افزایش دستمزد کارگران، تحریم و غیره عامل تورم و تعطیلی مراکز تولیدی و صنعتی، ادعا یا واقعیت؟  بخش ۲ جزء دوم

افزایش دستمزد کارگران، تحریم و غیره عامل تورم و تعطیلی مراکز تولیدی و صنعتی، ادعا یا واقعیت؟
بخش ۲
جزء دوم
-بررسی از نگاه علمی
تولید و اجزای ترکیب تولید و دستمزد نیروهای تولید کننده در سیستم تولیدی فئودالی
در اواخر نظام برده داری، نطفه نظام فئودالی بسته شد. بردگان و شهروندان آزادی که در نتیجه تجمع بردگان در کارگاه های بزرگ صنایع دستی و تمرکز ثروت در دست تعداد معدودی از افراد صاحب ثروت به فقر و تهیدستی کشانیده شده بودند و از آنجا که کار در صنایع دستی در رقابت با بردگان را خفت آور می دانستند و حاضر به تن دادن به چنان کار خفت آوری نبودند و در نتیجه از شهرها فرار کردند، تولد نظام فئودالی را رقم زدند.
 در دوران برده داری در نتیجه گسترش تمایل امپراطوریها به فساد بیشتر و تشدید مالیاتها و خدمات اجباری و سرکیسه کردن مردم و اخاذی از بازرگانان توسط مقامات رسمی که نابودی بازرگانی  و فقر عمومی، کسادی صنایع دستی، کاهش جمعیت شهری و پس روی در کشاورزی را باعث شده بود، کشاورزی و کار بر روی زمینهایی که بسیار گسترده بودند در ابتدای دوران فئودالی حائز اهمیت فراوان شدند.
 در این دوره شهروندان آزاد فقیر شده دوران برده داری که همان دهقانان صاحب زمین قبلی و مرتبط با زمین بودند، نیروی کار اربابان فئودال زمیندار روستایی را تشکیل می دادند.
 قرن ها بعد اکثریت رعیتها که در ازای کار بر روی زمین اربابان سهمی از محصول را به جای مزد دریافت می کردند به تدریج تبدیل به دهقانان آزاد صاحب زمین و کارگران مزدی یعنی دهقانانی که علاوه بر کار بر روی زمین خود، در اوقات فراغت  روی املاک بزرگ کار می کردند و در ازای آن مزد نقدی یا جنسی می گرفتند، تبدیل شدند. بخش دیگر رعایایی بودند که علاوه بر کار مزدی، کمی زمین و خانه ای هم در اختیار داشتند. علاوه بر این دهقانان مجبور بودند برای اربابان بیگاری هم بکنند.
در دوران نظام فئودالی هم مانند دوره های پیشین، تناقض و اختلاف میان شهر و روستا که جزء ذاتی نظامهای تولیدی بر اساس مالکیت خصوصی است، ادامه و شدت می یابد. در نتیجه، سازمان فئودالی پیشه ها و حرفه های صنایع دستی در شهرها توسط پیشه وران و استادکاران که کارگران غیر ماهر و بردگان آزاد شده را بکار می گرفتند، به موازات سازمان زمینداری فئودالی در روستا شکل می گیرد.
با افزایش سختگیریها و غارتگریهای اشراف روستایی، رعیت ها به شهرها فرار می کنند و مدام بر تعداد آنها افزوده می شود و این باعث می شود برای حمایت و حفاظت از حرفه هایی که به سختی به دست آمده بودند، کارگران اصناف را تشکیل بدهند تا رعیتهای فراری به نفع رقبای (کارگران) سازمانیافته شهری، شرایط کار کردن را بپذیرند. این افزایش جمعیت کارگری، زمینه ساز ادغام پیشه ها و تحت کنترل قرار گرفتن کارگران توسط یک سرمایه دار در زیر یک سقف کارگاه تولیدی شد.
 با جدائی تولید و بازرگانی در نتیجه توسعه تقسیم کار و نیاز به تولید بیشتر و به موقع، ادغام پیشه وران یک صنایع دستی مشخص ضرورت می یابد. چون در سیستم پیشه وری مجزا تمام مراحل تولید یک کالا توسط یک استادکار و شاگردان او انجام می گرفت، به زمان زیادتری نسبت به مرحله ادغام پیشه ها نیاز داشت. از آنرو شرایط جدید بازرگانی نیاز به کم کردن زمان لازم برای تولید از طریق ساده کردن کار و مشغول کردن هر بخش به انجام جزئی از کل عملیات تولید داشت.
از طرف دیگر هم کارگران متعلق به صنایع دستی مختلف و مستقل زیر سقف یک کارگاه و تحت کنترل یک سرمایه دار در آمدند که تمام مراحل  ساخت یک کالا از زیر دست آن کارگران رد می شد.
این نظم جدید از تولید صنایع دستی، به نظام تولیدی “مانوفاکتوری” معروف است.
در نظام تولیدی مانوفاکتوری، برخلاف دوره های پیشین که هر استادکار و هر کارگر ماهر باید تمام مراحل تولید یک کالا را بلد بودند و انجام می دادند، به کارگرانی تبدیل می شوند که هر کارگر فقط در رشته ای از عملیات تولید دارای تخصص می شود.
طبقات اجتماعی:
 در نظام فئودالی اساساً در روستاها جوامع به دو طبقه، اربابان زمیندار و دهقانان صاحب زمین به عنوان طبقه حاکم استثمارگر و رعایا و دهقانان کم زمین و مزدبگیر زراعی به عنوان طبقه فرودست و استثمار شونده تقسیم می شود. در شهرها هم در نظام فئودالی تولیدی صنایع دستی، پیشه وران و استادکاران و سرمایه داران در رده طبقه استثمارگر قرار می گیرند و کارگران جایگاه استثمار شوندگان شهری را از آن خود می کنند.
ترکیب تولید و مزد
ترکیب تولید در روستا را از یک طرف ابزار کشاورزی از قبیل زمین، آب، چراگاه، ابزار شخم زنی، آبیاری و غیره به اضافه مواد تولید مانند بذر، کود و احشام تشکیل می دهد که در اختیار ارباب و صاحب زمین بود و طرف دیگر ترکیب تولید را رعایا و دهقانان به عنوان نیروی بکارگیرنده ابزار و مواد تولید تشکیل می دهند.
در این رابطه تولیدی، ارباب و صاحب زمین، صاحب همه محصول هستند و رعایا و دهقانان فقیر نیز سهمی به عنوان مزد در ازای کارشان دریافت می کنند.
در بخش صنایع دستی در شهرها هم ترکیب تولید شامل ابزار تولید از قبیل کارگاه و ابزار کار و مواد و مصالح تولید شامل مواد خام و سوخت از یک طرف که تماماً در اختیار استادکار و سرمایه دار شهری است و از طرف دیگر شاگرد استادان و کارگران هستند.
صاحبان سرمایه شهری و پیشه وران صاحب محصول هستند و کارگران هم مزدی در حد نیاز برای بقاء دریافت می کنند.
جوانمیر مرادی