و یا حاشیه شهر قرار دارند و شوراهای مؤسسات مثل شورای محصلین، معلمین، پرستاران، فروشندگان چه کسبه ی کوچک و چه فروشگاهای زنجیره ای، شوراهای هنرمندان تاتر، سینما، شوراهای نویسندگان، شوراهای زنان و آنچه که در روند انقلاب برای آزادی ورهایی خود سر بر می آورد در محلات متمرکزند. و در اطراف شهر ها شوراهای کارگران کشاورزی هستند که این همکاران را ما جزئ مزدبگیران جامعه هستند.

حال به چگونگی روابط و مناسبات چهار بخش تهران می پردازیم.

ابتدا ازغرب تهران شروع کرده و ببینیم که در روند پاکسازی سرمایه داران، کارگران و مزدبگیرانی که در کارخانه ها و محلات متمرکز شده اند چه اقداماتی را طبیعتن انجام می دهند؟من در اینجا از تجربه ی ۱۳۵۷ خود استفاده می کنم. جامعه در تلاطم عجیبی است و ما با تشکیل مجمع عمومی خود از کارفرما و سرمایه داران خواهان مطالباتی مثل: سود ویژه، حق تعاونی، طرح طبقه بندی مشاغل، اضافه دستمزد، ، ایجادکلاس های پیکار با بی سوادی در حین کار، بازگشت کارگران اخراجی بکار و .. اما سرمایه دار بدلایل مختلف تن به این خواست ها نمی دهد. ما وکارخانه های مختلف در روند مبارزات خود به تصمیصم می رسیم که خود ابزار و وسائل تولید ی که زیر فرمان کارفرما ویا سرمایه داراست به زیرفرمان و هدایت خودمان یعنی به سود کارگران و مزدبگیران درآوریم. باید اشاره کنم که کارگران و مزدبگیران بدلیل سنوات وتجربه ی خود در روند تولید، ازتمام ارتباطاتی که شرکت، کارخانه و یا مؤسسه ما با شرکت ها ویاکارخانه های داخلی ویا خارجی دارحتمن  با اطلاع هستیم و همچنین مسائلی مثل: بارآوری کار و روند تولید کالا، خرید دستگاه ها و ابزار تولید، بازاریابی و فروش کالابرای تامین وسائل یدکی، روابط بانکی و، احیانن واردات ویا صادرات بین المللی و یا در کل واردات و صادرات کارخانه واقف هستیم

در این بررسی فرض بر این است که جنبش ضد سرمایه داری شوراهای کارگری و مزدبگیران در سراسر ایران درروند پیروزی بر سیستم سرمایه داری و حاکمیت سیاسی  آن است.

بازهم در مورد سازمانهای خودانگیخته‌ی کارگران و مزدبگیران

سازمان‌هایی که درروند جنبش خود انگبخته‌ی کارگران و مزدبگیران ایجاد می گردند بر پایه‌ی تناقضات و تضادی که درکوران مبارزات طبقاتی بین کار و سرمایه شکل می گیرد ایجاد می گردند. سازمان‌های ایجاد شده که شورای کارگران و مزدبگیران نامیده می شوند با سازمان‌هایی‌که برمبنای سازمان‌یابی هیرارشی یا سسله مراتبی است هیچ گونه مشخصات مشابه‌ یا وجه مشترکی با ساختارهای آنها ندارد.سازمانیابی شوراهای کارگران و مزدبگیران درمقابله وتغییر سازمان یابی تولیدی درون کارخانه ها و مؤسسات و نهادهایی که درسیستم سرمایه داری به شیوه‌ی هیرارشی فرماندهی می شود می ایستد و قوانین آنرا به سود جمع گرایی تغییر می دهد.، شوراهای کارخانه و مؤسسات که برتوافق مجمع عمومی متکی است تیم های کاری  تشکیل دهنده شوراها با اراده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و خردجمعی کارگران و مزدبگیران درمجمع عمومی و با دموکراسی مستقیم انتخاب و ایجاد می شود. برعکس سندیکاها، اتحادیه های کارگری، احزاب‌ وسازمان‌های چپ و بطورکل تمام نهادهایی که درچهارچوب‌‌‌‌‌‌‌‌‌ های سیستم سرمایه داری ایجاد شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند الف- باید قانون اساسی سیستم حکومتی وقت را به رسمیت شناخته و بپذیرند که اجازه‌ی فعالیت داشته باشند. ب- همچنین اساسنامه و نوع فعالیت این سازمان‌ها باید مورد تایید قانون کار وقت قرار بگیرد. نتیجه این می شود که با به رسمیت شناختن قانون اساسی و قوانین سیستم سرمایه داری، استثمار و بهره کشی از کارگران و مزدبگیران را به رسمیت می شناسی درغیر این صورت اجازه‌ی ایجاد سندیکا، اتحادیه و یا هر انجمن فرهنگی و یا حزبی را صادر نمی کنند. شورای های کارگران ومزدبگیران خواهان تغییر بنیادی سیستم سرمایه داری هستند وبا نفی قانون اساسی بورژوازی قانون جمعی، و قوانین تولید جمعی و سوسیالیستی خود را جایگزین می کنند. اتحادیه های کارگری و سندیکاها سازمان های واسطه  و میانجی بین کار و سرمایه هستند نه سازمان های مبارز، این سازمان ‌ها بنیادن، چونه زن ومیانجی گرجنبش کارگران ومزدبگیران با کارفرمایان و یا دولت سرمایه داری می باشند. تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی نشان داده ست، که سازمان های نام برده درروند وکوران مبارزه‌ی طبقاتی باید راه خود را به سود یک قطب مشخص کنند. اگر توجه کرده باشید سازمان یابی سندیکاها، اتحادیه ها، احزاب و سازمان های چپ و غیر چپ و دیگر نهادهایی که در شرایط آرام جامعه‌ی سرمایه داری ایجاد شده اند، سازمان یابی و سوخت وسازدرونی و بیرونی آنها وجه مشترک زیادی با سازمان‌یابی درون کارخانه‌‌ها ومؤسسات سیستم سرمایه داری دارند و هیچ گونه نزدیکی ووجه مشترکی با سازمان‌ها وسازمان‌یابی که درکوران مبارزات جنبش خودانگیخته‌ی کارگران و مزدبگیران به وجود آمده است را ندارد. این سازمان‌ها بدلیل اینکه بر بنیاد و پایه‌ی مجمع عمومی یعنی دموکراسی مستقیم وخرد جمعی کارگران ومزدبگیران ایجاد نشده اند، خویشاوندی بیشتری با سازمان‌های بورژوازی دارند. این سازمان‌ها چه بخواهند و چه نخواهند، سهم در طولانی کردن عمر و حاکمیت بورژوازی را داشته و دارند. سندیکاها و اتحادیه های به اصطلاح کارگری محصول مجمع عمومی و انتخاب اکثر کارگرانی که خود انگیخته برای تغییرسرنوشت خود و قوانین بورژوازی تغیان،خیزش و یا … کرده اند نیستند، بلکه محصول انتخاب بخش بسیار کمی از کارگران ومزدبگیران درون یک کار خانه و یا مؤسسه است و دربرگیرنده‌ی کل توده‌ی کارگران ومزدبگیران درون کارخانه ها و یا مؤسسات نمی باشد. تازه این انتخابات مشروط براین است که اساسنامه ی تنظیم شده از سوی اتحادیه و یاسندیکا های کارگری مالکیت بر ابزار و وسائل تولید بورژوازی و ریاست  وهدایت تولید استثماری درون کارخانه ای و مؤسسات را به رسمیت بشناسد. کارگران ومزدبگیران اگر وارد به مبارزه‌ی طبقاتی می شوند می خواهند سیستم سرمایه داری را زیرو رو کنند و قوانین جمعی و اجتماعی خود را جای گزین قوانین استثماری کنند. مبارزات کارگران ومزدبگیران فقط و فقط برای تغییر سیسستم کار مزدی و نابودی سیستم استثماری است، این روند مبارزاتی مهم را در توانایی سندیکا ها و احزاب موجود چپی که خواب نمایندگی کارگران و مزدبگیران را در سرمی پرورانند، نمی بیند. آزادی کارگران ومزدبگیران فقط و فقط بدست خودشان ممکن است.

زنده باد شوراهای انقلابی کارگران و مزدبگیران

نابود باد سیستم سرمایه داری در ایران و جهان

بهمن ماه ۱۴۰۰

علی برومند

دوستان سؤال این است که تا کی می توانید متلاشی شدن احزاب و سازمان های خود را شاهد باشید؟ هر شیش و یایک سال خبر متلاشی شدن حزب و یا سازمانی هستید.

برخی ازدوستان که هنوز از زیرافکار متناقض بین سازمان‌های افقی و سلسله مراتبی تحت فشارند، در کلاب هاس صندلی های موقتی خود را بدست آورده اند وغیر مستقیم برعلیه سازمان شوراهای کراگران و مزدبگیران  با دعوت از مدافعان سندیکا ها در بحث و گفتگو ها ازسندیکا و اتحادیه‌ها به دفاع می پردازند. متاسفانه کلاب هاس ها به وسیله ی بوروکرات های سنتی اداره می شود و بدلیل هیرارشیی حاکم  براین جمع ها جلوی هر گونه جدل دموکراسی و گرفته می شود. و اما بلند گو بدستانی مثل رادیوپیام، تلویزیون رودر رو، شورا، تلویزیون برابری و دیگررسانه های چپ فقط با بالایی های حزبی و سازمان های چپ و یا با افراد منفردی که به هیرارشی و حزبیت باوردارند مصاحبه می شود. بد نمی بود اگرحد اقل نه از کادر ها بلکه از اعضائ زحمت کش و فعال این احزاب و سازمان ها مصاحبه می شد. آدم واقعن متاسف می شود که نیروها در جهت دیگری خرج می شود و بدتر این است که این دوستان در همین دایره جرخ می خورند و متوجه نیستند که جنبش کاملن این دوستان بی اعتناست. خلاصه اینکه به باور من کلاب هاس سازهای مغشوش گذشته را می نوازد. جنبش خود انگیخته‌ی کارگران و مزدبگیران  از سال ۹۶ خودسازمانی خود را بدون اینکه در جستجوی راه حلی از انقلابیون حرفه ای مبارزات خود را شروع و ادامه می دهد. البته این پدیده مخصوص کارگران و مزدبگیران ایرا نیست بلکه یک حرکت جهانی از سوی کارگران ومزدبگیران است. جلیقه زردان فرانسه هم همین روند را در پیش گرفتند.